آرشیو برای: "بهمن 1394"

می خواهم که رازی را بگویم...!

نوشته شده توسطصداقت...!

در باز بود و آسمان پروانه بازار

اما مگر از این قفس دل میکنم من؟؟؟

شاعر: مهدى فرجى

شنیدنی هایی از انقلاب اسلامی ایران!

نوشته شده توسطصداقت...! 20ام بهمن, 1394
❀ ... استقامت، پیروزی و پیشرفت جمهوری اسلامی نیز برای برخی ها قابل باور نبود اما قدرت فائقه پروردگار، خود را در این پیروزیها و تحولات شگفت نشان داد...(2)  امام(ره) «مظهر انقلاب اسلامی» است و بر همین اساس، بیانات ایشان که در دهها جلد کتاب مدون شده،… بیشتر »

درد ما...!

نوشته شده توسطصداقت...! 9ام بهمن, 1394
درد ما بی خبریست ... درد ما تنهاییست ، درد ما ... روز وشبهای ، همه تکراریست ... درد ما ... آسمانیست ، که هوایش سرب ایست .! و زمینش زندان ... مردمانش ...! پی نان ، غافل از ...! موج خزان ... درد ما ... آدمکانیست ...! ... که ماتم زده اند .! درد ما ...… بیشتر »

غم یا شادی؟؟!!

نوشته شده توسطصداقت...! 7ام بهمن, 1394
پیشگفتار: برداشت یک سویه و افراطی از برخی روایات و معارف دین، عاملی شده است در اینکه  برخی برگزار کنندگان مراسم مذهبی تنها وظیفه خود را گریاندن مردم حتی در مراسم شادی و جشن اهل بیت علیهم الاسلام بدانند. و از طرفی برخی به استناد برخی روایات و یافته های… بیشتر »

محرومیت مدرن!

نوشته شده توسطصداقت...! 6ام بهمن, 1394
برای رفتن تردید داشتم.   چون و چراهای مختلف، شرکت و عدم شرکت را تساوی می دانست. راه حل مشورت مجدد، رفتن را انتخاب، اما رضایت قلبی صد در صد نبود. لبیک به دعوت یکی از اساتید، برای شرکت در مراسم خانگی و با عنوان جلسه ختم قرآن و در یکی از محله های شهر که… بیشتر »

محتوای فقیرانه!

نوشته شده توسطصداقت...! 2ام بهمن, 1394
حدیث از صبح مهمان ما بود. از فامیل های نه چندان نزدیک ولی ارادتمند مادر. با هزار اما و اگر و چون و چرای پدر و مادرش، تن به رفتن نداد . دنبالم راه افتاده بود و از همه چیز می پرسید و صحبت می کرد. برعکس ظاهرش دلش گرم و کلامش شنیدنی بود.  از اینکه توانست … بیشتر »