« اینک درباره آفرینش زمین!چه باشد حق نعمت می گذارم! »

از این نقطه بترس!

نوشته شده توسطصداقت...! 2ام اردیبهشت, 1393

از باغ می برند چراغانی ات کنند
تا کاج جشن های زمستانی ات کنند


پوشانده اند «صبح» تو را «ابرهای تار»
تنها به این بهانه که بارانی ات کنند


یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می برند که زندانی ات کنند


ای گل گمان مکن به شب جشن می روی
شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند


یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند


آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه ای است که قربانی ات کنند



فرم در حال بارگذاری ...