موضوع: "هو معدن الایمان و بحبوحته"

منجیه 6

نوشته شده توسطصداقت...! 2ام تیر, 1394

و براى كسانى كه به پروردگارشان كافر شدند عذاب جهنم است، و بد فرجامى است!(سوره ملک آیه ششم)

نکات کلیدی:

* در آيات گذشته، سخن از نشانه هاى عظمت و قدرت خدا و دلائل آن در عالم آفرينش بود، در  این آیه و پنج  آیه بعد،  سخن از كسانى  است كه اين دلائل را ناديده گرفته، راه كفر و شرك را پيش مى گيرند، و همچون شياطين، عذاب الهى را به جان مى خرند. (1)

* و مـراد از (الذيـن كـفـروا) عـمـوم كـسـانـى هستند كه به ربوبيت خدا كافر باشند، چه وثنى هاى بت پرست، كه به كلى ربوبيت خدا را براى عالم منكرند، و مى گويند خداى تـعـالى تـنـها رب ارباب هاى ايشانست، و چه آنهايى كه اصلا منكر ربوبيت هستند، و چه آنـهـايـى كـه مـثـل يـهود و نصارى بين خدا و پيامبرانش جدايى انداخته، يكى آن خدايى را قـبـول دارد كـه مـوسـى را فـرسـتـاده، و آن ديـگـرى خـدايـى را مـى پـرستد كه عيسى را فرستاده، و هر يك به خدا و پيغمبر ديگرى كافر شدند.(2)

*آمدن «ربهم» برای استدلال است یعنی با مشاهده نظام جهان معنی ربوبیت کاملا آشکار است، کفار دانسته و عملا در مقام انکار می‌آیند بنابراین در عذاب خواهند بود.(3)

لحظه ای درنگ:

با مشاهده نظام جهان معنای ربو بیت کاملا روشن است. اگر هنوز معنای رب بودن خدا برایت آشکار نیست این بار با دقت بیشتری نگاه کن!

(1) تفسیر نمونه/ آیت الله مکارم و جمعی نویسندگان/ ج 24/ ص 325

(2) تفسیر المیزان/ علامه طباطبایی/ ج19/ ص 586

(3)تفسیر أحسن الحدیث/ علی اکبر قرشی/  ج‌11/ ص  256

منجیه 5

نوشته شده توسطصداقت...! 1ام تیر, 1394

ما آسمان پائين را با چراغهاى پرفروغى زينت بخشيديم، و آنها (شهب) را تيرهايى براى شياطين قرار داديم و براى آنان عذاب دوزخ فراهم ساختيم (سوره ملک آیه پنجم)

نکات کلیدی:

*اين آيه بار ديگر اين حقيقت را تاكيد مى‏ كند كه تمام ستارگانى كه ما مى‏ بينم همه بخشى از آسمان اول است، آسمانى كه از ميان آسمان هاى هفتگانه به ما نزديكتر مى‏ باشد.
* زینت یکی از خواسته های  فطری بشر است(یکی از نعمت های  ستارگان زینت شمرده شدن آنهاست)(3)
*آفریده های الهی در عین استواری و استحکام از زینت ویژه ای برخوردارند(3)
*آفریده های الهی دارای کاربردهای گوناگونند(رجوم- مصابیح)(3)
* تعبير به” رجوم” (تيرها) اشاره به شهاب ها است كه همچون تيرى از يك سوى آسمان به سوى ديگر پرتاب مى شود، ” شهب” باقيمانده ستارگانى است كه طى حوادثى از هم متلاشى شده، بنا بر اين اگر مى‏ گويد ما كواكب را تيرهايى براى شياطين قرار داديم اشاره به همين سنگريزه‏ هاى مخصوص است.

ينكه چگونه شياطين با تيرهاى شهاب كه سنگ هاى كوچك سرگردانى در آسمان ها هستند نشانه‏ گيرى مى شوند(1) بحث بین مفسران بسیار زیاد است كوتاه سخن اينكه با قرائن و شواهد فراوانى كه وجود دارد به نظر مى ‏رسد كه منظور از آسمان آسمان حق و حقيقت است، و شياطين همان وسوسه‏ گران هستند كه مى‏ كوشند به اين آسمان راه يابند و استراق سمع كنند و به اغواى مردم بپردازند، اما ستارگان و شهب يعنى رهبران الهى و دانشمندان با امواج نيرومند قلمشان آنها را به عقب مى‏رانند و طرد مى‏ كنند. ولى قرآن درياى بيكران است و ممكن است دانشمندان آينده در زمينه اين آيات به حقايق تازه‏ اى دست يابند كه امروز به آن دست نيافته‏ ايم (2) [برای آشنایی با دیدگاه های مختلف دانشمندان و شواهد و قراین این نتیجه رجوع شود به تفسیر نمونه جلد 11 صص 40 تا 51 ذیل آیه 18 سوره حجر]

* در برابر دشمن نباید انفعالی برخورد کرد . برخورد ما با دشمن باید تهاجمی باشد(رجوما لشیاطین)(3)
*عذاب آتش سوزان در آخرت براى شياطين جن و انس متمرد  از فرمان خدا آماده شده است(4)

لحظه ای درنگ: يك نگاه به آسمان در يك شب تاريك و پرستاره، و توجه به آن عوالم رؤيايى دوردست، و تصور نظامهايى كه بر آنها حاكم است، و دقت در زيبايى و ظرافت و عظمت و سكوت اسرارآميز و پر ابهتى كه بر آنها سايه افكنده، انسان را در جهانى مملو از عرفان و نور حق وارد مى‏ كند، و در عوالمى از عشق پروردگار سير مى‏ دهد كه با هيچ زبانى قابل توصيف نيست (1). هنوز عشق به خدا را تجربه نکرده ای؟ مگر آسمان ندیده ای؟ پس دوباره نگاه کن اما این بار با دقت!

(1) تفسیر نمونه/ آیت الله مکارم و جمعی نویسندگان/ ج 24/ صص 321 تا 324

(2) تفسیر نمونه/  آیت الله مکارم و جمعی نویسندگان / ج 11/ ص 51

(3) تفسیر نور/ محسن قرائتی/ ج 10/ صص 149 و 150

(4) تفسیر اثنی عشری/ حسینی شاه عبدالعظیمی/ ج13/ ص 241

منجیه 4

نوشته شده توسطصداقت...! 31ام خرداد, 1394

بار ديگر (به عالم هستى) نگاه كن سرانجام چشمانت (در جستجوى خلل و نقصان ناكام مانده) به سوى تو بازمى‏ گردد در حالى كه خسته و ناتوان است(سوره ملک آیه چهارم)

نکات کلیدی:

* این آیه تاکید بعد از تاکید است.(3)

*كرة” به معنى تكرار و” كرتين” تثنيه آن است، ولى بعضى از مفسران گفته‏ اند كه منظور از” كرتين” در اينجا معنى تثنيه نيست، بلكه منظور توجه هاى مكرر و پى در پى و متعدد است. بنا بر اين حد اقل قرآن در اين آيات دستور به مردم مى‏ دهد كه سه بار در عالم هستى بنگرند، و اسرار آفرينش را مطالعه كنند، و به يك معنى بارها و  بارها دقيق شوند و هنگامى كه نتوانستند كمترين خلل و نقصانى در اين نظام عجيب بيابند به آفريننده اين دستگاه و خالق اين جهان و علم و قدرت بى‏ پايان آشناتر شوند(1)


*«خاسئا» به معنای خسته و ناکام و «حسیر» به معنای ناتوان است.(2)

* اين آيات اشاره روشنى به برهان نظم دارد كه مى‏ گويد: وجود نظم در هر دستگاه نشانه وجود علم و قدرتى در پشت آن دستگاه است، و گرنه حوادث اتفاقى حساب نشده، و تصادف هاى كور و كر، هرگز نمى‏ تواند مبدأ نظام و حساب گردد(1)

 

لحظه ای درنگ: برهان نظم را مرور کن، باز هم خدا تاکید بر بصیرت دارد، برای  نشناختن آفریننده حکیم  دلیل و حجتی داری؟

(1) تفسیر نمونه/ آیت الله مکارم و جمعی نویسندگان/ جلد 24/ صص 319 تا 321

(2) تفسیر نور/محسن قرآئتی/ ج 10/ صص148 و 149

(3) تفسیر احسن الحدیث/ علی اکبر قرشی/ ج11/ ص254

منجیه 3

نوشته شده توسطصداقت...! 30ام خرداد, 1394

همان كسى كه هفت آسمان را بر فراز يكديگر آفريد، در آفرينش خداوند رحمان هيچ تضاد و عيبى نمى‏ بينى، بار ديگر نگاه كن، آيا هيچ شكاف و خللى مشاهده مى‏ كنى؟(سوره ملک/ آیه سوم)

نکات کلیدی:

*خداوند بعد از بيان نظام مرگ و زندگى در آیه قبل، به نظام كلى جهان پرداخته، و انسان را به مطالعه مجموعه عالم هستى دعوت مى‏ كند، تا از اين طريق خود را براى آن آزمون بزرگ آماده كند(3)
* طِباق یا مصدر «طابق» یا جمع«طَبَق »است.  در صورت اول «سبع سموات طباقا» به معنای آن است که آسمان ها متناسب و مطابق یکدیگرند و درصورت دوم به معنای آن است که آسمان ها هفت طبقه بر فراز یکدیگرند.(2)
*كلمه” فطور” به معناى اختلال و بى‏ نظمى(1)  و شکاف  ازطول  است و تفاوت از «فوت» به معنای بروز اختلال و ناهماهنگی(2)
* مراد از” ارجاع بصر"، تكرار نظر است، و اين كنايه است از اينكه اگر بخواهى يقين كنى كه در سراسر خلقت تفاوتى نيست بايد با دقت نظر كنی(1)
*پس منظور از نبودن تفاوت در خلق اين است كه خداى عز و جل اجزاى عالم خلقت را طورى آفريده كه هر موجودى بتواند به آن هدف و غرضى كه براى آن خلق شده برسد، و اين از به مقصد رسيدن آن ديگرى مانع نشود، و يا باعث فوت آن صفتى كه براى رسيدنش به هدف نيازمند است نگردد.(1)
*با تمام عظمتى كه عالم هستى دارد هر چه هست نظم است و استحكام، و انسجام، و تركيبات حساب شده، و قوانين دقيق و اگر بى‏ نظمى در گوشه‏ اى از جهان راه مى‏ يافت آن را به نابودى مى‏ كشيد(3)

* برای معرفت یک بار دیدن کافی نیست (بار دیگر نگاه کن)
*خداوندی که کار خود را محکم و حکیمانه انجام داده  است از دقت نظر دیگران نگران نیست. بلکه دیگران را به بازدید دعوت می کند.(2)
* خدا شناسی باید بر اساس نظرو دقت   باشد تا ایمان انسان به عظمت هستی و قدرت آفریدگار بیشتر شود.(2)
*نظام آفرینش بر اساس رحمت خداوند است.(2)

لحظه ای درنگ:  خدای ما خدا یی است  که عالم هستی را بر اساس حکمت آفریده و کار خود را محکم انجام داده و آفرینشش بر اساس رحمت است. شک داری؟ بار دیگر نگاه کن. چشمانت نابیناست؟؟؟!!!


(1) ترجمه تفسیر المیزان/ علامه طباطبایی/ ج 19/ صص 557 و 558

(2) تفسیر نور/ محسن قرائتی/ ج 10/ صص 147 تا 149

(3) تفسیر نمونه/ آیت الله مکارم و جمعی نویسندگان/ ج 24/ ص319

منجیه 2

نوشته شده توسطصداقت...! 29ام خرداد, 1394

همان كسى كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كداميك بهتر عمل مى‏ كنيد و او شكست‏ ناپذير و بخشنده است (سوره ملک/ آیه دوم)

نکات کلیدی آیه

* خلقت مرگ و حياة مظهر «تبارك …» و خير است، مرگ انتقال به بقاست هر چند انسان را خوش نيايد(2)
*آفرینش مرگ، آزمایشی برای ظهور صبر و آفرینش حیات آزمایشی برای ظهور شکر می باشد(3)
* ” مرگ” اگر به معنى فنا و نيستى باشد مخلوق نيست، چرا كه خلقت به امور وجودى تعلق مى‏گيرد، ولى  حقيقت مرگ انتقال از جهانى به جهان ديگر است، و اين قطعا يك امر وجودى است كه مى‏تواند مخلوق باشد (1).
* و اگر مرگ در اينجا قبل از حيات ذكر شده بخاطر تاثير عميقى است كه توجه به مرگ در حسن عمل دارد. گذشته از اينكه مرگ قبل از زندگى بوده است.(1)
* منظور از آزمايش خداوند  نوعى پرورش است،  به اين معنى كه انسانها را به ميدان عمل مى‏ كشد تا ورزيده و آزموده و پاك و پاكيزه شوند. و لايق قرب خدا گردند .
*  هدف آزمايش «حسن عمل»معرفى شده، نه كثرت عمل، و اين دليل بر اين است كه اسلام به” كيفيت” اهميت مى‏ دهد نه به” كميت” مهم آن است كه عمل خالصانه و براى خدا مفيد و جامع باشد، هر چند از نظر كميت كم باشد.
* به اين ترتيب عالم ميدان آزمايش بزرگى است براى همه انسانها، وسيله آزمايش، مرگ و حيات، و هدف اين آزمون بزرگ رسيدن به حسن عمل، كه مفهومش” تكامل معرفت، و اخلاص نيت، و انجام هر كار خير” است.
*از آنجا كه در اين ميدان آزمايش بزرگ انسان گرفتار لغزشهاى فراوانى مى‏شود، نبايد اين لغزشها او را مايوس كند، و از تلاش و كوشش براى اصلاح خويش بازدارد، در پايان آيه به بندگان وعده يارى و آمرزش  می دهد.  آرى او قادر بر هر چيز، و آمرزنده هر انسان توبه‏ كارى است.(1)
* وصف عزيز و غفور براى ايجاد بيم و اميد است يعنى از احسن عمل بودن غفلت نكنيد و نيز غفران خدا را در نظر داشته باشي(2)

لحظه ای درنگ: خدای ما آفریننده مرگ و زندگی است. خدای ما شکست ناپذیر و بخشنده است. محور خلقت و غرض از اينهمه اعمال قدرت از جانب خدا آنست كه: انسان به دنيا آيد و نيكو كار باشد، عجبا!!، خدا با چه چشمى به انسان نگاه مى‏ كند؟!! (2)

(1) تفسیر نمونه/ آیت الله مکارم و جمعی نویسندگان/ ج 24/ نکته برداری از صص 316 تا 317

(2) تفسیر احسن الحدیث/ سید علی اکبر قرشی/ ج 11/ ص 252

(3) تفسیر نور/ محسن قرآئتی/ ج 10/ صص 145 تا 147

منجیه 1

نوشته شده توسطصداقت...! 28ام خرداد, 1394

پربركت و زوال ناپذير است كسى كه حكومت جهان هستى به دست او است، و بر همه چيز قادر است (سوره ملک/ آیه اول)

نکات کلیدی:

* سوره ملك مکی و ابتدای جزء 29 قرآن مجید است و مجموعا سی آیه دارد.
*نام دیگر این سوره منجیه (نجات بخش) و نام سوم آن «واقیه» یا «مانعه» (بازدارنده تلاوت کننده خود از عذاب الهی یا عذاب قبر) می باشد(1).

*از سوره های بسیار با فضیلت قرآن است. قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: من قرأ سورة تبارك فكانما احيا ليلة القدر! “ كسى كه سوره” تبارك” را بخواند چنان است كه گويى شب قدر را احيا داشته است. (1)

*در قرآن کلمه «تبارک» نه بار در مورد خداوند به کار رفته است. که همه مربوط به خلقت و تدبیر است (2).

* ” كلمه” تبارك” در باره هر چيزى استعمال شود از كثرت صدور خيرات و بركات از آن چيز خبر مى‏دهد(3).” تبارك” از ماده” بركت” به معنی دوام و بقا و زوال نا پذیری بوده و در مورد هر نعمت پایدار و با دوام به کار می رود. در آيه فوق در حقيقت دليل مبارك بودن ذات پاك خدا ذكر شده و آن مالكيت و حاكميت او بر جهان و قدرت او بر همه چيز است، و به همين دليل وجودى است زوال ‏ناپذير و پربركت (2)

یک لحظه درنگ: خدای ما مالک و حاکم بر همه چیز است. قدرت او بر همه چیز است. زوال ناپذیر است. با برکت است.

(1) تفسیر نمونه/ آیت الله مکارم/ ج 24/ صص 315 الی 317

(2) تفسیر احسن الحدیث/ سید علی اکبر قرشی/ ج 11/ ص 252

(3) تفسیر المیزان/ علامه طباطبایی/ ج 19/ ص 585