آرشیو برای: "فروردین 1397"

ساخت ایران !

نوشته شده توسطصداقت...! 24ام فروردین, 1397
چند سالی بود فقط تلفنی صحبت کرده بودیم. گفت با دو پسرش به دیدارم می آید. خیلی جذاب به نظر می رسید. آخرین باری که دیده بودمش دانشجو بودیم.  تازه  ازدواج کرده بود. حدود ده سال گذشته و او از یک دختر بچه شاد و با نشاط تبدیل شده بود به یک مادر. دلم می خواست… بیشتر »

دلم براش تنگ شده!

نوشته شده توسطصداقت...! 15ام فروردین, 1397
عادت هميشگي ما اين بود، روز اول سال به ديدار اهل قبور مي رفتيم و از كنار مزار شهداي شهرمان راهي خانه پدربزرگ و مادربزرگ مي شديم. مادر بزرگم كه روز اول سال از دنيا رفت، اين عادت پر رنگتر شد. پدر بزرگم كه راهي ديار باقي شد، تنها عيد ديدني روز اول سالمان… بیشتر »

بر این موسم بی قراری، درود!

نوشته شده توسطصداقت...! 6ام فروردین, 1397
سال ها انتظار كشيده بودم. بارها شرايط كاملا فراهم شد و پدر رضايت نداد. اين چند سال بارها پيشنهادات بهتري شد و قبول نكردم.  اما مي شد گفت، زمانش رسيده بود و كاري از من ساخته نبود. از صبح سه بار گفته بودم قبول نمي كنم. رضايت مادر را كه ديدم، با اكراه تماس… بیشتر »