ملامتگو چه دريابد !

نوشته شده توسطصداقت...!

هوا خواه تو ام جانا و مي دانم كه مي داني

كه هم ناديده مي بيني و هم ننوشته مي خواني

ملامتگو چه دريابد ميان عاشق و معشوق

نبيند چشم نابينا، خصوص اسرار پنهاني

دريغا عيش  شبگيري كه در خواب سحر بگذشت

نداني  قدر وقت اي دل، مگر وقتي كه در   ماني

ملول از همرهان بودن طريق كارداني نيست

بكش دشواري منزل، به ياد عهد آساني



من همی دیدم و از کالبدم جان می رفت!

نوشته شده توسطصداقت...! 22ام شهریور, 1393

قوت شاعره من سحر از فرط ملال

متنفر شده از بنده گریزان می رفت

لابه بسیار نمودم که مرو سود نداشت

زانکه کار از نظر رحمت سلطان می رفت!


الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 22ام شهریور, 1393

الهی!

آنکه عالم است عامل است

این خفته صنعتگر است نه دانشور

الهی نامه آیت الله حسن زاده آملی / ص 23

حکمت!

نوشته شده توسطصداقت...! 22ام شهریور, 1393

چه بسا افرادی که فقط

با کلنگ گور کن از خواب بیدار می شوند!

515 گفتار نیک/ مجتبی رمضانی/ ص 8

دل اگر...

نوشته شده توسطصداقت...! 21ام شهریور, 1393

دل اگر تیره نباشد همه دنیاست،  بهشت!

ای باد حدیث من نهانش میگو!

نوشته شده توسطصداقت...! 21ام شهریور, 1393

ای شرم زده غنچه مستور از تو

حیران و خجل نرگس مخمور از تو

گل با تو برا بری کجا یارد کرد

کو نور ز مه دارد و مه نور ز تو



 

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 21ام شهریور, 1393

معاویه همه روزه برای نماز صبح بیدار می شد. هیچ نماز صبحی از او فوت نشد

تا اینکه روزی شیطان را در خواب دید و به او سعادت خود را تذکر داد که

هنوز نماز صبح من به جماعت ترک نشده.

شیطان گفت: من از تو مراقبت می کنم و نمی گذارم در خواب بمانی

معاویه گفت: تو باید مردم را از سعادت باز داری نه آنکه

موجبات سعادت آنها را فراهم نمائی و برای نماز صبح بیدار کنی.

شیطان گفت: من حساب کرده ام در هر مرتبه ای که تو به مردم امامت نمائی

هزاران نماز مردم را باطل می نمائی و آنها را جهنمی می کنی.

پس چطور راضی شوم که چنین وسیله عصیانی برچیده شود و تو خواب بمانی

و بعضی نمازهای آنها صحیح واقع شود و به ثواب نماز صبح نائل گردند.

اندر لطایف روزگار/ علیرضا مرتضوی کرونی/ ص 52