آرشیو برای: "شهریور 1393"

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 31ام شهریور, 1393
الهی! حسن آملی مالامال آمال بود در راه یک امل همه را پایمال کرد«یا منتهی امل الاملین» دیگر خود دانی! الهی نامه آیت الله حسن زاده آملی/ ص 26 بیشتر »

حکمت!

نوشته شده توسطصداقت...! 31ام شهریور, 1393
شر با شر خاموش نمی شود چنان که آتش با آتش بلکه شر را خیر فرو می نشاند و آتش را آب بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 31ام شهریور, 1393
حکیمی از محلی می گذشت. کودکی دید از جای گل آلوده ای راه می رود او را صدا کرد و گفت: بچه جان مواظب باش نلغزی طفل زیرک و فهمیده بی درنگ جواب داد: ای حکیم! لغزش من سهل است تو مواظب باش نلغزی که از لغزش تو پیروانت هم می لغزند. اندر لطایف روزگار/ علیرضا… بیشتر »

مشکل حکایتی است که تقریر می کنند!

نوشته شده توسطصداقت...! 30ام شهریور, 1393
فی الجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر کاین کارخانه ایست که تغییر می کنند می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب چون نیک بنگری همه تزویر می کنند بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 30ام شهریور, 1393
در زمان عبدالناصر سرمایه داری آمریکایی به مصر آمد. در فرودگاه زمانی که روزنامه ای از جوان فقیر مصری خرید هر چه در جیبهایش گشت پولی نیافت. ناچار به جوان گفت: روزنامه را پس بگیر جوان گفت: برو پول نمی خواهم سرمایه دار  از اینکه جوانی فقیر پول روزنامه گر… بیشتر »

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 30ام شهریور, 1393
الهی خوشا به حال کسانی که عبادت محبانه دارند! الهی نامه آیت الله حسن زاده آملی /ص 76 بیشتر »

به این فکر کرده ای !

نوشته شده توسطصداقت...! 30ام شهریور, 1393
هر چند  درگیری های این چند روز مرا خسته  و حس عجیبی به من القا می کرد اما گاهی که به دلم رجوع می کردم دلم می خواست بیماری مادر چند روز دیگر… بیشتر »

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 29ام شهریور, 1393
الهی! دل بی حضور چشم بی نور است این دنیا را نمی بیند آن عقبی را! الهی نامه آیت الله حسن زاده آملی/ ص 34 بیشتر »

ریشه اخلاص!

نوشته شده توسطصداقت...! 29ام شهریور, 1393
ریشه اخلاص و دل در خدا بستن دل بریدن است از آنچه در دست های مردم است. معیارها در کلام امام علی علیه السلام / ص 23 بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 29ام شهریور, 1393
درویشی گیوه به پا نماز می کزارد. دزدی طمع در گیوه او بست گفت: با گیوه نماز نباشد درویش دریافت گفت: اگر نماز نباشد، گیوه باشد اندر لطایف روزگار. علیرضا مرتضوی کرونی / ص 27 بیشتر »

گویند رمز عشق مگوئید و مشنوید!

نوشته شده توسطصداقت...! 29ام شهریور, 1393
جز قلب تیره نشد حاصل و هنوز باطل در این خیال که اکسیر می کنند صد ملک دل ز نیم نظر می توان خرید خوبان درین معامله تقصیر می کنند قومی به جد و جهد نهادند وصل دوست قومی دگر حواله به تقدیر می کنند! بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 29ام شهریور, 1393
شخصی را که ادعای خدایی می کرد نزد خلیفه بردند. خلیفه به او گفت: سال گذشته شخصی اینجا ادعای پیامبری می کرد فرمان دادیم اور ا بکشند! گفت: خوب کرده ای چرا که ما او را نفرستاده بودیم! اندر لطایف روزگار/ علیرضا مرتضوی کرونی/ ص 134   بیشتر »

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 29ام شهریور, 1393
الهی آنکه دنبال درک مقام است غافل است که مقام در ترک مقام است. الهی نامه آیت الله حسن زاده آملی / ص 72 بیشتر »

تعریف دین!

نوشته شده توسطصداقت...! 29ام شهریور, 1393
دین روش زندگی آدمی است که میان زندگی اجتماعی و پرستش خدای متعال پیوند می دهد و در همه اعمال فردی و اجتماعی برای انسان مسئولیت خدایی ایجاد می کند. مجموعه ای از عقاید و اخلاق و احکام که خدا برای هدایت انسان از طریق پیامبر ارائه نموده و سبب خوشبختی… بیشتر »

مانع پیشرفت!

نوشته شده توسطصداقت...! 28ام شهریور, 1393
انسان هر راهی را بدون تقید و پایبندی به قرآن و سنت برود روز به روز تنزل می کند! جرعه وصال/ چکیده ای از اندیشه های آیت الله بهجت/ ص 73 بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 27ام شهریور, 1393
عالم صالحی  در خانه توانگری رفت و گفت: شنیده ام که چیزی از اموال خود نذر نیازمندان و ارباب استحقاق کرده ای ، من به غایت مستحق و محتاجم مرد بهانه کرد و گفت: آنچه گفته ام برای کوران است و تو کور نیستی عالم گفت: اشتباه نموده ای کور حقیقی منم که روی از ر… بیشتر »

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 27ام شهریور, 1393
الهی! محبت والد به ولد بیش از محبت ولد به والد است که آن اثر است  نه این! با این که اعداد است و علیت و معلولیت نیست پس محبت تو به ما که علت مطلق مایی تا چه اندازه است! یحبُّهُم کجا و یحبّونَهُم کجا! الهی نامه آیت الله حسن زاده آملی/ص 14 بیشتر »

خاطر بدست تفرقه دادن نه زیرکی ست!

نوشته شده توسطصداقت...! 26ام شهریور, 1393
آن شد که چشم بد نگران بودی از کمین خصم از میان برفت و سرشک از کنار هم چون کاینات جمله به بوی تو زنده اند ای آفتاب سایه ز ما بر مدار هم بیشتر »

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 26ام شهریور, 1393
الهی! به فضلت سینه بی کینه ام دادی به جودت شرح صدرم عطا فرما الهی نامه آیت الله حسن زاده آملی/ص 11 بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 26ام شهریور, 1393
شخصی نزد الیاس  - قاضی بصره که از ازکیای عرب است- رفت و از او پرسید: اگر کسی خرماخورد اشکال دارد؟ گفت: نه گفت: بعدِ خرما قدری آب روی آن خورد چطور است: گفت: هیچ اشکالی ندارد گفت: پس چرا همین آب و خرما که در آفتاب گذاردند و بعد خورند  حرام است؟ ایاس گ… بیشتر »

حکمت!

نوشته شده توسطصداقت...! 26ام شهریور, 1393
باران مهر آسمان است نه بغض آن همانند آدمیان مهر ورزی که می بارند و کینه توزانی که همیشه خشک و بی نشانند. 515 گفتار نیک/ مجتبی رمضانی / ص 129 بیشتر »

فرقی ندارد کجا باشم!!

نوشته شده توسطصداقت...! 25ام شهریور, 1393
معبودا! در انتهای خیالم  هر کجا بروم به تو می رسم! فرقی ندارد کجا! شرق یا غرب، شمال یا جنوب من تو را در هر جهت دوست دارم!   بیشتر »

می دانم!

نوشته شده توسطصداقت...! 25ام شهریور, 1393
نمی دانم حقیقت خدا چیست اما نیک می دانم  با خدا  بودن یک احساس زیباست این احساس زیبا پناهت باشد!   بیشتر »

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 25ام شهریور, 1393
الهی! اگر تقسیم شود به من بیش از این که دادی نمی رسد «فلک الحمد» بیشتر »

حکمت!

نوشته شده توسطصداقت...! 25ام شهریور, 1393
جای تعجب  است که به شخصیت ها و سخنان آنها اهمیت داده می شود و سخنرانی هایشان ضبط می شود اما قرآن که در دست ما است اینطور نزد ما ارزش ندارد! همه می دانیم که درباره قرآن مقصریم! جرعه وصال/ چکیده ای از اندیشه های آیت الله بهجت/ ص117 بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 25ام شهریور, 1393
شیطان را پرسیدند که: کدام طایفه را دوست می داری؟ گفت: دلالان را! گفتند: چرا؟ گفت: از بهر آن که من به سخن دروغ از ایشان خرسند بودم، ایشان  سوگند دروغ  نیز بدان اضافه کردند! اندر لطایف روزگار/علیرضا مرتضوی کرونی/ ص 120 بیشتر »

تا ابد!

نوشته شده توسطصداقت...! 24ام شهریور, 1393
خوش به حال آنکه قلبش مال توست حال و روزش هر نفس، احوال توست خوش به حال آنکه چشمانش تویی آرزوهایش همه آمال توست آنکه دستش تا ابد در دست تو کوچ او از غصه‌ها با بال توست من خطاکارم خداوندا، ولی دیدگانم تا ابد دنبال توست.... بیشتر »

ای بی انصاف!

نوشته شده توسطصداقت...! 24ام شهریور, 1393
از خستگی بیکاری دراز کشیده بودم. احساس کردم هوا خیلی گرمه. چرا کولر خاموشه  ؟ گفتم  ولش کن بذار برم ی پیام بدم ببینم نازنین در چه حالیه؟ کلمه آخر که نوشتم گوشی خاموش شد شارژ نداشت. شارژر که آوردم دیدم برق قطعه. .گفتم بذار بعد از این همه وقت برم تلویزیو… بیشتر »

حکمت!

نوشته شده توسطصداقت...! 24ام شهریور, 1393
یک پرنده کوچک که زیر برگ ها ؟آواز می خواند برای اثبات خدا کافی است. 515 گفتار نیک/ مجتبی رمضانی / ص 121 بیشتر »

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 24ام شهریور, 1393
اگر گُلم یا خارم از آنِ بوستان یارم.! بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 24ام شهریور, 1393
موذنی تکبیر گفت و مردم به تعجیل روی به مسجد نهادند و برای صف اول به  هم سبقت می جستند. ظریفی حاضر بود گفت: و الله اگر موذن به جای «حی علی الصلوة» می گفت «حی علی الزکوة » مردم در فرار از مسجد بر هم سبقت می جستند. اندر لطایف روزگار/ علیرضا مرتضوی کرو… بیشتر »

ارتباط سیره و سبک زندگی!

نوشته شده توسطصداقت...! 24ام شهریور, 1393
سیره به معنای نوع و سبک رفتار است. سبک زندگی به مسائلی بر می گردد که متن زندگی انسان را در دنیا شکل می دهد و با مفهوم عقل معاش که همان شیوه زیستن است یکسان است. یعنی عقلی که به انسان می گوید چطور باید زندگی کرد. بدیهی است  تکیه بر سبک زندگی اسلامی مت… بیشتر »

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 24ام شهریور, 1393
شکر که در جوانی شکستم که پیری خود شکستگی است. الهی نامه حسن زاده آملی / ص 19/ با اندکی تغییر بیشتر »

حکمت!

نوشته شده توسطصداقت...! 23ام شهریور, 1393
گوی  سبقت را نماز شب خوان ها ربودند مخفیانه! جرعه وصال/ چکیده ای از اندیشه های آیت الله بهجت/ ص 38 بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 23ام شهریور, 1393
یکی از سلاطین به وزیرش گفت: اسامی تمام گدایان  شهر را برایم بیاور تا از تعداد آنها مطلع شوم. روز بعد وزیر با دفتر بزرگی نزد سلطان رفت. حاکم از اجرای فرمان سوال کرد؛ وزیر دفتر را که حاوی آمار و نام و نشان گداها بود به دست سلطان داد. سلطان  نگاهی به او… بیشتر »

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار!(32)

نوشته شده توسطصداقت...! 23ام شهریور, 1393
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! همگى در صلح و آشتى در آييد! و از گامهاى شيطان ، پيروى نكنيد، كه او دشمن آشكار شماست !(208 بقره) نکته تفسیری: چرا از اهل ایمان آشتی و صلح خواسته شده؟ دشمن آشکار یعنی چه؟ از مفهوم اين آيه چنين استفاده مى شود كه صلح و آرامش… بیشتر »

من همی دیدم و از کالبدم جان می رفت!

نوشته شده توسطصداقت...! 22ام شهریور, 1393
قوت شاعره من سحر از فرط ملال متنفر شده از بنده گریزان می رفت لابه بسیار نمودم که مرو سود نداشت زانکه کار از نظر رحمت سلطان می رفت! بیشتر »

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 22ام شهریور, 1393
الهی! آنکه عالم است عامل است این خفته صنعتگر است نه دانشور الهی نامه آیت الله حسن زاده آملی / ص 23 بیشتر »

حکمت!

نوشته شده توسطصداقت...! 22ام شهریور, 1393
چه بسا افرادی که فقط با کلنگ گور کن از خواب بیدار می شوند! 515 گفتار نیک/ مجتبی رمضانی/ ص 8 بیشتر »

دل اگر...

نوشته شده توسطصداقت...! 21ام شهریور, 1393
دل اگر تیره نباشد همه دنیاست،  بهشت! بیشتر »

ای باد حدیث من نهانش میگو!

نوشته شده توسطصداقت...! 21ام شهریور, 1393
ای شرم زده غنچه مستور از تو حیران و خجل نرگس مخمور از تو گل با تو برا بری کجا یارد کرد کو نور ز مه دارد و مه نور ز تو   بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 21ام شهریور, 1393
معاویه همه روزه برای نماز صبح بیدار می شد. هیچ نماز صبحی از او فوت نشد تا اینکه روزی شیطان را در خواب دید و به او سعادت خود را تذکر داد که هنوز نماز صبح من به جماعت ترک نشده. شیطان گفت: من از تو مراقبت می کنم و نمی گذارم در خواب بمانی معاویه گفت: تو… بیشتر »

حکمت!

نوشته شده توسطصداقت...! 21ام شهریور, 1393
شخصی از مولانا عضد الدین پرسید که یخ سلطانیه سردتر است یا یخ ابهر؟ گفت سوال تو از هر دو سردتر است اندر لطایف روزگار / علیرضا مرتضوی کرونی / ص 116 بیشتر »

باید چنین بود!

نوشته شده توسطصداقت...! 20ام شهریور, 1393
باید درک کرد و دوست داشت نه این که دوست داشت و درک کرد ابوعلی سینا کتاب 515 گفتار نیک / مجتبی رمضانی بیشتر »

حکمت!

نوشته شده توسطصداقت...! 20ام شهریور, 1393
شخصی از مولانا عضد الدین سوال کرد: چگونه است که در زمان خلفا مردم دعوی خدایی می کردند اکنون نمی کنند؟ گفت: مردم این روزگار را چندان ظلم و گرسنگی افتاده است که نه از خدایشان یاد می آید و نه از پغمبر! اندر لطایف روزگار/ علیرضا مرتضوی کرونی/  ص 48 بیشتر »

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 20ام شهریور, 1393
الهی! اگر چه درویشم ولی داراتر از من کیست که تو دارایی منی! الهی نامه آیت الله حسن زاده آملی/ ص11 بیشتر »

نگاه زیبا!

نوشته شده توسطصداقت...! 19ام شهریور, 1393
درست مقابلم نشسته بود. هر چه می خواستم اعتنایی به نگاهش نکنم نمی شد. گاهی  نگاهش به عمق وجودم نفوذ می کرد و محبتش را کاملا درک می کردم و انکارش ناممکن بود. اینکه از دست من غذا می خورد عجیب است. یک سال بیشتر ندارد اما چند وقتی است راه رفتن هایش ما را بیچ… بیشتر »

سزای قدر تو شاها به دست حافظ نیست!

نوشته شده توسطصداقت...! 19ام شهریور, 1393
نمیکنم گله ای لیک ابر رحمت دوست بکشته زار جگر تشنگان نداد نمی چرا به یک نی قندش نمی خرند آنکس که کرد صد شکر افشانی از نی قلمی بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 19ام شهریور, 1393
مردی  به پسر بچه خود گفت: پسرم امروز همراه من بیا تا از باغی از باغ های مردم اندکی میوه بچنینیم. پسر همراهش رفت تا به باغی رسیدند. پدر به پسر گفت: اینجا منتظر باش و اطراف را خوب نگاه کن اگر کسی آمد خبر بده مبادا کسی ما را ببیند. چند دقیقه گذشت ناگهان… بیشتر »

حکمت!

نوشته شده توسطصداقت...! 19ام شهریور, 1393
کسی که از معنویات ومعرفت خدا بهره مند است چه حاجت به کیمیا دارد؟! چه کیمیایی بالتر از خدا شناسی؟!!! جرعه وصال/ چکیده ای از اندیشه های آیت الله بهجت/ ص 72 بیشتر »

آزمون شیعه!

نوشته شده توسطصداقت...! 19ام شهریور, 1393
شیعیان ما را در سه جا امتحان کنید. دراوقات نماز؛ ببینید چگونه اوقات نماز راحفظ می کنند. پیش اسرارشان؛ ببینید چگونه از دشمنان ما آن را حفظ میکنند. در مورد ثروت هایشان؛ ببینید چگونه نسبت به برادران خود تعادل را حفظ می کنند.(و به آن ها می رسند.) امام… بیشتر »

از خدا جز می و معشوق تمنا نکنی!

نوشته شده توسطصداقت...! 18ام شهریور, 1393
رنج ما را که توان برد به یک گوشه چشم شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی دیده ما چو به امید تو دریاست چرا به تفرج گذری بر لب دریا نکنی نقل هر جور که از خلق کریمت کردند قول صاحب غرضانست تو آنها نکنی   بیشتر »

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 18ام شهریور, 1393
الهی! داغ دل نه به زبان تواند تقریر کند و نه قلم یارد به تحریر رساند الحمدلله که دلداربه  ناگفته و نانوشته آگاه است. الهی نامه آیت الله حسن زاده آملی/ ص 13 بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 18ام شهریور, 1393
پیش از محاکمه سقراط از او پرسیدند: بزرگترین آرزویی که در دل داری چیست؟ پاسخ داد: بزرگترین آرزویم این است که به بالاترین نقطه در شهر آتن صعود کنم و با صدای بلند به مردم بگویم: ای دوستان! چرا با این حرص و ولع بهترین و عزیزترین سال های زندگی خود را به ج… بیشتر »

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار!(31)

نوشته شده توسطصداقت...! 18ام شهریور, 1393
و بعضى مى گويند: پروردگارا! به ما در دنيا (نيكى ) عطا كن ! و در آخرت نيز (نيكى ) مرحمت فرما! و ما را از عذاب آتش نگاهدار!(201 بقره) نکته تفسیری: این آیه خیلی آشناست؟ توضیح مختصری از آیه؟ مصداق های  حسنه ؟ این آیه همان قنوت معروفی است که  همه آن را ا… بیشتر »

غبار غم برود حال خوش شود!

نوشته شده توسطصداقت...! 17ام شهریور, 1393
حریف عشق تو بودم چو ماه نو بودی کنون که ماه تمامی نظر دریغ مدار جهان و هر چه درو هست سهل و مختصر است ز اهل معرفت این مختصر دریغ مدار صبا ز منزل جانان گذر دریغ مدار وزو به عاشق بیدل خبر دریغ مدار بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 17ام شهریور, 1393
روزی شقیق بلخی - عارف و صوفی مشهور- از شاگرد خود حاتم اصم پرسید: چند سال است که نزد من درس میخوانی؟ گفت: 33 سال. گفت: از من چه آموخته ای؟ گفت: هشت چیز.ابرو در هم کشید و گفت: انا لله و انا الیه راجعون. اگر چنین باشد زندگی من تباه شده. عمرم را خرج تعلیم… بیشتر »

حکمت!

نوشته شده توسطصداقت...! 17ام شهریور, 1393
اگر باب دروغ و غیبت باز شود، عصیان و طغیان دیگر هیچ حدی ندارند. جرعه وصال/ چکیده ای از اندیشه های آیت ا.. بهجت/ ص 79 بیشتر »

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 17ام شهریور, 1393
الهی! گل  دماغ را معطر کند و گندنا دهن را ابخر با اینکه کاشته دیگرانند و خارج از ذات ما پس آنچه در خود کاشته ایم با ما چه خواهد کرد!!! الهی نامه آیت الله حسن زاده آملی/ ص 23 بیشتر »

خسته مشو!

نوشته شده توسطصداقت...! 16ام شهریور, 1393
امام رضا علیه السلام از دعا کردن ملول و خسته مشو که دعا در نزد خداوند جایگاهی والا دارد و بر تو باد به استقامت و شکیبایی(در سختی ها) و طلب روزی حلال و پیوند با خویشاوندان و دوری کن از پرده دری و هتک حرمت مردم همانا ما اهل بیت  با کسی که از ما برید… بیشتر »

حکمت!

نوشته شده توسطصداقت...! 16ام شهریور, 1393
آموزگاری از شاگرد خود پرسید: پر جمعیت ترین نقاط دنیا کجاست؟ شاگرد گفت: خانه ما زیرا من و پدر و مادرم  و سیزده خواهر و برادرم در آن  زندگی می کنیم! حکایت ها و لطیفه ها/ جلد2/ ص 44/ شعبانعلی لامعی بیشتر »

بست کجاست؟!!

نوشته شده توسطصداقت...! 16ام شهریور, 1393
بست به حریمی گفته می شود که انسان یا موجود دیگری در پناه آن از تعرض و تعدی دیگران ایمن می ماند. به بیانی دیگر بست پناهگاهی است که اگر گنه کار یا دادخواهی به آن وارد شود تا زمانی که در آنجاست هیچ کس مزاحم او نخواهد بود. از آنجا که رهبران دینی همواره نزد… بیشتر »

کی بی شفای این دل درمانده می روم؟!!

نوشته شده توسطصداقت...! 16ام شهریور, 1393
از عالمی بریدم اینجا رسیده ام یک عمر بال و پر زدم اینجا رسیده ام این قطعه با تمام زمین فرق می کند انگار من به عرش معلی رسیده ام با قلب من تمام زمین حرف می زند شاید دگر به عالم معنا رسیده ام از این به بعد صحبت لب تشنگی خطاست وقتی به پای بوس دریا ر… بیشتر »

یادگارشبی از عمر!

نوشته شده توسطصداقت...! 16ام شهریور, 1393
* نقش امام در جامعه  اصلاح کردن است. * اصلاح عقاید(دین های متعدد در دنیا وجود دارد همه هم عقیده دارند به حق هستند.)، اصلاح رفتار(بد صحبت کردن، نگاه بد، لقمه حرام و ..) و اصلاح روابط از جمله اصلاحات امام است که نمونه های بارزی از آن در روایات و در زمان… بیشتر »

بهترین بندگان خدا!

نوشته شده توسطصداقت...! 15ام شهریور, 1393
از امام رضا علیه السلام درباره بهترین بندگان خدا سوال شد؛ امام در پاسخ فرمودند: آنان که چون کار نیکی کنند شادمان شوند و چنانچه کار بدی انجام دهند آمرزش بخواهند. و هر وقت به آنان بخششی شود شکر گزارند چون بلایی  مبتلا گردند شکیبایی ورزند و هنگام خشم… بیشتر »

اگر سرمایه ای در کف ندارم!

نوشته شده توسطصداقت...! 15ام شهریور, 1393
اگر در پای گل ها همچو خارم اگر سرمایه ای در کف ندارم خوشم کز روی اخلاص و ارادت علی موس الرضا(علیه السلام) را دوست دارم بیشتر »

حکمت!

نوشته شده توسطصداقت...! 15ام شهریور, 1393
ستاری برازنده خداوند است و بس که هر چه از بندگان می بیند می پوشد ولی خلق ندیده می خروشد و رسوا می کند. شکر خداوند را که چشم پنهان بین بندگان را از روز ازل نابینا کرد. نعوذ بالله اگر خلق عیب دان بودی کس به حال خود از دست کس نیاسودی حکایاتی از گلستان… بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 15ام شهریور, 1393
مردی نزد یکی از خلفا رفت و گفت:هنری دارم که نمایش آن باعث حیرت است. خلیفه خواست که انجام دهد. مرد سوزنی را از فاصله چند متری  به دیوار زدو پس از آن سوزن های دیگری را  کنار سوزن اول  در همان محل خلیفه از هنرنمایی او تعجب کرد و گفت: صد دینار به او جایزه… بیشتر »

ببخش!

نوشته شده توسطصداقت...! 14ام شهریور, 1393
من گم شدم در ازدحام هوس های نَفْسی ام دســت تو را دوباره رها کرده ام... ببخش     من وام دار چشــــــــم تو هستم که شیعه ام این قرض را چگونه ادا کرده ام؟... ببـخش     بیشتر »

دروازه معرفت 12

نوشته شده توسطصداقت...! 14ام شهریور, 1393
نام کتاب: احکام نموداری جلددوم پدید آورنده: سید عباس میر جعفری ناشر: قم؛ بین الحرمین / چاپ اول/1393/قیمت: 3000 تومان/ قطع: 7*10 سانتیمتر. توضیحات: این کتاب بر اساس فتاوای مشهور جمع آوری شده و در مورد تفاوت فتاوا، به نظرات یازده تن از مراجع به ترتیب حرو… بیشتر »

حکمت!

نوشته شده توسطصداقت...! 14ام شهریور, 1393
دروغ گفتن مانند زخم است بر بدن زخم بهبود یابد اما اثرش می ماند آثار دروغگویی بر انسان می ماند که مردم راست هایش را هم به سختی باور کنند. وگر نامور شد به قول دروغ دگر راست باور ندارند از او حکایاتی از گلستان سعدی/ بازنویسی سید فرخ زند وکیلی/ ص78 بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 14ام شهریور, 1393
پدری با خشم به پسرش گفت: تو آدم نشوی جان پسر! حیف از عمری که به پای تو حرام کردم. زمانی گذشت و تلخی روزگار به کام پسر شیرین گشت و شوکتی یافت و حاکم شهری شد. پدر خود را فرا خواند. و قتی پدر حاضر شد با تکبر نگاهی به او کرد و گفت: ای پیرمرد یادت هست به… بیشتر »

پیدا کن!!

نوشته شده توسطصداقت...! 12ام شهریور, 1393
هنوز روی صندلی انتظار دفتر مدیر ننشسته بودم که مدیر پاکت را به دستم داد و گفت نامه آماده است. نوشتن و مهر و امضای نامه  پنج دقیقه هم طول نکشید. اما وقتی  نگاه به ساعت کردم بیشتر از یک ساعت در راه بوده ام. مرور که کردم ربع ساعتی منتظر مسافر در ایستگاه شه… بیشتر »

بس کنید!

نوشته شده توسطصداقت...! 12ام شهریور, 1393
ای  اسیران آرزوها بس کنید! زیرا صاحبان مقامات دنیا را تنها دندان حوادث روزگار به هراس افکند. ای مردم! کار تربیت خود را خود به عهده گیرید و نفس را از عادت هایی که به آن حرص دارد باگردانید. بیشتر »

حکمت!

نوشته شده توسطصداقت...! 12ام شهریور, 1393
یک روز بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 12ام شهریور, 1393
مردی بیشتر »

کی می توان؟!

نوشته شده توسطصداقت...! 11ام شهریور, 1393
گیرم که خون فاخته ریزند، نک شنو بانگ بلند حق حق او از لب هزار گیرم که سرو را فکند از جفا تبر کی می توان بریدز آزادگی تبار گیرم زبان شمع شبستان شود خموش با صد زبانه آتش دل می زند شرار بیشتر »

حکمت!

نوشته شده توسطصداقت...! 11ام شهریور, 1393
لقمان حکیم به پسر خود گفت: تو را وصیت می کنم به چهار چیز که در عمل به آنها رستگاری تو حاصل می گردد: جیره تو از برای دنیا به اندازه ماندن تو در دنیا توشه تو برای آخرت به قدر ماندن تو در دنیای دیگر بندگی تو برای خداوند به قدر احتیاج تو به خدا… بیشتر »

هشدار!

نوشته شده توسطصداقت...! 11ام شهریور, 1393
آنان که وقتشان پایان یافته خواستار مهلتند و آنان که مهلت دارند کوتاهی می ورزند! «کُلُّ مُعاجَلٍ یَسأَلُ الاِنظارَ وَ کُلُّ مُؤَجَّلٍ یَتَعَلَّلُ بِالتَّسویفِ» نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی / ص 499/ حکمت 285 بیشتر »

حکمت!

نوشته شده توسطصداقت...! 10ام شهریور, 1393
پرسیدند سرو چرا آزاد است؟ گفتند: چون در قید و بند فصول نیست. نه به پاییزی افسرده می گردد و نه به بهاری سر سبز نه زمستانی لرزه بر اندامش می نهد نه از دست تابستان به ستوه آید همیشه سبز و خرم و شاد است. گرت ز دست برآید چو نخل باش کریم ورت ز دست نیاید… بیشتر »

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار!(30)

نوشته شده توسطصداقت...! 10ام شهریور, 1393
و در راه خدا، انفاق كنيد! و (با ترك انفاق )، خود را به دست خود، به هلاكت نيفكنيد! و نيكى كنيد! كه خداوند، نيكوكاران را دوست مى دارد.(195 بقره) نکته تفسیری: انفاق؟ رابطه انفاق و سپردن خود به دست هلاکت؟  خود را به هلاکت نسپاریم یعنی جهاد نرویم؟  احسان؟… بیشتر »

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 9ام شهریور, 1393
الهی در فکر فهمیدن حروف مقطعه کتابت بدین جا رسیدم که تمام کلماتت حروف مقطعه اند. خنک آن که اهل قرآن است! الهی نامه حسن زاده آملی/ ص 56 بیشتر »

ندیدیم و ندیدیم و ندیدیم!

نوشته شده توسطصداقت...! 9ام شهریور, 1393
دلم تنگ است دلم می سوزد از باغی  که می سوزد نه دیداری نه بیداری نه دستی از سر یاری مرا آشفته می دارد چنین آشفته بازاری تمام عمر بستیم و شکستیم، به جز بار پشیمانی نبستیم جوانی را سفر کردیم تا مرگ نفهمیدیم به دنبال چه هستیم چه رنجی از محبت ها کشیدیم… بیشتر »

مواظب باش!

نوشته شده توسطصداقت...! 9ام شهریور, 1393
از در منزل که خارج شدم خانم همسایه با دو کتابی که در دست داشت مقابلم ایستاد و بعد از احوالپرسی توضیح داد که نگاهی به کتاب ها بیاندازم اگر به  مطالب آن  اشراف دارم  وقتی برای  یاددادن به دخترش در نظر بگیرم. کتاب ها را از او گرفتم و با نگاهی به فهرست به خ… بیشتر »

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 8ام شهریور, 1393
الهی! تا کنون می گفتم که جهان را برای ما آفریدی اکنون فهمیدم که خودت هم برای مایی! الهی نامه حسن زاده آملی/ ص 53 بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 8ام شهریور, 1393
طلبه جوانی  بسیار سر به راه و هوشمند و پاک ، همیشه در مدرسه و حجره خود مشغول تحقیق و مطالعه بود و با سایر طلاب کمتر معاشرت داشت. روزی جمعی به حجره او آمدند و با صدای بلند گفتند: چرا نشسته ای بیا بیرون ببین گاوی در حال پرواز در آسمان است. وقتی بیرو… بیشتر »

وز شما پنهان نشاید کرد!

نوشته شده توسطصداقت...! 7ام شهریور, 1393
گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت کوش در حریم عشق نتوان زد دم از گفت و شنید زانکه آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش بر بساط نکته دانان خود فروشی شرط نیست یا سخن دانسته گو ای مرد عاقل یا خموش بیشتر »

کرامت!

نوشته شده توسطصداقت...! 7ام شهریور, 1393
چهار کس با یوسف علیه السلام چهار نوع رفتار داشتند برادرانش با مکر و فریب، مالکش با خریدن وی به بندگی، زلیخا با مراودت و خواستن، عزیز مصر با زندانی کردن چون دوران پیروزی و دولت یوسفی رسید با آنان اینگونه رفتار کرد از گناه برادران گذشت. مالک را دعا کرد… بیشتر »

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار(29)

نوشته شده توسطصداقت...! 7ام شهریور, 1393
و اموال يكديگر را به باطل (و ناحق ) در ميان خود نخوريد! و براى خوردن بخشى از اموال مردم به گناه ، (قسمتى از) آن را (به عنوان رشوه ) به قضات ندهيد، در حالى كه مى دانيد (اين كار، گناه است )!(188 بقره) نکته تفسیری: باطل؟ نخوریم؟ نزد قاضی ؟ اثرات رشوه ؟… بیشتر »

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 7ام شهریور, 1393
الهی! همنشین از همنشین رنگ می گیرد. خوشا آنکه با تو هم نشین است. الهی نامه آیت الله حسن زاده آملی/ ص 72 بیشتر »

حکمت!

نوشته شده توسطصداقت...! 6ام شهریور, 1393
بزرگی وصیت کرد: برای سلامتی عقلتان هویج بخورید؛ همه خندیدند و کسی ندانست.... که عقل همه در چشمشان است!   بیشتر »

کرامت !

نوشته شده توسطصداقت...! 4ام شهریور, 1393
درباره ملاصدرا  گفته اند: زمانی که ایشان در کهک قم زندگی می کرد چون مشکلی علمی برایش پیش می آمد به زیارت حضرت معصومه علیها سلام می رفت و با زیارت و خواندن نماز، مشکلش حل می شد. حکایت و حکمت2/ حسین دیلمی/ ص 50 بیشتر »

پیام محبوب!

نوشته شده توسطصداقت...! 4ام شهریور, 1393
قا ل الله عزوجل ای آدم! آنچه بین من و تو است: از تو دعا و از من اجابت است. «و امَّا التی بَینی و بینَکَ فَمِنکَ الدُّعاءُ و عَلَیَّ الجابَة» خصال 1/ 244 به نقل از آسمان کلام/ چهل حدیث قدسی/ ص 11 بیشتر »

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار!(28)

نوشته شده توسطصداقت...! 4ام شهریور, 1393
و هنگامى كه بندگان من از تو درباره من سؤ ال كنندبگو ) من نزديكم ! دعاى دعا كننده را به هنگامى كه مرا مى خواند پاسخ مى گويم ، پس آنها بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان بياورند تا راه يابند (و به مقصد برسند)(186 بقره) نکته تفسیری: دعا یعنی چه؟ پس چرا… بیشتر »

درود!

نوشته شده توسطصداقت...! 3ام شهریور, 1393
درود بر کسانی که از پاکیشان دوستی آغاز می شود از صداقتشان دوستی ادامه می یابد از وفایشان دوستی پایانی ندارد! بیشتر »

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 3ام شهریور, 1393
الهی! از من آهی و از تو نگاهی! الهی نامه حسن زاده آملی/ ص 33 بیشتر »

ای دل خام طمع این سخن از یاد ببر!

نوشته شده توسطصداقت...! 3ام شهریور, 1393
سعی نابرده در این راه به جایی نرسی مزد اگر می طلبی طاعت استاد ببر حافظ اندیشه کن از نازکی خاطر یار برو از درگهش این ناله و فریاد ببر بیشتر »

پیام محبوب!

نوشته شده توسطصداقت...! 3ام شهریور, 1393
قال الله عز و جل ای موسی! هر که از گناهکاران نزد تو آمد  و به تو پناه برد، بگو خوش آمدی و آسوده شدی چه جایگاه بزرگی است پیشگاه خداوند جهان و برایش آمرزش بخواه و برایشان مانند یکی از خودشان باش. آسمان کلام/ چهل حدیث قدسی/ ص 18 بیشتر »

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار(27)

نوشته شده توسطصداقت...! 3ام شهریور, 1393
... بلكه نيكى (و نيكوكار) كسانى هستند كه به خدا و روز رستاخيز و فرشتگان و كتاب آسمانى و پيامبران ايمان آورده اند، و مال (خود) را با علاقهاى كه به آن دارند به خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان انفاق مى كنند، نماز را بر پا… بیشتر »

حکمت!

نوشته شده توسطصداقت...! 2ام شهریور, 1393
لقمان حکیم به فرزندش گفت: فرزندم! تا هنگام مرگ خطاهای خود را در نظر گیر و نصب العین قرار ده و حسنات خود را در دل مگیر زیرا کارهای شایسته تو را کسی به شمارش در می آورد که فراموشی ندارد. حکایت و حکمت2/ حسین دیلمی/ ص 50 بیشتر »