« به خاطر خود شما! | ارزشمندترین مکان های حضور! » |
من پرستوی بهاران بودم!
نوشته شده توسطصداقت...! 26ام اردیبهشت, 1393برو ای بغض میازارم بیش، از تو بیزارم و از کرده خویش
من کجا ،این همه اندوه کجا؟ ،غم سنگین چنان کوه کجا ؟
من پرستوی بهاران بودم ،عالمی روح و دل و جان بودم
تا تو ای بغض به دل جا کردی ،سینه را خانه ی غم ها کردی
سوختی بال و پر و جانم را ، آرزوهای فراوانم را
چقدر سخته یه روزی از یک جمله حرف کسی برنجی که ازشون توقع نداشتی
مخصوصا اگر جزء استادهای قابلت باشن
اون موقع یه سال می گذره ولی هنوز برات تلخه
نه خود حرف، هضمش!
شاید چون با حرفش هر چند ظاهرا ربطی نداره اما دیگه
احساس می کنی (نه واقعا این گونه باشه)
خدات به جای بی نهایت مهربان ، فقط مهربانه! و این یعنی کابوس!
کاش ی روزی استاد گذرا از این وب رد بشن و
با یک جمله توضیح یا توجیه یه دنیا حرف هضم نشده را در ذهن من تغییر بدن
و با این لطفشون همه چی به من برگردونن!
یعنی همراه کردن حس قشنگ خدای بی نهایت مهربانم با عقل،
چون خدایی که با عقل باور کنی اما به قلبت حکومت نکنه زیبا نیست
سروران من خیلی مواظب باشیم گاهی یک جمله حرف سرنوشت اشخاص را تغییر می دهد مخصوصا از کسانی که توقع و انتظارنیست . نگوییم فقط گفتم… خدا پسند صحبت کنیم و سنجیده. خدا پسند!
سلام صداقت جان
خوبی خانوم؟
مگر این استاد چی فرمودند عزیزجان؟
من رو روشن کن جانا!!!
پاسخ دادن:
سلام عزیزم. الحمدالله. به احوالپرسی دوستان.
چیز خاصی نبوده نبه نظرم نمی شه در فضای مجازی گفت. چون ممکنه تا حدودی منفی گرایی اعتقادی ایجاد بشه البته خیلی ها هم شنیدن و دقت نداشتن و بهشون اثری نداشت. به علاوه اینکه گرچه بنده وبم را به دوستان و مدرسه و … اعلام نکردم اما بعید می دونم بعضی ندانند و سالی ی بارسر نزنن. بگم حتما استاد شناخته می شن. این نمی پسندم.
این گفتیم که ملت مواظب حرف زدناشون باشن و نگن فقط ی جمله حرف بود. شاید سرنوشت یکی با ی جمله عوض بشه. گاهی بهشتی شدن و جهنمی شدن به یه جمله حرف بنده. دقت کلام و خداپسندانه بودن مد نظر بود مخصوصا از بعضیا که توقعی نیست نه خدای ناکرده انتقاد از استاد در دهکده جهانی. تازه خیلی گفتن حرفشون خـــــــــــــــیلی معمولی بوده.
از حضور موثر شما سپاسگذارم. با این حرفتون لازم شد بازتاب کلامم بهتر ببینم و جملاتی برای رفع شبهه اضافه کنم. ممنونم
در پناه حق.
فرم در حال بارگذاری ...