ملامتگو چه دريابد !

نوشته شده توسطصداقت...!

هوا خواه تو ام جانا و مي دانم كه مي داني

كه هم ناديده مي بيني و هم ننوشته مي خواني

ملامتگو چه دريابد ميان عاشق و معشوق

نبيند چشم نابينا، خصوص اسرار پنهاني

دريغا عيش  شبگيري كه در خواب سحر بگذشت

نداني  قدر وقت اي دل، مگر وقتي كه در   ماني

ملول از همرهان بودن طريق كارداني نيست

بكش دشواري منزل، به ياد عهد آساني



شیعه واقعی از زبان حضرت زهرا علیها سلام!

نوشته شده توسطصداقت...! 23ام اسفند, 1392

قالت فاطمه علیها سلام
اگر به آنچه فرمان می دهیم عمل کنی و
از آنچه برحذر می داریم دوری کنی
از شیعیان مایی
و الا هرگز

دردانه رسالت/ محمد رحمتی شهرضا/ ص107

نکته ها هست بسی!

نوشته شده توسطصداقت...! 22ام اسفند, 1392

هر سر موی مرا با تو هزاران کار است
ما کجائیم و ملامتگر بیکار کجاست؟!

این چه توقعی است؟!

نوشته شده توسطصداقت...! 22ام اسفند, 1392

از علقمه روایت کرده اند که به امام صادق علیه السلام  عرض کردم:
مردم به ما نسبت های بد و تهمت های ناروا می زنند و
این مسئله ما را به شدت ناراحت کرده است
حضرت فرمود:علقمه! همه مردم را نمی توان راضی نگه داشت و زبان آنها را بست.
شما توقعی دارید که حتی درباره پیامبران خدا نیز عملی نشده است.
مگر حضرت یوسف علیه السلام را متهم به زنا نکردند؟
مگر بیماری حضرت ایوب علیه السلام را کیفر گناهشان ندانستند؟
مگر به حضرت داوود علیه السلام تهمت نزدند که چون به همسر اوریا علاقمند بود
او را به جنگ فرستاد تا کشته شود و همسرش را به همسرس بگیرد!
مگر تمام انبیا علیهم السلام را ساحر و طالب دنیا نخواندند
مگر حضرت محمد صلی الله علیه و اله و سلم را مجنون و شاعر نخواندند؟
مگر نه اینکه خداوند خواسته حضرت موسی علیه السلام
مبنی بر بستن دهان مردم بر بدگویی او را نپذیرفت و
پاسخ داد که
من برای خود این

کار را نکرده ام.

تحف العقول، ص 224، به نقل از کتاب زندگی در اوج نشاط ص 263/ سید محسن مرتضوی

دلا طمع مبر از لطف بی نهایت دوست!

نوشته شده توسطصداقت...! 21ام اسفند, 1392

مکن معامله ای وین دل شکسته بخر
که با شکستگی ارزد به صد هزار درست

یک پیام از جبرئیل!

نوشته شده توسطصداقت...! 21ام اسفند, 1392

جبرئیل در پاسخ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درباره توکل فرمود:

توکل یعنی
بنده بداند که مخلوق، نه زیانی می زند و نه سودی می رساند،
نه چیزی می دهد و نه از چیزی جلوگیری می کند و
چشم امید از خلق بر کَند.
هرگاه بنده چنین شد، دیگر برای احدی جز خداوند کار نمی کند و
امید و بیمش از کسی جز او نیست و
چشم طمع به هیچ کس جز خدا ندارد.
حقیقت توکل این است.


بحار الانوار، ج 66، ص 373 به نقل از کتاب زندگی در اوج نشاط/ سید محسن مرتضوی ص 212

امید!

نوشته شده توسطصداقت...! 21ام اسفند, 1392

به امید تو من امید ها را
بر اوراق فراموشی سپردم