« هر ورقش دفتری است معرفت کردگار!(3) | فرشته مرگ! » |
این کار کی کنم!
نوشته شده توسطصداقت...! 8ام مرداد, 1393از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت
یک چند نیز خدمت معشوق و می کنم
کو پیک صبح تا گله های شب فراق
با آن خجسته طالع فرخنده پی کنم
این جان عاریت که به حافظ سپرد دوست
روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم
فرم در حال بارگذاری ...