موضوع: "هو معدن الایمان و بحبوحته"

منجیه 12

نوشته شده توسطصداقت...! 8ام تیر, 1394

كسانى كه از پروردگارشان در نهان مى‏ ترسند آمرزش و اجر بزرگى دارند(سوره ملک آیه دوازدهم)

نکات کلیدی:

*تعبير به” غيب” در اينجا ممكن است اشاره به معرفت خداى ناديده، و يا معاد ناديده، و يا همه اينها بوده باشد. اين احتمال نيز در تفسير آيه داده شده است كه اشاره به ترس از خداوند در مورد معاصى پنهانى باشد، چرا كه اگر انسان معصيت پنهان نكند به طريق اولى معصيت آشكار نخواهد كرد، و يا اين تعبير اشاره به مقام خلوص نيت در پرهيز از گناهان، و انجام اوامر الهى مى‏ باشد، زيرا عمل پنهانى از ريا دورتر است. جمع ميان اين تفسيرها نيز مانعى ندارد(1)

*نکره بودن ” مغفرة” و همچنين” أَجْرٌ كَبِيرٌ” اشاره به عظمت و اهميت آن است، يعنى آن چنان اين مغفرت و اجر و پاداش عظيم است كه براى همه ناشناخته خواهد بود(1)

* از اوصاف مؤمنين خصوص خشيت و ترس از خدا را آورد، چون مقام، مقام انذار و وعيد بود، و اگر خشيت آنان را خشيت به غيب خواند، براى اين است كه آن عذابى كه به آن ايمان آورده ‏اند و از آن مى‏ ترسند عذابى است در پرده غيب، نه عذابى كه امروز با حواس خود آن را احساس كنند(3)

*پاک شدن از گناهان زمینه دریافت الطاف الهی است(2).

* تقوا و خشیت واقعی آن است که انسان در درون خود نیز از خدا پروا داشته باشد وگرنه تقوای ظاهری، تظاهری بیش نیست(2)

*  معنى ترس از خدا در غيب و نهان ،  ترس از خدا به واسطه  معرفتى ايمانى است، و نتيجه‏ اى از عوامل مادّى كه انسان آنها را مى‏ بيند و آثار آنها را در دنيا لمس مى‏ كند نيست … گاه يكى از ما بدان سبب ملتزم به احكام خدا مى ‏شود و مطابق رسالت او عمل مى‏ كند كه حكم به دست اولياى او است كه حدود و احكام او را اجرا مى‏ كنند، و به همين سبب مرتكب دزدى  نمى‏شود كه حاكم يا دست او را خواهد بريد  و گاه از آن نظر به جانب خدا مى‏ رود و احكام او را مى‏ پذيرد كه نسبت به او معرفت پيدا كرده و به آخرت ايمان دارد، و مى ‏داند كه خدا نافرمانان را گرفتار عذاب آتش خواهد كرد، و به سبب همين عامل غيبى كه آن را نه با چشم بلكه با بصيرت و بينش خود مى‏ بيند، ترس خدا در همه هستى او تأثير مى‏ كند(4).
*از شناخت هايى كه در نفس روح ترس از خدا را برمى‏ انگيزد، معرفت انسان به مراقبت مطلق خداوند متعال بر هر چيز و علم وى نسبت به آن است، و در اين باره ميان نهان و آشكار هيچ تفاوتى وجود ندارد، زيرا كه چنين معرفتى غيب را در فهم و ادراك و رفتار بشر حضور مى‏ بخشد(4)

لحظه ای درنگ:

آمرزش و اجر الهی وصف ناشدنی و با عظمت است پس تلاش کن برای ایجاد زمینه و مقدمه دریافت الطاف الهی یعنی پاک شدن از گناهان!

 

(1) تفسیر نمونه/ آیت الله مکارم و جمعی نویسندگان/ ج 24/ ص332 و 333

(2) تفسیر نور/ محسن قرائتی/ ج10/ ص 153

(3) تفسیر المیزان/ علامه طباطبایی/ ج 19/ ص 593

(4) تفسیر هدایت/ گروه مترجمان/  ج 16/ ص 161

منجیه 11

نوشته شده توسطصداقت...! 8ام تیر, 1394

 اينجاست كه به گناه خود اعتراف مى‏ كنند، دور باشند دوزخيان از رحمت خدا(سوره ملک آیه یازدهم)

نکات کلیدی:

* جمله قبلى  ( وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِير) را از روى ندامت گفتند، ندامت از اينكه چرا در برابر خداى تعالى كوتاهى نموده و خيرى را كه خدا برايشان در نظر گرفته بود از دست دادند و در اين جمله اعتراف مى‏ كنند به اينكه آنچه كرده‏ اند اثرش همين است كه امروز داخل آتش شوند، و جا داشت كه آن طور عمل نكنند، و آن گناه و ذنبى كه به آن اعتراف مى‏ كنند همين است (1)

* اعتراف به گناه در دنیا ممکن است سبب عفو شود اما در آخرت هرگز(2)

*کفار در قیامت هم شکنجه جسمی می شوند (اصحاب السعیر) و هم شکنجه روحی(سحقا= دوری از رحمت خدا)(2)

*  آيه دليل است بر بطلان قول جبریون  زيرا اگر كفر اختيارى ايشان نبود اعتراف نمى‏ كردند بلكه مى‏ گفتند ما را در آن اختيارى نبود و به آن ملجأ و مجبر بوديم(3)

لحظه ای درنگ:

به شکنجه روحی بیشتر فکر کن. شکنجه ای به وسعت دوری از رحمت خدای ارحم الراحمین!

(1) تفسیر المیزان/ علامه طباطبایی/ ج 19/ ص

(2)تفسیر نور/ محسن قرائتی/ ج 10/ ص 152

(3) تفسیر اثنی عشری/ حسینی شاه عبدالعظیمی/ ج 13/ ص 243

منجیه 10

نوشته شده توسطصداقت...! 6ام تیر, 1394

و مى گويند :«اگر ما گوش شنوا داشتيم يا تعقل مى كرديم، در ميان دوزخيان نبوديم »!(سوره ملک آیه دهم)

نکات کلیدی:

* از يكسو، خداوند گوش شنوا، عقل و هوش داده. و از سوى ديگر، پيامبرانش را با دلائل روشن فرستاده، اگر اين دو با هم ضميمه شوند، سعادت انسان تأمين است.(1)

*هنگامى كه انسان گوش دارد، اما با آن نمى شنود، و چشم دارد، و نمى بيند، و عقل دارد و نمى انديشد، اگر تمام پيامبران الهى و كتب آسمانى به سراغ او آيند، اثرى ندارد!(1)

*على رغم دروغ پردازى هاى كسانى كه مذهب را وسيله تخدير مغزها، و ناديده گرفتن فرمان عقل و خرد مى شمرند، اسلام، اساس خداشناسى و سعادت و نجات را بر عقل و خرد مى نهد و روى سخنش در همه جا با  و « أولو الالباب » ، أولوالابصار » و انديشمندان و دانشمندان است.(1)

* عقل واقعی آن است که انسان حق را بشنود، بپذیرد و پیروی کند تا از قهر الهی خود را نجات دهد.(2)

* ریشه تکذیب عدم تعقل است(2)

* مـاده عـقـل بـيـشـتـر در نـيـروى تـشـخـيـص خـيـر از شر و نافع از مضر اسـتعمال مى شود، البته گاهى هم در غايت و غرض ‍ از تشخيص به كار مى رود، و غرض از تـشـخـيـص خـيـر و شـر ايـن اسـت كـه آدمـى بـه مـقـتـضـاى آن عمل كند، و به آن ملتزم و معتقد باشد، در مقام به دست آوردن خير و نافع برآيد، و شر و مـضـر را تـرك كـنـد(3).

*منظور از «سمع»، استجابت دعوت رسولان ، و التزام بـه مـقـتـضـاى سـخـن ايـشـان اسـت ، كـه خـيـرخـواهـان امـيـنـنـد، و مـنـظـور از عـقـل ، التـزام بـه مـقـتـضـاى دعـوت بـه حـق ايـشـان اسـت ، تـا آن را تعقل كنند و با راهنمايى عقل بفهمند كه دعوت ايشان حق است ، و بايد انسان در برابر حق خاضع شود(3).

لحظه ای درنگ:

«عقل واقعی آن است که انسان حق را بشنود، بپذیرد و پیروی کند تا از قهر الهی خود را نجات دهد» پس عاقل باش!

(1)تفسیر نمونه/ آیت الله مکارم و جمعی نویسندگان/ ج 24/ ص339 تا 342

(2) تفسیر نور/ محسن قرآئتی/ ج 10/ ص  152

(3)تفسیر المیزان/ علامه طیاطیایی/ ج 19/ ص 589

منجیه 9

نوشته شده توسطصداقت...! 5ام تیر, 1394

مى گويند: چرا، بيم دهنده به سراغ ما آمد، ولى ما او را تكذيب كرديم و گفتيم: «خداوند  هرگز چيزى نازل نكرده، و شما در گمراهى بزرگى هستيد»!(سوره ملک آیه نهم)

نکات کلیدی:

* نتیجه انکارعمدی و آگاهانه  دین دوزخ است(1).

* ايـن آیه حـكـايـت پـاسـخـى اسـت كـه دوزخيان به فرشتگان خازن دوزخ مى دهند، و در آن اعـتـراف مـى كـنـنـد بـه ايـنـكـه نـذير بر ايشان آمد، و از آتش دوزخ انذارشان كرد، ولى تكذيبش كردند و افترا به او بستند(2).

*خلافکار کار خود را توجیه می کند(کافران برای توجیه تکذیب خود می گفتند اصلا خدا چیزی نازل نکرده است.)(1)

*خداوند که هدفش تکامل معنوی انسان است باید رهبر آسمانی بفرستد وگرنه این هدف عملی نمی شود. (قالوا بلی قد جائنا نذیر)(1)

*کافران می گویند نه تنها آنها را تصديق نكرديم، و به پيام حيات بخششان گوش فرا نداديم، كه، به مخالفت  برخاسته، و اين طبيبان روحانى را گمراه خوانديم، و از خود رانديم(3).

لحظه ای درنگ:

یادم باشد جایی که اصرار بر توجیه دارم  برگردم  و درستی رفتارم را بررسی کنم که توجیه  دام شیطان است و نتیجه اش دوزخ!

(1) تفسیر نور/ محسن قرآئتی/ ج 10/ ص    151 و 152

(2) تفسیر المیزان/ علامه طیاطیایی/ ج 19/ ص 588

(3)تفسیر نمونه/ آیت الله مکارم و جمعی نویسندگان/ ج 24/ ص 339



منجیه 8

نوشته شده توسطصداقت...! 4ام تیر, 1394

نزديك است از شدت غضب پاره شود; هر زمان كه گروهى در آن افكنده مى شوند، !؟« نگهبانان از آنها مى پرسند: مگر بيم دهنده الهى به سراغ شما نیامد؟!!(سوره ملک آیه هشتم)

نکات کلیدی:

* درست همانند ظرف عظيمى كه روى آتش فوق العاده پرحرارتى گذارده اند، و چنان مى جوشد و زير و رو مى شود كه، هر زمان بيم متلاشى شدن آن مى رود، و يا همچون انسان  خشمگينى كه مى جوشد، مى خروشد، فرياد مى كشد و نزديك است منفجر گردد، آرى، چنين  است منظره دوزخ، اين كانون خشم خدا!(1)

*در حالى كه جوشان است ، و ايشان را مانند نخودى كه در ديك جـوشـان بـالا و پائين مى شود بالا و پائين مى كند، به طورى كه گويى از شدت غضب مى خواهد متلاشى شود(3).

* هر زمان گروهى از كافران در آن افكنده مى شوند نگهبانان دوزخ از روى تعجب و توبيخ از آنها سؤال مى كنند: مگر شما رهبر و راهنما نداشتيد؟ مگر انذاركننده الهى به سراغ شما نيامد؟ پس چرا به اين روز سياه افتاده ايد؟!! آنها باور نمى كنند، انسانى آگاهانه و با داشتن رهبر آسمانى، به چنين سرنوشتى گرفتار شود، وچنين جايگاهى را براى خود انتخاب كند.(1)

*كـلمـه «خـزنـه» جـمـع خـازن اسـت ، كه به معناى نگهبان چيزى است كه ذخيره اش كرده بـاشـنـد، و مـنـظـور از خزنه ملائكه اى است كه موكل بر آتشند، و انواع عذابهاى جهنم را تـدبـير مى كنند(3)

*كلمه «فوج»  به معناى جماعتي كه به سرعت از جايى عبور كنند، و در اين جمله اشاره اسـت بـه ايـنكه كفار دسته دسته داخل دوزخ مى شوند(3)

* عذاب الهی بعد از اتمام حجت است. (الم یاتکم نذیر)(2)

لحظه ای درنگ: جای تعجب دارد ترجیح کانون غضب الهی به رضوان الهی، آن هم  بعد از اتمام حجت ؛ آن هم نه یک نفر و دو نفر فوج فوج؟!! حواست باشد بی عقلی ناممکن نیست!!

(1) تفسیر نمونه/ آیت الله مکارم و جمعی نویسندگان/ ج 24/ ص 338

(2) تفسیر نور/ محسن قرآئتی/ ج 10/ ص 151

(3) تفسیر المیزان/ علامه طیاطیایی/ ج 19/ ص 587

منجیه 7

نوشته شده توسطصداقت...! 3ام تیر, 1394

هنگامى كه در آن افكنده شوند صداى وحشتناكى از آن مى شنوند، در حالى كه مى جوشد!(سوره ملک آیه هفت)

نکات کلیدی:

*«القوا» به معنای پرتاب شدن بی اختیار است. (2)

* هنگامى كه آنها با نهايت ذلت و حقارت، در آن پرتاب مى شوند، فرياد وحشتناك وطولانى از جهنم برمى خيزد، و تمام وجود آنها را در وحشت فرو مى برد.(1)

*« شهيق »به معنى ناله طولانى است. «زفیر» و «شهیق» اشاره به صداهاى وحشت انگيزو ناراحت كننده دارد(2).

*«تفور» از فوران بیانگر شعله های عظیم دوزخ است که می جوشد و بالا می آید.

* عذاب جهنم همراه با تحقیر است«القو فیها»(2)

لحظه ای درنگ:به  «القوا» و مفهومش دقت کن!  فراموش نکن خدا به وعده های خود عمل می کند!

(1) تفسیر نمونه/ آیت الله مکارم و جمعی نویسندگان/ ج 24/ ص 326

(2) تفسیر نور/ محسن قرآئتی/ ج 10/ صص150 و 151