موضوعات: "نکته ها و آموزه ها" یا "دریای پر گهر" یا "فقط خدا" یا "مهدویت" یا "نشانه های خدا در زمین" یا "پیام قرآنی"

عمرت برفت و چاره کاری نساختی!

نوشته شده توسطصداقت...!

چـون شـادمانی و غـم دنیـا مقیــم نیست     فرعون کامـران به و ایـوب مبتـلا

غـم نیـست زخـم خـورده راه خـدای را     دردی چه خوش بود که حبیبش کند دوا

مابین آسمان و زمین جای عیش نیست     یک دانه چون جهد ز میان دو آسیا؟

عمرت برفت و چاره کاری نســاختی       اکنون که چاره نیست به بیچارگی بیــا

کردار نیک و بد به قیامت قریـن توست     آن اختیـار کن که تـوان دیـدنش لقـا

این کار کی کنم!

نوشته شده توسطصداقت...! 8ام مرداد, 1393

از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت

یک چند نیز خدمت معشوق و می کنم

کو پیک صبح تا گله های شب فراق

با آن خجسته طالع فرخنده پی کنم

این جان عاریت که به حافظ سپرد دوست

روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم

فرشته مرگ!

نوشته شده توسطصداقت...! 8ام مرداد, 1393

فرشته مرگ به رابعه عدوی رسید. رابعه پرسید تو کیستی؟

عزرائیل گفت: من بر هم زننده لذت ها، یتیم کننده بچه ها و بیوه کننده زن ها هستم!

رابعه گفت: چرا همه اش از بدی خودت گفتی؛ چرا نمی گویی من رساننده دوست به دوست هستم!

حکایت و حکمت 2/ حسین دیلمی/ ص 50


عید انه!

نوشته شده توسطصداقت...! 7ام مرداد, 1393

خدایا فطرمان را فاطر

ایمانمان را فاخر

روحمان را طاهر

اماممان عجل الله تعالی فرجه الشریف را ظاهر بفرما

عید دوستان خدا بر همه  مبارک.

درسی از بهلول!

نوشته شده توسطصداقت...! 7ام مرداد, 1393

روزی بهلول را در گورستان دیدند که روی قبر نشسته با مردگان از گذشته صحبت می کند.

گفتند: تو زنده ای چرا با مردگان معاشر شده ای؟

جواب داد: با کسانی مجالست می نمایم که تا با ایشانم مرا از غفلت و غرور باز می دارند و

چون از ایشان دور شوم مطمئنم که غیبتم نمی نمایند.


حکایت و حکمت(2/ حسین دیلمی/ ص 46)

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 6ام مرداد, 1393

الهی!

اگر من بنده نیستم تو که مولای من هستی

گاه گاهی می نمایی و می ربایی ، نمودنت چه دل نشین و ربودنت چه شیرین


الهی نامه آیت الله حسن زاده آملی/ ص 67و 68

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 5ام مرداد, 1393

الهی!

دل بی حضور چشم بی نور است

نه این صورت بیند نه آن معنا!