موضوع: "از اشک خود دو سطر به ایما نوشته ایم!"

رفیق و همسفر نیمه راه خواهم شد!

نوشته شده توسطصداقت...!

اگر تو دیر بیایی تباه خواهم شد

اسیر پنجه زشت گناه خواهم شد

به سوی ساقه گندم روانه می گردم

دچار کهنه ترین اشتباه خواهم شد

میان جاده گرفتار مرگ میگردم

رفیق و همسفر نیمه راه خواهم شد

به کاروان ظهور تو دل نمی بندم

 همیشه معتکف عمق چاه خواهم شد

برای آمدنت نذر میکنم زین پس

مقیم گودی آن قتلگاه خواهم شد

همراهی با کاروان کربلا5

نوشته شده توسطصداقت...! 27ام مهر, 1393

امام حسین علیه السلام پس از آن به منزلگاه زُباله (جایی معروف در راه مکه بین واقصه و ثعلبیه) رسیدند. قبل از زباله  ابا هِرّه و زهیر بن قیس  با حضرت ملاقات داشتند.

شرح مختصر

* ملاقات ابا هره
«ابا هره ازدری» از کوفیان بود و صبح روزی که امام شب را در ثعلبیه مانده بودند با  حضرت ملاقات نموده و از حضرت سوال نمود: ای فرزند رسول خدا چه کسی شما را از حرم خدا و رسول خدا به اینجا کشانده است؟
امام علیه السلام فرمودند: ای ابا هره بنی امیه اموال ما را گرفتند و حرمت ما را شکستند و من صبر کردم، اینک آنها طالب خون من هستند لذا از حرم امن الهی بیرون آمدم. به خدا سوگند که این گروه ظالم و طغیانگر مرا خواهند کشت و خداوند لباس ذلت و خواری به تن ایشان بپوشاند و شمشیر بران برای قتلشان فراهم خواهد کرد….

* ملاقات زهیر بن قین
قبیله بنی فزاره و بجیله به همراه زهیر بن قیس از مکه خارج و ضمن تلاش برای عدم فرود در منزلگاه یکسان با امام حسین علیه السلام در یک منزل با کاروان حضرت در یک محل منزل گزیدند. امام پیکی به سوی او فرستاد و از او خواست که نزد حضرتش برود زهیر که تمایلی به این کار نداشت با اصرار همسرش  دیلم دختر عمرو به دیدار حضرت رفت و با چهره ای درخشان و شاد بازگشت و به همسرش گفت: تو را طلاق دادم چون دوست ندارم از من جز خوبی به تو برسد، من تصمیم گرفته ام با حسین علیه السلام باشم و جانم را فدای او کنم….(1)

*رخدادهای زباله
وقتی امام حسین علیه السلام به این  منزل رسیدند خبر شهادت مسلم بن عقیل علیه السلام  را به ایشان رساندند…
امام فرمود: خدا مسلم را رحمت کنداو به سوی رحمت و بهشت و رضوان خدا رفت و آنچه بر عهده اش بود انجام داد و آنچه بر عهده ماست هنوز باقی است…(همان)
همچنین نوشته ای از امام صادر شد…. خبر جانسوز شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه و عبدالله بن یقطر به ما رسید. بنی امیه شیعیان ما را خوار کردند هر کس از شما می خواهد مراجعت کند می تواند برگردد من بیعت خود را از شما برداشتم ....
امام به خیمه زنان رفت و به دختر مسلم بسیار مهربانی نموده تا او خوداز شهادت پدر سوال نموده و حضرت در حالی که گریه می کرد او فرمودند:  دخترم اندوهگین مباش اگر مسلم نیست من پدر تو و خواهرانم خواهر تو می باشند…(2)

(1) لهوف سید بن طاووس/ ترجمه علیرضا رجالی تهرانی/صص 99 تا 103

(2) مقتل الحسین علیه السلام/ سید ضیاء الدین تنکابنی/صص 33 تا 37

همراهی با کاروان کربلا4

نوشته شده توسطصداقت...! 26ام مهر, 1393

امام حسین علیه السلام پس از خروج از مکه و گذر از منزل تنعیم (جایی در مکه خارج از حرم در راه مدینه که اهل مکه برای عمره از آنجا محرم می شوند) و سپس ذات عِرق (با  کسره عین و ساکن حرف ر) (جایی که حاجیان عراق در آنجا محرم می شوند حد فاصل بین تهامه و نجد) به منزل ثعلبیه رسید.(1)

* رخدادهای ثعلبیه

حضرت علیه السلام در این منزل فرمودند:
هم اکنون دیدم که هاتفی می گوید:
شما با شتاب می روید و مرگ هم شما را  شتابان به سوی بهشت می برد
حضرت علی اکبر گفت: ای پدرجان مگر ما به حق نیستیم؟
امام علیه السلام فرمود:
بلی فرزندم قسم به خدا ما بر حق هستیم خدایی که برگشت همه به سوی اوست.

حضرت علی اکبر گفت:
در این صورت ما هرگز از مرگ ترس نداریم.
امام علیه السلام فرمود:
خدا تو را جزای خیر دهد حتی بهتر از آن پاداشی که پدر می تواند به فرزند بدهد.(2)

(1) لهوف سید بن طاووس/ ترجمه علیرضا رجالی تهرانی/ صص 96 تا 99

(2) مقتل الحسین علیه السلام/ سید ضیاء الدین تنکابنی /ص 37 و لهوف (همان) ص 99

همراهی با کاروان کربلا3

نوشته شده توسطصداقت...! 25ام مهر, 1393

خروج امام حسین علیه السلام  از مکه

امام حسین علیه السلام در روز چهار شنبه هشتم ذی الحجه- و به نقلی  سه شنبه هفتم ذی الحجه- از مکه خارج شدند.

گزیده ای از سخنان حضرت علیه السلام هنگام وداع با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم
… درود بر تو ای پیامبر خدا من حسین پسر فاطمه علیها سلام فرزند کوچک تو، پسر دختر تو و نوه تو هستم … بر این ها گواه باش ، این مردم مرا تنها گذاشتند و رها کردند و حق مرا ضایع کردند و احترام ما را نگاه نداشتند. آری این شکایت من نزد تو است تا وقتی که تو را دیدار کنم!

بخشی از سخنان امام علیه السلام در وداع با ام سلمه
… خدا مقدر فرموده و خواسته  است که مرا چنین ببیند که بر اثر ستم و دشمنی شهید شوم. اهل بیت  و زنان مرا آواره و کودکان مرا سر بریده یا مظلوم و اسیر و گرفتار در زنجیر ببیند در حالی که آنها کمک می خواهند ولی یار و یاوری نمی یابند…

بخشی از وصیت امام به محمد بن حنفیه
هدف من از این سفر امر به معروف و نهی از منکر و نتیجه اصلی این حرکت اصلاح مفاسد امور امت و احیا و زنده کردن سنت جدم رسول الله و شیوه پدرم علی پسر ابی طالب علیه السلام است…

بخشی از خطبه امام هنگام خروج از مکه:
… برای من از قبل زمینی که باید شهادتگاه من باشد و پیکر مرا در خود جای دهد انتخاب شده است باید خود را به آن سرزمین برسانم. گویی می بینم که در زمین کربلا بند بندم را گرگان بیابان های «نواویس» از هم جدا می سازند و شکم های خالی خود را پر می کنند. و هر کس می خواهد جان خویش را در راه ما فدا کند و خود را برای لقای پروردگار آماده می بیند با ما همسفر شود که من فردا صبح از مکه حرکت خواهم کرد ان شاء الله تعالی…

مقتل الحسین علیه السلام/ سید ضیاء الدین تنکابنی/ خلاصه صص 28 تا 33

همراهی با کاروان کربلا2

نوشته شده توسطصداقت...! 24ام مهر, 1393

امام حسین علیه السلام در مکه(گوشه ای از اقدامات)

1- پاسخ دادن به نامه های کوفیان  و فرستادن مسلم بن عقیل  برای آگاه شدن از آخرین تصمیم کوفیان

2- فرستادن نامه به بزرگان بصره که در آن آنها را به یاری خود  دعوت نموده و لزوم اطاعت از حضرت تذکر داده شده بود.

توضیحات مختصر:

* کوفیان پس از شنیدن خروج حضرت از مدینه به سوی مکه و خودداری از بیعت حضرت با یزید جمع شده نامه ای به حضرت با مضمون«ما پیشوایی جز تو نداریم به سوی ما بیا شاید خداوند به وسیله شما ما را در راه حق گرد هم آورد …» نوشتند.

دو روز بعد از آن عده ای به نمایندگی همراه با 150 نامه که هر کدام به امضا 1 و 2 و 3 و 4 نفر رسیده بود نزد حضرت آمدند.

روزی دیگر 600 نامه از کوفه به امام رسید و ادامه داشت تا به 12 هزار رسید.

سپس هانی بن هانی و سعید بن عبدالله حنفی آخرین نامه را از جانب کوفیان برای امام آوردند.

امام در نهایت بعد از خواندن دو رکعت نماز بین رکن و مقام و طلب خیر از خدا مسلم بن عقیل را خواست و از جریان امور آگاه کرد و جواب نامه کوفیان را نوشت و وعده پذیرش دعوت آنها را داد و به ایشان فرمود پسر عمویم را به سوی شما گسیل داشتم تا مرا از آخرین تصمیم شما آگاه سازد.

* اقدامات بزرگان بصره از جمله یزید ابن مسعود برای یاری حضرت طی نامه ای و با پذیرش یاری قبیله هایی از جمله بنی تمیم و بنی سعد برای  حضرت فرستاده شد اما وقتی یزید بن مسعود آماده حرکت به سوی امام حسین علیه السلام بود هنوز عزیمت نکرده بود خبر شهادت آن حضرت را شنید و از این سعادت محروم ماند.

لهوف سید بن طاووس / ترجمه علیرضا  رجالی تهرانی/ خلاصه صص 51 تا 65

همراهی با کاروان کربلا1

نوشته شده توسطصداقت...! 23ام مهر, 1393

امام حسین علیه السلام در سوم شعبان سال 60 هجری از مدینه به قصد مکه حرکت

و بقیه ماه شعبان و رمضان و شوال و ذی القعده را در آنجا گذراند.

امام در روز چهار شنبه هشتم ذی الحجه از مکه خارج شده و روز دوم محرم به کربلا رسیدند.

( لهوف سید بن طاووس/ ترجمه علیرضا رجال تهرآنی)

***************************************

امام حسین علیه السلام درطی  این مسیر  و در منزلگاه های مختلف ملاقات ها و سخنانی داشته اند که ان شاء الله در همراهی با ما  تا محرم با آن آشنا و بهر ه مند خواهید شد.  مطالب حاضر بیشتر از دو مقتل معتبر لهوف سید ابن طاووس  ترجمه علیرضا رجال تهرانی و مقتل الحسین سید ضیاء الدین تنکابنی توسط مدیر این وبلاگ نکته برداری شده است .