« غم یا شادی؟؟!!محتوای فقیرانه! »

محرومیت مدرن!

نوشته شده توسطصداقت...! 6ام بهمن, 1394

برای رفتن تردید داشتم.   چون و چراهای مختلف، شرکت و عدم شرکت را تساوی می دانست. راه حل مشورت مجدد، رفتن را انتخاب، اما رضایت قلبی صد در صد حاصل نشد.  لبیک به دعوت یکی از اساتید، برای شرکت در مراسم خانگی، با عنوان جلسه ختم قرآن و در یکی از محله های شهر که معمولا رفت و آمد نداریم، مقوله جدیدی بود. حتی نمی دانستم در مراسم ختم قرآن چه خبر است.  از برخی  جلسات خانگی شهر و کشور بدعت ها شنیده بودم و تجملات و حق الناس هایی چون تشکیل جلسه غیبت و …. حداقل تلاش یک طلبه - اگر محیط آشنا باشد و به عنوان مخالف شناخته شوی و زبانت بر امر به معروف و نهی از منکر بسته باشد-عدم شرکت جلسات است که تاییدی بر آن نباشد. آخرین باری که در غم و شادی مردم و جلسات خانگی شرکت داشتم را به یاد نمی آوردم و برای شکستن این طلسم  غم انگیز اجبار در محدودیت ارتباط، همراه مادر راهی مراسم شدیم.  به رسم قدیم، جلو درب خانه میزبان، آب و جارو شده  و  درب منزل باز بود.  محل تشکیل جلسه، اتاقی با وسعت دو فرش 3*4، یا همان 24 متر  و کل منزل  و تقریبا اطراف منزل قرق خانم ها بود. 

 مهمانان یکی یکی وارد می شدند و بعد از استقبال گرمی ازمیزبان، هر کجا، جای نشستن بود روی زمین ،  می نشستند. چهل تا پنجاه نفر ، از قشرها و صنف های مختلف،  مهندس، استاد دانشگاه، بی سواد، فقیر، غنی، زشت، زیبا، پیر، جوان ، مجرد، متاهل  و در سن های مختلف.  تنها یکنواختی ظاهری همان چادر مشکی بود.  جزء ها واگزار شد. بی سوادها، مشغول تسبیح و ذکر شدند و باسوادها در سکوت مطلق ، نیم ساعت جزء پذیرفته شده را قرائت وختم قرآن کامل شد. پس از آن  پذیرایی با چای گرم از مهمانان.  خانمی از جمع با خواندن اشعاری مهمانان را به خوشبو شدن دهان ها با ذکر  صلوات دعوت نمود. شعری برای توجه به آقا امام زمان عجل الله و نهایت ده دقیقه هم روضه موثق آقا علی اکبر امام حسین علیه السلام و دعا،  تلاش مداح بود . مجلس عجیب بی ریا و معنوی بود. بعد هم شیرین شدن دهان ها به دانه ای  خرما و بدون توقف، همه از هم خداحافظی کردند. 

چند روز بعد استاد مدعو از احساسم  نسبت به جلسه  سوال کرد. ازاثرات  معنوی  و آرامش مراسم  تقریبا یک ساعته، که تا چند روز بر زندگی ام مشهود بود، گفتم و یادآوری خاطرات شیرین روضه های خانگی  چند نفری که به اصرار پدرم هر ماه در منزل و برای اعضای خانواده برپا می شد و  مرگ روضه خوان جلسه را تعطیل کرد و ما را حسرت به دل  معنویت ها یی که تا شرکت در مراسم آنها تکرار نشد،  گذاشت. هر چند مراسم های مشابه در دهه محرم تکرار شده است.   در پاسخم گفت:  هر کدام از اینها جای خود را دارد دهه محرم حسابش از روضه های  خانگی جداست. ما برای  این تقویت ارتباط با اهل بیت علیهم السلام همه با هم همکاری داریم. همه آشنا هستیم و همسایه و ….  مداح هزینه ای نمی گیرد، پذیرایی هر کجا باشیم در این حد و هر کس خواست مبلغی کمک می کند، محلش هر ماه منزل هر کس که شرایطش را داشت!   مردها درک می کنند و اگر مراسم زنانه، خانه را خالی و ممانعتی از شرکت ندارند، خانم ها به جز شرکت و همراه آوردن بچه ها، با امانت داری و عدم حرف از نوع  پذیرایی و آنچه دیدند و شنیدند. ما عمرها و کودکانمان را بیمه  اهل بیت می کنیم.

چه منطقی. شاید می شد هر روز عاشوراست و همه سال محرم است را در بی نیاز نبودن از  این معنویت و توجه و زنده شدن ارزش ها  و با هم بودن ها با نیت های زیبا در همه سال، ترجمه نمود.  به راستی نسل امروز از چه روی از این برکات و لذت های معنوی محروم است؟!!! کوتاهی از ما است یا آنها؟!!!!

نوشته شده توسط: صداقت/ 6 بهمن 94

نظر از: محمدی [عضو] 

سلام
بزرگوار کوتاهی از خانم های طلبه است که باید مجلس روضه را با روش نوین جذاب نمایند!!!!
————————
سلام و احترام
درست می فرمایید.
از حضور ارزشمند شما سپاسگزارم
در پناه حق

1394/11/26 @ 19:30


فرم در حال بارگذاری ...