« انتخاب نگاه به محرم و عاشورا 2حجاب چهره جان می شود غبار تنم! »

همراهی با کاروان کربلا24

نوشته شده توسطصداقت...! 20ام آبان, 1393

قاسم بن الحسن علیه السلام  به عزم جهاد قدم به سوی معرکه گذاشت. چون امام حسین علیه السلام نظرش  به فرزند برادر افتاد جلو آمد دست بر گردن قاسم انداخت و او را در برکشید و هر دو چندان گریستند که در روایت آمده به حال بیهوشی در آمدند. پس قاسم  اجازت مبارزه طلبید. حضرت مضایقه فرمود. قاسم گریست و دست و پای عموی خود چندان بوسه زد تا اذن حاصل شد.(1)

* میدان رفتن قاسم بن الحسن
جناب قاسم به میدان رفت. و جنگ سختی نمود تا اینکه  ابن فضیل ضربه ای بر فرق مبارکش زد و فرقش شکافت و  با صورت بر روی زمین افتاد و فریاد زد ای عمو! امام حسین علیه السلام مانند باز شکاری به میدان شتافت و همچون شیر خشمگین حمله ور شد و با شمشیر ضربه ای به ابن فضیل زد و چنان فریادی زد که هم لشکریانش شنیدند و کوفیان حمله کردند تا او را نجات دهند ولی پیکرش زیر سم اسبان قرار گرفت و هلاک شد. وقتی گرد و غبار نشست  دیدند امام بر بالین او حاضر شده در حالی که جناب قاسم از شدت درد پا بر زمین می سایید و عزم رفتن به اعلی علیین داشت. امام فرمود: سوگند(1) و (2)

* سخنان امام حسین علیه السلام  بالای سر قاسم
امام حسین علیه السلام فرمود: رحمت خدا دور باد از مردمی که تو را کشتند و در روز قیامت جد بزرگوارت به خاطر تو از آنها بازخواست خواهد نمود. به خدا بر عمویت  خیلی دشوار است که او را به کمک بخوانی و او دعوت تو را اجابت نکند یا اجابت کند اما به حالت سودی نبخشد. امروز روزی است که بر عمویت کینه جو بسیار و یا رو یاور کم است. سپس قاسم را از خاک برداشت و در برکشید سینه او به سینه خود چسباند و در حالی که پاهای قاسم بر زمین کشیده می شد او را برد تا بین کشته شدگان اهل بیت خود قرار دهد.(1) و(2)

* دامادی قاسم
نا گفته نماند که قصه دامادی قاسم در کربلا و تزویج او با دختر امام حسین علیه السلام صحت ندارد. چرا که در کتب معتبره به نظر نرسیده و به علاوه آنکه امام حسین علیه السلام   چنانکه در کتب معتبره ذکر شده دو دختر بیشتر نداشتند یکی سکینه که شیخ طبرسی فرموده سید الشهدا او را تزویج عبد الله نموده بود و دیگری فاطمه که زوجه حسن مثنی  بوده که در کربلا حاضر بود. و اگر با استناد به اخبار غیر معتبره گفته شود که امام حسین علیه السلام را فاطمه دیگر بوده، گوئیم او فاطمه صغری است و در مدینه بوده و او را نتوان با قاسم بن حسن علیه السلام بست. (1)

(1) منتهی الآمال/ جلد اول/ شیخ عباس قمی / صص 607 تا 610
(2) لهوف/سید بن طاووس/ ترجمه علیرضا رجالی تهرانی/ صص 155 تا 157


فرم در حال بارگذاری ...