ملامتگو چه دريابد !

نوشته شده توسطصداقت...!

هوا خواه تو ام جانا و مي دانم كه مي داني

كه هم ناديده مي بيني و هم ننوشته مي خواني

ملامتگو چه دريابد ميان عاشق و معشوق

نبيند چشم نابينا، خصوص اسرار پنهاني

دريغا عيش  شبگيري كه در خواب سحر بگذشت

نداني  قدر وقت اي دل، مگر وقتي كه در   ماني

ملول از همرهان بودن طريق كارداني نيست

بكش دشواري منزل، به ياد عهد آساني



حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 10ام تیر, 1393

نا خوش آوازی به بانگ بلند قرآن همی خواند. صاحبدلی بر او بگذشت، گفت: تو را مشاهره چند است؟

گفت: هیچ،  گفت: پس این زحمت خود چندین چرا همی دهی؟

گفت: از بهر خدا می خوانم. گفت: از بهر خدا مخوان

گر تو قرآن برین نمط خوانی

ببری رونق مسلمانی

مشاهره: حقوق ماهانه  ؛  نمط: روش   ؛ رونق: آبرو

گزیده گلستان سعدی، سید علی اکبر میر جعفری/ ص 120

جزء سوم، پیام زندگی

نوشته شده توسطصداقت...! 10ام تیر, 1393

خدا شکست ناپذیر حکیم است(بقره 260)، خدا وسعت بخش داناست(268 بقره و 73 آل عمران)

خداوند به بندگان بیناست(15 و 20 آل عمران)، خدا به آنچه می کنید بیناست(265 بقره)

خدا از آنچه می کنید آگاه است(271 بقره)، خداوند به هر چیزی داناست(283 بقره)

خدا بی نیاز ستوده است(267 بقره)،  خدا بی نیاز بردبار است(263 بقره)

بی گمان هیچ چیزی نه در زمین و نه در آسمان بر خدا پوشیده نیست(5 آل عمران)

خدا سرپرست مومنان است(68 آل عمران)

مسلما خدا خلف وعده نمی کند(9 آل عمران)

سرانجام نیکو نزد خداست(14 آل عمران)

پس به یاد داشته باشید

سخن خوش و گذشت، از صدقه ای که آزاری در پی دارد بهتر است(263 بقره)

انتخاب و ترتیب آیات سلیقه ای است.

ما را رها کنید!

نوشته شده توسطصداقت...! 9ام تیر, 1393

از درس و بحث مدرسه ام حاصلی نشد

کی می توان رسید به دریا از این سراب

هر چه فراگرفتم و هر چه ورق زدم

چیزی نبود غیر حجابی پس حجاب

دم در نیاور و دفتر بیهوده پاره کن

تا کی کلام بیهده، گفتار نا صواب!

کم نشود سوز و گدازم!

نوشته شده توسطصداقت...! 9ام تیر, 1393

گر دست رسد در سر زلفین تو بازم

چون گوی چه سرها که به چوگان تو بازم

زلف تو مرا عمر درازست ولی نیست

در دست سر موئی از آن عمر درازم

حافظ غم دل با که بگویم که در این دور

جز جام نشاید که بود محرم رازم


مهربان باش!

نوشته شده توسطصداقت...! 9ام تیر, 1393

وقتی آمد از دیدنش خوشحال شدم. خیلی وقت بود به منزل ما نیامده بودند. با اینکه میانسال است اما آداب همسایه داری را فراموش نکرده و هرچند خیلی دورتر از ما زندگی می کند و ما به او سر نمی زنیم، هر چند وقت یکبار احوالی از ما می پرسد.  همیشه سر زده می آید.   بساط پایان نامه نویسی پهن و شاید نزدیک 20 کتاب اطرافم بود. کامپیوتر روشن و قلم و کاغذ و…  کنار کتاب ها پخش و  از صبح موفق نشده بودم یک پاراگراف هم بنویسم. بچه هایش خیلی اهل درس و مدرسه نیستند. خودش هم فکر کنم تا اول و دوم راهنمایی بیشتر درس نخوانده. کمی که نشست و احوالپرسی ها تمام شد زبان گشود به حرف هایی مثل چه فایده ای دارد این درس خواندن ها، چقدر دختر ها این لیسانس ها را گرفتند و ته خانه ها نشسته اند، تو هم این که تمام شد دیگر ادامه نده و خلاصه … هیچ وقت از گوشه و کنایه و زخم زبان این قدر ناراحت نمی شدم چون همیشه درک می کردم که هر کسی اندازه سطح فکر و فهم و خدا ترسی اش  صحبت می کند. هر چند بار اولش نبود اما این بار چون درگیر پایان نامه نویسی و مشکلاتش و فرصت کوتاه برای دفاع و مصاحبه ارشد بودم خیلی ناراحت شدم. می خواستم برایش توضیح بدهم کسی برای  کار و منفعت درس نمی خواند این ها همه اش برای … اندکی تامل کردم و بعد هم  مثل همیشه سکوت . وقتی رفت اندکی مشکلات طلاب و دانشجویان شهرستان را ورق زدم از امکانات ، کتابخانه هایی که قیمت  بعضی کتاب هایش  2 ریال هم هست، منابع دست اول که پیدا نمی شود، در بعضی موضوعات اصلا کتابی یافت نمی شود، کتاب های مرجع و فرهنگ نامه که هیچ، مشکلات رفت و آمد و نبود واحد و تاکسی، نبود کامپیوتر و اینترنت در بعضی خانه ها و ….  کمبود اساتید و محدودیت مراجعات مکرر به اساتید مرد و عدم وجود اساتید خواهر و … الی ماشاء الله، باید یک هفته دنبال یک پاراگراف مطلب بوده باشی تا بتوانی مشکلاتشان را لمس کنی، از یک طرف مشکلات تحصیل و دور بودن ها و درگیر بودن هایش، از یک طرف درس خواندن ها و زحمت هایش  و از طرف دیگر زخم زبان ها و بی ارزش بودن هایش، چقدر غریبند بعضی این جوان های ما و چقدر بی رحمند بعضی و یا بهتر است بگویم  اکثر این زبان هایمان، با زبانی که می شود ذکر خدا گفت و دلی شاد کرد، می رنجانیم و دل می شکنیم و نمی دانیم این هنر نیست و شجاعت که جوان را نا امید کنیم و انگیزه هایش را زیر سوال ببریم. گاهی  لازم است نگران باشیم و جوابی هم برای خدا بیابیم . محض رضای خدا در این ماه رمضان مواظب زبانت باش و کمی مهربان.


جزء دوم، پیام زندگی

نوشته شده توسطصداقت...! 9ام تیر, 1393

… مشرق و مغرب از آنِ خداست…  (142 بقره)

… خداوند به بندگان مهربان است(بقره 207)، … خدا به مردم رئوف و مهربان است(143 بقره)،

… من بسیار توبه پذیر و مهربانم (  160بقره)

… بدانید خدا آمرزنده بردبار است(بقره 235)، … خدا به جهانیان نظر کرم دارد (بقره 251)،

… آنها که ایمان آورده اند خدا را بیش از هر چیزی دوست دارند… (بقره 166)

… بهترین توشه تقواست… (بقره 197)

… آگاه باشید که یاری خدا نزدیک است(بقره 214)

… و خدا می داند و شما نمی دانید(بقره 216)، … خدا با صابران است(بقره 249)

پس
به یاد داشته باشی
د

همسرانتان لباسند برای شما و شما لباس برای آنها (187 بقره)

انتخاب و ترتیب آیات سلیقه ای است.


 
مداحی های محرم