موضوع: "هو معدن الایمان و بحبوحته"

منجیه 24

نوشته شده توسطصداقت...! 20ام تیر, 1394

بگو: او كسى است كه شما را در زمين خلق كرد، و به سوى او باز مى‏ گرديد(سوره ملک آیه بیست و چهارم)(1)

نکات کلیدی:

*” ذرأ” ، به معناى آفریدن و تکثیر نسل است(2)

* منظور از خلق كردن ايشان در زمين اين است كه خلقتشان وابسته به زمين است، و كمال آنان جز به اعمالى وابسته به ماده زمينى تمام نمى ‏شود، خداى تعالى مواد زمينى را در دل بشر زينت داده، به طورى كه دلها به سوى آن مجذوب شود، و به اين وسيله افراد صالح از طالح ممتاز گردند(3)

*در حقيقت آيه 22،” مسير” را مشخص مى ‏كند، و آيه بیست و سوم” ابزار و وسائل كار” را، و اين آيه” هدف و مقصد” را، يعنى در راه راست و صراط مستقيم ايمان اسلام گام برداريد، و از تمام ابزار شناخت بهره گيريد، و به سوى زندگى جاويدان حركت كنيد(1)

* هنگام انديشيدن در آيه‏ هاى 23 و 24، آنها را چنان مى‏ يابيم كه به مهمترين سؤالات سرنوشت سازى كه بر قلب هر انسان خطور مى‏ كنند پاسخ مى ‏دهند: چه كس مرا آفريد و نعمتى را كه در آنم به من ارزانى داشت؟ و چه كس ما را در زمين آفريد؟ سپس بعد از دنيا چيست، و مقدرات ما را به كجا مى ‏برند؟(4)

لحظه ای درنگ:

پاسخ سوالات سرنوشت سازخود را یافتی؟ حاشا للَّه كه با وجود رحمان و صاحب لطف بودن خداوند نسبت به بندگانش آنان را در برابر اين گونه پرسشهاى بزرگ و خطير در حال حيرت رها كند تا گمراه شوند و به كفر و شرك بپردازند. ، آيات او به عنوان واقعيّت و درمانى براى آنچه در سينه ما  مى‏ گذرد آماده است، تا از اين راه همه قضايا و مشكلات خود را حل كنیم (4)

(1)تفسیر نمونه/ آیت الله مکارم و جمعی نویسندگان/ ج24/ ص 352

(2) تفسیر نور/ محسن قرائتی/ ج ص 159/16

(3)تفسیر المیزان/ علامه طباطبایی/ج19/ ص609

(4)تفسیر هدایت/ جمعی از مترجمان/ ج 16/ ص 183

منجیه 23

نوشته شده توسطصداقت...! 20ام تیر, 1394

بگو او كسى است كه شما را آفريد، و براى شما چشم و گوش و قلب قرار دارد اما كمتر سپاسگزارى مى‏ كنيد(سوره ملک آیه بیست و سوم) (1)

نکات کلیدی:

*خداوند، هم وسيله مشاهده و تجربه را در اختيار شما قرار داد (چشم) و هم وسيله آگاهى بر نتيجه افكار ديگران (گوش) و هم وسيله انديشيدن در علوم عقلى (قلب) را، خلاصه تمام ابزار لازم براى آگاهى به علوم عقلى و نقلى را در اختيار شما گذارده است، اما كمتر كسى سپاس اين همه نعمت هاى بزرگ را بجا مى ‏آورد. (1)

*كلمه” انشاء” به معناى ايجاد ابتدايى چيزى و تربيت آن است… و منظور از انشاى بشر صرف خلقت او نيست، بلكه منظور خلقت بدون سابقه او است، يعنى حتى در ماده هم سابقه نداشت، و در ماده چيزى به نام انسان نبود(3)

* شكر نعمت دو جنبه دارد.  اول: اين كه آدمى نعمت هاى خدا را در معصيت او به كار نبرد. همچون اين كه با گوش خود چيزى را بشنود كه شنيدن آن بر او حرام است همچون غيبت و دروغ و غناء…  دوم: اين كه آنچه را كه خدا به او انعام كرده است، در راه اطاعت از او وبرافراشتن كلمه ‏اش مصرف كند، وجود و حيثيت خويش را وقف بر فرمانبردارى از او و خدمت حق و اهل آن، و مبارزه كردن با باطل و دشمنان خدا قرار دهد…چون شخص چنين كند شاكر است، و شكر جز با شناختن نعمت ها و توجه به آنها با اين شناخت ميسّر نمى ‏شود(4)

* خلقت انسان بسیار مهم است به گونه ای که پیامبر مامور می شود مردم را به مبدأ پیدایش و نعمت های نهفته در آن پی در پی هشدار دهد. خود شناسی راهی برای خداشناسی است(4)

لحظه ای درنگ:

شكر نعمت آن است كه هر نعمتى  در مسير هدفى كه به خاطر آن آفريده شده است به كار گرفته شود، آيا همه از چشم و گوش و عقل به درستى در اين راه استفاده مى ‏كنند؟(1)

(1)تفسیر نمونه/ آیت الله مکارم و جمعی نویسندگان/ ج24/ ص 352

(2) تفسیر نور/ محسن قرائتی/ ج ص 160/16

(3)تفسیر المیزان/ علامه طباطبایی/ج19/ صص608

(4)تفسیر هدایت/ جمعی از مترجمان/ ج 16/ ص 182

منجیه 22

نوشته شده توسطصداقت...! 20ام تیر, 1394

پس آيا كسى كه با صورت روى زمين مى‏ خزد هدايت يافته ‏تر است و يا آن كس كه استوار و راست قامت در صراط مستقيم گام برمى‏ دارد (سوره ملک آیه بیست و دوم)(1)

نکات کلیدی:

 * «مکب» به معنای کسی است که به صورت افتاده باشد(4) و «سوىّ» به كسى گويند كه با تمامى حواس و امكانات و عقل خود گام بر مى‏ دارد و به پيش مى ‏رود(3)

*در اينجا افراد بى‏ ايمان و ظالمان لجوج مغرور، به كسى تشبيه شده ‏ا ند كه از جاده‏اى ناهموار و پرپيچ و خم، مى‏ گذرد، در حالى كه به رو افتاده، و با دست و پا، يا به سينه حركت مى‏ كند، نه راه را به درستى مى‏ بيند، و نه قادر بر كنترل خويشتن است، نه از موانع با خبر است و نه سرعتى دارد؟ كمى راه مى‏ رود و درمانده مى‏ شود. ولى مؤمنان را به افراد راست‏ قامتى تشبيه مى ‏كند كه از جاده‏اى هموار و صاف مستقيم با سرعت و قدرت و آگاهى تمام، به راحتى پيش مى‏ رود(2)

* مثل آورده شده در آيه، مثلى است براى عموم، حال هر كافر جاهل و لجوج را كه به جهل خود ادامه مى‏ دهد، و حال هر مؤمن طالب بصيرت و جوياى حق را ممثل مى ‏سازد(1)

 لحظه ای درنگ:

راه اسلام هموار و مستقیم و دارای مقصدی روشن است و اگر امت اسلامی بر این راه رود راست قامت و سر افراز است(4)

(1) تفسیر المیزان/ علامه طباطبایی/ج19/ صص604

(2)تفسیر نمونه/ آیت الله مکارم و جمعی نویسندگان/ ج24/ ص 349

(3)تفسیر هدایت/ جمعی از مترجمان/ ج 16/ ص180

(4) تفسیر نور/ محسن قرائتی/ ج 10/ ص160

منجیه 21

نوشته شده توسطصداقت...! 17ام تیر, 1394

 يا آن كسى كه شما را روزى مى ‏دهد اگر روزيش را باز دارد (چه كسى مى‏ تواند نياز شما را تامين كند) ولى آنها در سركشى و فرار از حقيقت لجاجت مى‏ ورزند(سوره  ملک آیه بیست و یکم)(1)

نکات کلیدی:

*«عتو» به معنای استکبار و تجاوز از حق و «نفور» به معنای اظهار تنفر و گریز از حق است.(2) «لجّ و لجاجت»عناد ورزيدن در دشمنى و اصرار كردن بر عناد و پرداختن به كارى است كه از آن بازداشته شده ‏اند(4)

* تنها خداوند روزی رسان است. هم در دنیا روزی می دهد«خلقکم ثم رزقکم »(روم آیه 20) و هم در برزخ روزی می دهد «بل احیاء عند ربهم یرزقون» (آل عمران آیه 169) و هم در قیامت روزی می دهد«یرزقون فیها بغیر حساب»(غافر آیه 40)(2)

*هر گاه خداوند  به آسمان دستور دهد نبارد، و زمين ها گياهى نروياند، و يا آفات مختلف نباتى محصولات را نابود كنند، چه كسى توانايى دارد غذايى در اختيار شما بگذارد؟ و يا اگر روزي هاى معنوى و وحى آسمانى از شما قطع كند چه كسى توانايى راهنمايى شما را دارد؟ (1)

 *” بَلْ لَجُّوا فِي عُتُوٍّ وَ نُفُورٍ"، يعنى حق براى آنان روشن شده ولى در برابر آن خاضع نمى ‏شوند تا تصديقش كنند، و آن گاه پيرويش نمايند، بلكه در دور شدن از حق و نفرت از آن هم چنان ادامه داده، و بيشتر جلو مى ‏روند(3)

لحظه ای درنگ:

 لجاجت و خيره‏ سرى، حجابى است در برابر درك و شعور آدمی (1).

(1)تفسیر نمونه/ آیت الله مکارم و جمعی نویسندگان/ ج24/ صص 346

(2) تفسیر نور/ محسن قرائتی/ ج 10/ ص158

(3)تفسیر المیزان/ علامه طباطبایی/ج19/ صص603

(4)تفسیر هدایت/ جمعی از مترجمان/ ج 16/ ص 179


منجیه 20

نوشته شده توسطصداقت...! 17ام تیر, 1394

آيا كسى كه لشكر شما است مى ‏تواند شما را در برابر خداوند يارى دهد، ولى كافران تنها گرفتار غرورند.(سوره ملک آیه بیستم)(1)

نکات کلیدی:

*آيا كسى كه لشكر شما است مى‏ تواند شما را در برابر خداوند يارى دهد"؟! نه تنها نمى ‏توانند شما را در گرفتاري ها يارى دهند، بلكه اگر بخواهد همان ها را مامور عذاب و نابودى شما مى‏ كند، مگر آب و باد و خاك و آتش خدمتگزار و اركان حيات شما نيستند؟ ولى خداوند همين ها را مامور نابودى اقوام سركش ساخت، و نيز تاريخ بسيار به خاطر دارد كه نزديكترين افراد به پادشاهان و فراعنه و گردنكشان عامل مرگ آنها شدند. و در تاريخ معاصر هم بسيار ديده شده كه وفادارترين نيروهاى دولتها بر ضد آنان قيام كرده، و فرمان مرگشان را صادر كردند!(1)

* و «مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ» مى ‏تواند دو معنى داشته باشد:
1- ضدّ … و بنا بر آن به شريكان خیالی و به نيروهايى باز مى‏ گردد كه كافران همچون مال و سلطه فريفته آنها شده‏ اند و همه آنها عليه خدا به يارى ايشان برمى‏ خيزند، و اگر همه در مجادله به نصرت آنان برخيزند، هيچ سودى برايشان ندارند.
2- يا اين كه آيه اشاره به شفيعان دارد كه آنان نيز ممكن نيست بدون اذن خدا و رحمت او به شفاعت از هيچ كس برخيزند، پس چرا بايد آدمى ميان خود و پروردگارش حجابها و ميانجي هايى قرار دهد، در صورتى كه خود توانايى آن را دارد كه به منبع رحمت و نصرت و يارى اتصال پيدا كند؟! شفيعان راستين، همچون انبياء و اولياء، جانشين فرمانبردارى از خدا و دعا كردن و خواستن مستقيم هر چيز از خدا نمى‏ شوند، بلكه وسيله‏ ها و راه هايى براى نزديك شدن به خداوند متعال ‏اند(3)

*«غَرور» به معنی فریب دهنده و «غُرور» به معنای فریب است. ابزارهای غرور متفاوتند و عامل آن شیطان است(4)

لحظه ای درنگ:
 نه، بلكه مى‏ پرسم. آن چه كسى است كه به آن اشاره مى ‏شود، كه اين ياور شما و لشكر شما است غير از رحمان، اگر خداى رحمان سرنوشت شومى و يا عذابى براى شما مقدر كرده باشد آيا آن ياور، شما را يارى مى‏ كند؟ نه، پس غير از خدا كسى نيست كه شما را يارى كند(2)

(1)تفسیر نمونه/ آیت الله مکارم و جمعی نویسندگان/ ج24/ صص 345

(2) تفسیر المیزان/ علامه طباطبایی/ج19/ صص603

(3) تفسیر هدایت/ جمعی از مترجمان/ ج 16/ ص 177

(4)تفسیر نور/ محسن قرائتی/ ج 10/ ص158

منجیه 19

نوشته شده توسطصداقت...! 15ام تیر, 1394

آيا پرندگانى را كه بالاى سرشان گاه بال هاى خود را گسترده و گاه جمع مى‏ كنند نگاه نكردند؟ جز خداوند رحمان كسى آنها را بر فراز آسمان نگه نمى‏ دارد چرا كه او به هر چيز بينا است(سوره ملک آیه نوزدهم) (1)

نکات کلیدی:

*پرندگان با دارا بودن حرکات دسته جمعی وطی مسافت های طولانی در چهار فصل ، نشستن ها و پروازهای متوالی و بدون محدودیت مکانی، اما عدم سقوط وتصادم با یکدیگرنشانه هایی از عظمت و قدرت الهی هستند(4)

*در آيه پانزدهم سخن از رام  كردن زمين بود، در اين آيه سخن از پرواز پرندگان در آسمان است و هر دو از دلائل توحيد مى‏ باشد و مظهرى از «تبارك» و دائم الخير بودن خدا هستند. (3)

*منظور از اينكه” طير فوق انسان ها باشند” اين است كه بالاى سر انسان در هوا پرواز مى‏ كنند، و منظور از كلمه” صافات” و كلمه” يقبضن” اين است كه مرغان در هوا بال خود را باز مى ‏كنند، و سپس مى‏ بندند، و مراد از كلمه” طير” جنس مرغان است، نه يك مرغ.(2)

*و جمله” ما يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا الرَّحْمنُ” به منزله جواب   سؤالى تقديرى و فرضى است، گويا شخصى پرسيده: منظور قرآن از اينكه توجه مردم را به سوى پرواز طيور و باز و بسته شدن بال هاى آنها در هوا جلب كرده چيست؟ در اين جمله پاسخ داده كه منظور اين است كه بفهمند جز خدا كسى پرندگان را در فضا نگه نمى‏ دارد(2)

* پاسخ سوال «چرا در آيه خصوص پرندگان را نام برد؟ » اين است كه بعضى از اسباب طبيعى براى همه شناخته شده نيست، مثل ماندن پرندگان در فضا و آمد و شد كردن در هوا، كه در نگاه اول سؤال انگيز است، و به محض مشاهده آن انسان را منتقل به خداى سبحان مى‏ كند، و مى‏ فهماند سبب حقيقى و اعلاى پيدايش پرندگان، خداست، و پروازشان هم مستند به او است. و بعضى ديگر اينگونه نيستند، نظير ايستادن و زندگى كردن انسان در روى زمين، كه انسان معمولى را منتقل به اين معنى نمى‏ كند، و لذا مى‏ بينيم خداى سبحان در كلامش نظر بندگان خود را به آن گونه امور جلب مى‏ كند، تا زودتر و بهتر به وحدانيت خداى تعالى در ربوبيت پى ببرند.و در كلام الهى نمونه‏ هاى بسيارى از اين قبيل امور آمده، نظير نگهداشتن آسمان ها بدون ستون و …(2)

لحظه ای درنگ:
خداوند رحمان كه رحمت عامش همه موجودات را فرا گرفته به پرندگان نيز آنچه لازم داشتند بخشيده است، نگهدارنده پرندگان در آسمان، همان نگهدارنده زمين و موجودات ديگر است، و هر زمان اراده كند نه پرنده قدرت به پرواز دارد و نه زمين آرامش خود را حفظ مى‏ كند(1)

(1)تفسیر نمونه/ آیت الله مکارم و جمعی نویسندگان/ ج24/ صص 343 و344

(2) تفسیر المیزان/ علامه طباطبایی/ج19/ صص601 و602

(3) تفسیر احسن الحدیث/ علی اکبر قرشی/ج11/ ص265

(4)تفسیر نور/ محسن قرائتی/ ج 10/ ص156