« شب های فاطمیه 4 | بدون مرز! » |
همان ها که !
نوشته شده توسطصداقت...! 19ام اسفند, 1393امام حسن عسکري عليه السلام مي فرمايد: هنگامي که مأمون حضرت رضا عليه ا لسلام را وليعهد خود قرار داد روزي دربان خانه آن حضرت وارد شد و گفت: گروهي آمده اند و اجازه ملاقات مي خواهند و ميگويند ما از شيعيان علي بن ابيطالب هستيم.
امام رضا عليه السلام فرمود: وقت ندارم، مشغول کارم. آنها را برگردان.
دربان پيام امام رضا عليه السلام را به آنها رساند و آنها را برگرداند.
دو مرتبه آمدند و تقاضاي ملاقات کردند اين بار هم اجازه ملاقات به آنها داده نشد و اين جريان و رفت و آمد آنها و عدم اجازه ملاقات تا دو ماه طول کشيد.
تا اين که از ملاقات با امام مأيوس شدند و به دربان گفتند: به مولاي ما امام رضا عليه السلام بگو از شيعيان پدرت علي بن ابيطالب هستيم و از اين که شما به ما اجازه ملاقات نداديد مورد شماتت دشمنان قرار گرفتيم، به خاطر همين برميگرديم، در حالي که به خاطر اين پيش آمد، از بازگشت به وطنمان خجالت ميکشيم و از طرف ديگر از تحمل شماتت دشمنان ناتوان شده ايم.
دربان پيام آنان را به امام رضا عليه السلام رساند و امام عليه السلام فرمود:
به آنها اجازه بده تا وارد شوند. کاروانيان وارد شده و سلام کردند و آداب احترام به جا آوردند. ولي امام رضا عليه السلام جواب سلام آنها را نداده و اعتنايي نکرد و اجازه نداد که بنشينند و آنان همانطور سرپا ايستادند. به امام رضا گفتند يابن رسول الله! اين چه جفايي بود که در حق ما روا داشتيد و ما را سبک کرديد. ديگر چه آبرويي بعد از اين براي ما باقي ميماند؟!
امام رضا عليه السلام فرمود:اين آيه را بخوانيد:
ما اصابکم من مصيبة فبما کسبت ايديکم و يعفوا عن کثير (شوري: 30)
هر مصيبتي به شما رسد به خاطر اعمالي است که انجام داده ايد و بسياري را نيز عفو ميکند.
به خدا سوگند من کاري در حق شما انجام ندادم جز آنچه خدا و پيامبر صلي الله عليه و آله و اميرالمؤمنين و امامان پس از او در حق شما انجام داده اند. آنان شما را مورد عتاب و بي توجهي قرار دادند. من هم در اين کار به آنها اقتدا کردم.
گفتند يابن رسول الله! براي چه؟ فرمود: به خاطر ادعايتان که ميگوييد، شيعيان اميرالمؤمنينيم؟ واي بر شما! (اين چه ادعاي بزرگي است که ميکنيد) به درستي که شيعيان اميرالمؤمنين حسن عليهالسلام و حسين عليهالسلام و سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و محمد ابن ابي ابکر بودند، همانها که تسليم محض اوامرش بودند و ذره اي در عمل به دستوراتش مخالفت و سرپيچي نکردند، ولي شما در بيشتر کارهايتان با او مخالفيد، و در بسياري از واجبات کوتاهي ميکنيد و حقوق بزرگ برادران ديني خود را کوچک ميشماريد.
در آنجا که تقيه و پرهيز واجب نيست، تقيه ميکنيد، و آنجا که تقيه حق و لازم است، ترک تقيه ميکنيد. اگر بگوييد و از اولياء و محبان او و دوستدار دوستان او و دشمن دشمنان اميرالمؤمنين هستيد از شما قبول خواهم کرد و منکر حرفتان نخواهم شد لکن اين ادعاي شما که ميگوييد شيعه او هستيد ادعاي بزرگ و مرتبه والايي است که اگر عملتان، گفتار و ادعايتان را تصديق و گواهي نکند هلاک و نابود خواهيد، شد مگر آنکه رحمت پروردگار شامل حال شما گردد.
گفتند: يابن رسول الله! بنابراين، از اين ادعاي بزرگ و گفتار، از خدا پوزش ميطلبيم و استغفار ميکنيم و توبه مينماييم و بدانچه مولايمان به ما تعليم داد قائل ميشويم و ميگوييم: ما دوستان شما و دوستدار دوستان شما و دشمن دشمنان شما ميباشيم.
امام رضا عليه السلام فرمود: مرحبا به شما برادران و دوستان من، نزديک شويد. سپس آنان را دور خود گرد آورد و مورد محبت قرار داد و به دربان فرمود: چند بار اجازه ورود به آنها ندادي؟! دربان گفت: شصت بار.
امام رضا عليهالسلام فرمود: شصت مرتبه پي درپي پيش آنها برو و بر آنها سلام کن و سلام مرا هم به آنها برسان چون به سبب توبه و استغفار، گناهانشان محو و نابود شد و به خاطر محبت و دوستي که با ما دارند، مستحق کرامت و بزرگداشت ميباشند. از حال آنها و احوال خانوادههايشان تفقد کن و به امور آنان برس و در حق آنان خوبي کن و مشکلاتشان را برطرف ساز.
(استاد حیدری کاشانی/ 1393/12/14)
فرم در حال بارگذاری ...