« هر ورقش دفتری است معرفت کردگار!(33)حکمت! »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 3ام مهر, 1393

پدر ابو سعید ابوالخیر - عارف مشهور- به شدت دوستدار محمود غزنوی بود

به گونه ای که خانه ای ساختهو تمام دیوارهای آن را با صورت سلطان و لشکریان او نگاشته بود.

شیخ در کودکی به پدر گفت: اتاقی به من بده که دیوارهایش سفید باشد

وقتی آماده شد کودک بر تمام دیوارها کلمه الله را نوشت.

پدر پرسید: چرا این همه نام خدا را بر در و دیوار نوشته ای؟

پسر گفت:تو نام سلطان خویش می نویسی من نیز نام سلطان خویش!

حکایت ها و لطیفه ها/ جلد 2/ شعبانعلی لامعی/ ص 53


فرم در حال بارگذاری ...