« هر ورقش دفتری است معرفت کردگار(34)الهی! »

رنگین کمان عشق!

نوشته شده توسطصداقت...! 2ام بهمن, 1393

چند روز بود شدت انتظارم بیشتر شده بود. هر چند به خاطر بعضی شرایط و بعضی  شئونات و ضرورت ها  اظهار نمی کردم. هنوز ندیده بودمش. دوست داشتم ببینم چه حسی به او دارم؛  دوستش دارم یا بیشتر. وقتی چشم در چشم شدیم، حسی  منتقل می کند یا نه؟  روز موعود، روز بعد از تولد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود و زیبایی ها دو چندان.  برای چندمین بار عمه شده بودم . عمه ها می دانند چه می گویم .  وقتی برای اولین بار او را دیدم حسی به او داشتم شبیه؛  زنده شدن باور به زیبایی ها.  برای دومین بار خانواده به دیدار این نعمت چند روزه می رفتیم اما این بار متفاوت.  هیچ کس غایب نبود یعنی غلبه بر همه بهانه ها. یکی از دانشجویان حاضر در مجلس  برای دفاع از سرزنش تحصیلات توسط جامعه می گفت:  «وقتی  دانشجویان سر کلاس درس از استاد سوال کردند استاد این نوشتن ها و خواندن ها چه فایده ای دارد؟ استاد جواب داد: اگر الان یک ماشین بود که شما را در عرض چند دقیقه به خانه و نزد مادرتان می برد تا ناهار را آنجا باشید نمی رفتید؟ ماشین را نمی خواستید؟ این یعنی پیشرفت و خواستن آن توقف پذیر نیست و …  وگفت استاد پس از این توضیحات ادامه داد : حالا نروید به همسرم بگویید می خواست ناهار برود  کنار مادرش باشد! »  از این حرف تعجب کردم. در افکارم غرق شدم.  چرا باید یک همسر به همسر استاد خود این قدر سخت گرفته باشد که او حق مثال زدن این محبت را نداشته باشد؟!!!.  به جمع نگاه می کردم. هر یک از افراد جمع با من نسبتی داشتند، همه از یک خانواده اما رنگ محبت ها متفاوت . یکی محبتش مادری است یکی پدری. یکی خواهر است و یکی برادر. یکی برادر زاده است و یکی همسر برادر. یکی برادر کوچک است و یکی برادر بزرگ. یکی عمو و عمه و خاله و دایی و …. هر نسبتی محبتی داشت جداگانه. چرا محبت یکی باید مانع از هر محبتی باشد حتی مادر. چه توجیهی برای این حرف وجود دارد جز خودخواهی و عدم درک. در رنگین کمان محبت  هیچ محبتی مانع هیچ محبتی نیست اگر،  منبع نور محبت  از خدا باشد و برای رضایت  خدا.  محبتی که هر شعاعش ترجمه شود در شخصی متفاوت  با  محدودیت چه سنخیتی داشت ؟!!!!!. آنجا که محبت سرچشمه اش دنیا  است  یک رنگ است  و محدود و  الا محبت  خالق نامحدود رنگین کمانش بی نهایت،  رنگ است. به  وسعت هر آنچه را که  آفریده  خالقی الرحم الراحمین ببینی  و بشود او را دوست داشت.  راستی اگر فرمان های خدا را مرور کنیم به چند نفر اجازه داریم محبت نکنیم؟!! من هر چه فکر کردم رسیدم به تولی و مراحلی از  نهی از منکر. بی محبتی  در نهی از منکر که عین محبت است ، هم برای خودش هم برای جامعه. تولی هم محبت است؛  جایگزینی محبت دشمنان خدا در دل ،   با محبت  دوستان خدا. این دین،  همه اش محبت است. هر جا نامهربانی هست دین آنجا نیست یا آنچه تو می خواهی ترجمه اش محبت نیست.


فرم در حال بارگذاری ...