ملامتگو چه دريابد !

نوشته شده توسطصداقت...!

هوا خواه تو ام جانا و مي دانم كه مي داني

كه هم ناديده مي بيني و هم ننوشته مي خواني

ملامتگو چه دريابد ميان عاشق و معشوق

نبيند چشم نابينا، خصوص اسرار پنهاني

دريغا عيش  شبگيري كه در خواب سحر بگذشت

نداني  قدر وقت اي دل، مگر وقتي كه در   ماني

ملول از همرهان بودن طريق كارداني نيست

بكش دشواري منزل، به ياد عهد آساني



کفش های بی دلیل!

نوشته شده توسطصداقت...! 20ام اسفند, 1393

ایام فاطمیه،همیشه از نظر معنویت زیباترین ایام سال  است. خوشحال بودم از اینکه هنوز نفس می کشیدم و قدرت و اجازه حضور دوباره  در این مراسم  و شب های  بی نظیر را داشتم.   کنار دیوار،  روبروی در ورودی نشسته بودم. صدای زیارت  نامه حضرت زهرا علیها سلام از بلندگو شنیده می شد.  غرق در افکارم بودم. اتفاقات این چند روز و نیافتن دلیل،  تمرکزی برای گوش دادن و بهره بردن نگذاشته بود. ناگریز نگاهم را دوخته بودم به نازنین دختری که مشغول  بازی  کردن بود.  به نظر سه ساله نهایتا چهار ساله می رسید. چادر مشکی کوچکش جلوه خاصی به صفای روحیش داده بود.شب قبل هم او را دیده بودم. دقت کردم ببینم مادرش او را با چه نامی صدا می زند. فاطمه! بازی هایش دیدنی بود. بدون هیچ بهانه  و خوراکی و اسباب بازی سرگرم کفش های بزرگترها بود. جواب مادرش را می داد، اما دل از کفش ها نمی برید. اول با بعضی ها قدم زد. بعد از قدم زدن ها ،  ناگهان بلند گفت: «مامان این از همه بهتر است.»  نگاه کردم نه رنگ و رویش از کفش های دیگر بهتر بود و نه راحتی اش. دلیلش مختص خودش بود. دوباره مشغول شد. مدتی دستش را درون کفش های من کرده بود و نشسته بود نفهمیدم چه جدابیتی برایش داشت فقط نگاهش می کردم. چند دقیقه بعد شروع کرد به منظم کردن کفش ها. کفش ها را جابه جا می کرد. بعضی را در یک ردیف برخی را در ردیف دیگر. گاهی از کفش ها فاصله می گرفت و نگاهی به دست و کارش می انداخت. پس از آن به ردیف کفش ها باز می گشت و آنها را از این طرف و آن طرف می گذاشت. حتی گاهی لنگه های کفش را  عمدا تا به تا می گذاشت ولی برایش رضایت بخش بود. وقتی کارش تمام شد خیلی توجه کردم ببینم می توانم بفهمم معیار نظم دادنش چه بوده  است اما نمی شد بفهمی. هر چند فهمیدن اینکه کارش دلیلی دارد سخت نبود. ملاکش نه رنگ بود نه سایز، نه کهنگی و نوی بود نه زیبایی ظاهری، و نه هر دلیل قابل لمس دیگر.  می شد بگویی از سر سلیقه و بچگی . شاید واژه سلیقه هم نوعی عجز بود ناشی از دلایل متعدد و پیچیده نا شناس. بی اختیار خندیدم. از نگاه سنگین حضار خود را جمع و جور کردم. نمی دانم ما آدم ها چرا این قدر خودمان را بزرگ می بینیم و برای هر فرمان خدای با علم  بی نهایت و رحیمیت و رحمانیت، دلیل می خواهیم و می گوییم بی دلیل انجام دادن از نادانی است و در قرن بیست و یک نمی شود اینگونه زندگی کرد. انسان قرن بیست و یک با همه ادعایش از فهمیدن دلیل کار یک بچه چند ساله عاجز است با چه حسابی کار خدا را چون و چرا می کند نمی دانم.  آنچه دلیل می خواهد و پشتوانه اعتقادی، باور خداست، خدا را باور کردی فرمان چنین خدایی دلیل نمی خواهد . تسلیم این خدا بودن ازجنس عقلانیت و فهم است  نه از جنس تسلیم های نا زیبای دنیایی. به او اعتماد کن  این تسلیم پشیمانی ندارد.

شب های فاطمیه 4

نوشته شده توسطصداقت...! 19ام اسفند, 1393

*شیعه بدون الگو، مقتدا و محب حرکت نمی کند اصلا شیعه یعنی پیرو

*ادعای شیعه بودن آسان است اما در عمل شیعه بودن کار سختی است.

*امام حسن عسکری علیه السلام  در این مورد می فرمایند: (برای متن کامل حدیث به این لینک مراجعه کنید.)

*سخت ترین عمل ها خالص کردن زندگی برای خداست. تا می توانید به کارهایتان رنگ و بوی الهی بدهید.

*کسی حق تربیت فرزند را ادا کرده است که او را عاشق خدا تربیت کرده است.

*هنر یک بانوی علوی و فاطمی آن است که محیط خانواده را به گونه ای اداره کند که محیط غفلت از یاد خدا نباشد.

*عمرو عاص در زمان حضرت علی علیه السلام، کیسه های سکه را در  کوزه هایی قرار داد و آنها را از عسل پر کرد به گونه ای که برای رسیدن به سکه ها مجبور بودند عسل را مصرف کنند. و محبان حضرت علی علیه السلام را قیمت گزاری کرد و برای هر کدام تعدادی از این کوزه ها را فرستاد. رشوه حرام باعث شد 30 هزار تا 90 هزار نفر از جامعه دینی در کربلا برای کشتن امام زمان خویش حاضر شوند. لذت حرام را شیطان به کامشان وارد کرد از محبت علی علیه السلام دست برداشتند. امروز هم لذت های شیطانی از طریق فیلم وربا آمیز کردن درآمدها  نسل ما  و ما را تهدید می کند. باید متوجه این خطرها بود. عشق خداوند باید در دل های ما زنده شود.

*مومن غیور است. غیرت یعنی چه؟ یعنی غیر ستیز. مومن در درجه اول نسبت به خدا غیور است و جز خدا کسی را به دل راه نمی دهد.

*برای توحید حبی تلاش کنید. یعنی یک دله  شدن. در دلت حرف اول و آخر را خدا بزند.

*آیت الله بهجت به زوج جوانی فرمودند در  زندگی مشترک حرف نه حرف مرد نه حرف زن. حرف حرف خدا

* با تمامیت قلبتان به خدا عشق بورزید این شرط رستگاری و ایمان است.

*لذت بخش ترین نعمت بهشتی عشق و محبت خداست.

*جبرئیل بر پیامبر خدا نازل شد و فرمود: خداوند می گوید سلام مرا به بنده خالصم فاطمه برسان و بگو خداوند اراده کرده است هر حاجتی داری برآورده کند. حضرت فاطمه در پاسخ این سخن که توسط پیامبر بر ایشان عرضه شد فرمودند: لذتی که برای خدمتگزاری عاشقانه خداوند می برم مرا از هر مشغله ای آزاد نموده و حاجتی جز این ندارم که ناظر جمال خداوندی باشم.

* در روایت است بالاترین و شکوهمندترین نعمت ها حب الله است.

نکته برداری از سخنرانی/ استاد حیدری کاشانی(سمت خدا)/ 1393/12/14

همان ها که !

نوشته شده توسطصداقت...! 19ام اسفند, 1393

امام حسن عسکري عليه‏ السلام مي‏ فرمايد: هنگامي که مأمون حضرت رضا عليه‏ ا لسلام را وليعهد خود قرار داد روزي دربان خانه آن حضرت وارد شد و گفت: گروهي آمده ‏اند و اجازه ملاقات مي‏ خواهند و مي‏گويند ما از شيعيان علي بن ابيطالب هستيم.
امام رضا عليه ‏السلام فرمود: وقت ندارم، مشغول کارم. آنها را برگردان.
دربان پيام امام رضا عليه‏ السلام را به آنها رساند و آنها را برگرداند.
دو مرتبه آمدند و تقاضاي ملاقات کردند اين بار هم اجازه ملاقات به آنها داده نشد و اين جريان و رفت و آمد آنها و عدم اجازه ملاقات تا دو ماه طول کشيد.
تا اين که از ملاقات با امام مأيوس شدند و به دربان گفتند: به مولاي ما امام رضا عليه‏ السلام بگو از شيعيان پدرت علي بن ابيطالب هستيم و از اين که شما به ما اجازه ملاقات نداديد مورد شماتت دشمنان قرار گرفتيم، به خاطر همين برمي‏گرديم، در حالي که به خاطر اين پيش آمد، از بازگشت به وطنمان خجالت مي‏کشيم و از طرف ديگر از تحمل شماتت دشمنان ناتوان شده ‏ايم. 

دربان پيام آنان را به امام رضا عليه‏ السلام رساند و امام عليه‏ السلام فرمود:

ادامه »

بدون مرز!

نوشته شده توسطصداقت...! 19ام اسفند, 1393

اگر باب دروغ و غيبت باز شود

عصيان و طغيان ديگر هيچ حدي ندارد!

جرعه وصال(چكيده اي از انديشه هاي آيت الله بهجت)/ ص 79

شب ظلمت و بيابان به كجا توان رسيدن!

نوشته شده توسطصداقت...! 19ام اسفند, 1393

سزدم چو ابر بهمن كه بر اين چمن بگريم

طرب آشيان بلبل بنگر كه زاغ دارد

سر درس عشق دارد دل دردمند حافظ

كه نه خاطر تماشا نه هواي باغ دارد!

شب های فاطمیه 3

نوشته شده توسطصداقت...! 16ام اسفند, 1393

*حضرت زهرا علیها سلام اسوه امامان ما بوده اند. الگوی زندگی ما  باید زندگی فاطمی باشد.

*زندگی فاطمی و علوی یک زندگی موحدانه است. صفر تا صد این زندگی خداست.

*توحید نظری نوعی نگرش است به زندگی که بازگشت هر چیزی را به خدا می بینی.

*موحد واقعی، شیعه واقعی فردی است که در مقام عمل و زندگی، توحید عملی را اجرا کند.

* بیشتر ما نگرشمان به زندگی خداگرایانه است اما آیا در عمل هم اینگونه ایم؟!

* توحید عملی یک نوع زیستن است، یک نوع روش است.

شهد ان لا اله الله یک نگرش توحیدی است که واقعیت آن ، اخلاص در عمل است.

* تمام همت باید در خالص کردن عمل باشد. هم باید از خدا طلب کنی و هم تلاش، البته کار سختی است.

*اثر زندگی خالصانه، کارگردانی خدای رحمان است.

*کتاب دانشنامه پزشکی، مجموعه احادیث و روایات و آیات است در مورد تغذیه توانمند، بدون بیماری دفع و درمان بیماری ها از موسسه دارالحدیث(1)

*انسان باید نسبت به غذای خود مدیریت داشته باشد، تفاوت انسان با حیوان در این است که «فلینظر الانسان الی طعامه»

*منصور دوانقی، پزشک رومی و امام صادق علیه السلام (نزدیکترین مطلب به آنچه شنیدم از این لینک مطالعه فرمایید.)

* امام صادق علیه السلام: در شگفتم از کسی که بین غذا نوشیدنی سرد می خورد و زنده است/ با توجه به این روایت آیا الگوی ما در تغذیه ،اسلامی است؟

* دم نوش گرم جزء طبیعت انسان است و طبیعت انسان آن را می پسندد. دم نوش حضرت علی علیه السلام بادرنجبویه بود. حضرت مرتب از این نوشیدنی گرم استفاده می کردند./ نوشیدنی  محبوب ایرانی های قدیم نیز باد رنجبویه بوده است که آن را از ما گرفتند/ در روایت است برای درمان عصبانیت این نوشیدنی را استفاده کنید. این نوشیدنی مناسب برای برای تقویت اعصاب، تقویت ذهن و حافظه، رفع سردرد و سرگیجه های عصبی، ضد حساسیت و خارش، تقویت ریه و دستگاه تنفس، هضم کننده و خون ساز، درمان بدخوابی، عصبانیت و تند خویی است.

نکته برداری از سخنرانی/ آقای حیدری کاشانی(سمت خدا)/ 1393/12/13

(1) این کتاب در کتابخانه نور (http://www.noorlib.ir) موجود است. لینک دانلود کتاب/گوشی همراه / نسخه  دانلود برای سهولت کار مخاطب از سرچ اینترنتی انتخاب شده است و مدیر این وبلاگ هیچ آشنایی ( به ویژه محتوایی) با   وبلاگ  مرجع ندارد.