« مهمان خدا/ نعمت سوممهمان خدا/ نعمت اول »

مهمان خدا/ نعمت دوم

نوشته شده توسطصداقت...! 20ام خرداد, 1395

چندروزی بود از او خبر نداشتم. متوجه تماسش نشده بودم. وقتی تماس گرفتم توضیح داد برای شیمی درمانی مادرش راهی بیمارستان مرکز استان است و خواهش کرد اگر فرصت دارم چند ساعتی به جای او در محل کارش حاضر شوم. مدیر مرکز اطلاع داشت و معمولا این جایگزینی مشکلی ایجاد نمی کرد. پذیرفتم و راهی مرکز مربوطه شدم.

کلاس فوق برنامه ای برگزار میشد و بنده به عنوان مسئول جایگزین و کنترل کننده نظم کلاس های در حال برگزاری. بچه ها در رنج سنی ابتدایی یکی یکی وارد می شدند و در کلاس حاضر. امتحان پایان ترم بود و از صداهایی که شنیده می شد، فهمیدن محتوای کلاس کار سختی نبود. یکی دو نفر از والدین در سالن، انتظار نتیجه کار فرزند دلبندشان را می کشیدند. دخترکی هم روی یکی از صندلی ها کنار خانمی نشسته بود. خیال کردم همراه همان خانم است که از سوال و جوابشان متوجه شدم آشنایی ندارند.

خانم از او پرسید: تو کلاس نمی روی؟ گفت نه. چرا آمده ای؟ گفت همراه دختر دایی ام آمده ام. همیشه می آیم.  آدرس داد و خانم شناخت:  «بله پس … فلانی دایی شماست»  و از یک شغل و موقعیت اجتماعی بالا نام برد و دخترک با حرکت سر تایید کرد. گفت چرا تو کلاس را نرفته ای؟ ساکت شد. دوباره سوال را تکرار کرد؟ جوابی نیامد. خودش جواب داد: دوست نداشتی؟ دخترک با چهره ای غمزده و لحنی خاص گفت: پول نداشتیم.

نگاهم پر از شرم شد و نگاه از او گرفتم. در ذهنم سوال و جواب هایی سنگینی می کرد. چقدر هزینه این کلاس برای یک شخص با این شغل و موقعیت اجتماعی سنگین بود؟ یعنی ارزش نداشت که یک دختر بچه هم سن دختر خودش، سر خورده نشود؟ نمیشد حالا پول کلاس را نمی دهد نمی گذاشت این دخترک بفهمد و حقارت هر روز همراه او شدن و پشت درب کلاس نشستن را تجربه نکند؟، نمیشد مربی یک شاگرد مجانی بپذیرد؟ نمیشد با مرکز صحبت کنند شاید قبول می کردند و …

تمام امروزم پر از غم گذشت. خوب که به سوال های بی جواب ، دقت کردم - به جز غمی که تمام وجودم را آشفته کرده بود- نعمتی یافتم بی نظیر اما فراموش شده. خدایا تو را شکر به واسطه نگاهی که هنوز از دیدن بی تفاوتی به مشکلات فرزندان این مرز و بوم،   چون و چرا دارد وجایگزین کردن علاقه دخترکی را با تحقیر نشستن پشت درب کلاس و از دست رفتن سرمایه ای انسانی، برای حفظ سرمایه ای مادی، غیرانسانی می بیند!

 

ماه رمضان امسال و …

نوشته شده توسط: صدا قت/ 20 خرداد 1395

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از:  
5 stars

سلام و سپاس از مطلب شما

پاسخ دادن:
سلام و احترام
متشکرم
از حضور شما سپاسگزارم
در پناه حق

1395/05/10 @ 03:10
نظر از: حُسنِ حَسَن [عضو] 
5 stars

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما .
از مطالب ارزنده شما کمال تشکر را دارم

پاسخ دادن:
سلام و احترام
طاعات و عبادات قبول درگاه حق
متشكرم.
از حضور ارزشمند شما سپاسگزارم
در پناه حق

1395/03/29 @ 00:05
نظر از: خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام [عضو] 

سلام

ومن اندیشه کنان در پی این پندارم
که چرا باغچه ما سیب نداشت …

پاسخ دادن:
سلام و احترام
بسیار عالی
از حضور ارزشمند شما سپاسگزارم
در پناه حق

1395/03/22 @ 14:20
نظر از: احمدي [عضو] 

سلام دوست عزیز
ممنون از داستان های زیباتون.
طاعات و عبادات قبول
التماس دعا

پاسخ دادن:
سلام دوست همیشه همراه ،کبوتر حرم!
متشکرم زیبایی از نگاه زیبای شماست.
همچنین از شما
از حضور ارزشمند شما سپاسگزارم
حاجت روا باشید
در پناه حق

1395/03/22 @ 13:24
نظر از: خادم المهدی [عضو] 

سلام جالب بود

پاسخ دادن:
سلام و احترام
متشکرم .
از حضور ارزشمند شما سپاسگزارم
در پناه حق

1395/03/22 @ 11:05
نظر از: سیده فوزیه موسوی [عضو] 

با سلام واحترام ممنون از حسن نظر شما .خیلی خوشحال شدم دوست دارم انتقاد ویا پیشنهادی اگه در مورد مطالبهایم داشتید با دیده منت می پذیرم. التماس دعا در این روزهای واقعا طلایی

پاسخ دادن:
سلام و عرض ادب متقابل
خواهش می کنم. نفرمایید بزرگوارید.
حاجت روا باشید ان شاء الله
از حضور شما سپاسگزارم
در پناه حق

1395/03/21 @ 16:20
نظر از: دکی [بازدید کننده]
دکی

زیبا بود…

پاسخ دادن:
سلام
متشکرم آقای دکتر
از حضور ارزشمند شما سپاسگزارم
در پناه حق

1395/03/21 @ 12:42


فرم در حال بارگذاری ...