« یادگارشبی از عمر!بارخدایا! »

رواست در بر اگر می تپد کبوتر دل!

نوشته شده توسطصداقت...! 21ام خرداد, 1393

گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد

بسوختیم در این آرزوی خام و نشد

به کوی عشق منه بی دلیل راه قدم

که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد

دریغ و درد که در جست و جوی گنج حضور

بسی شدم به گدائی بر کرام و نشد



فرم در حال بارگذاری ...