ملامتگو چه دريابد !

نوشته شده توسطصداقت...!

هوا خواه تو ام جانا و مي دانم كه مي داني

كه هم ناديده مي بيني و هم ننوشته مي خواني

ملامتگو چه دريابد ميان عاشق و معشوق

نبيند چشم نابينا، خصوص اسرار پنهاني

دريغا عيش  شبگيري كه در خواب سحر بگذشت

نداني  قدر وقت اي دل، مگر وقتي كه در   ماني

ملول از همرهان بودن طريق كارداني نيست

بكش دشواري منزل، به ياد عهد آساني



شقایق !

نوشته شده توسطصداقت...! 29ام مرداد, 1393

او همان شقایق سهراب است که

تا هست زندگی باید کرد


اللهم عجل لولیک الفرج

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار!(22)

نوشته شده توسطصداقت...! 29ام مرداد, 1393

همان گونه (كه قبله شما يك قبله ميانه است ) شما را نيز امت ميانه اى قرار داديم تا گواه بر مردم باشيد و پيامبر هم گواه بر شما و ما آن قبلهاى را كه قبلا بر آن بودى تنها براى اين قرار داديم كه افرادى از پيامبر پيروى مى كنند از آنها كه به جاهليت باز مى گردند مشخص شوند، اگر چه اين جز بر كسانى كه خداوند آنها را هدايت كرده دشوار بود و خدا هرگز ايمان  شما را ضايع نمى گرداند، زيرا خداوند نسبت به مردم رحيم و مهربان است(143 بقره)

نکته تفسیری:

قبله میانه؟  گواه؟ امت میانه؟ علت تغییر قبله؟ چرا آزمایش؟

چرا قبله مسلمانان ، قبله ميانه است زيرا مسيحيان تقريبا به سمت مشرق مى ايستادند به خاطر اينكه بيشتر ملل مسيحى در كشورهاى عربى زندگى مى كردند و براى ايستادن به سوى محل تولد عيسى كه در بيت المقدس بود ناچار بودند به سمت مشرق بايستند و به اين ترتيب جهت مشرق قبله آنان محسوب مى شد ولى يهود كه بيشتر در شامات و بابل و مانند آن به سر مى بردند رو به سوى بيت المقدس كه براى آنان تقريبا در سمت غرب بود مى ايستادند، و به اين ترتيب نقطه غرب قبله آنان بود. اما«كعبه» كه نسبت به مسلمانان آن روز (مسلمانان مدينه ) در سمت جنوب و ميان مشرق و مغرب قرار داشت يك خط ميانه محسوب مى شد.

یعنی شما با داشتن اين عقائد و تعليمات، امتى نمونه هستيد همانطور كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) در ميان شما يك فرد نمونه است .شما با عمل و برنامه خود گواهى مى دهيد كه يك انسان مى تواند هم مرد دين باشد و هم مرد دنيا، در عين اجتماعى بودن جنبه هاى معنوى و روحانى خود را كاملا حفظ كند، شما با اين عقائد و برنامه ها گواهى مى دهيد كه دين و علم ، دنيا و آخرت ، نه تنها تضادى با هم ندارند بلكه يكى در خدمت ديگرى است .

معتدل در تمام ابعاد اعتقادی، معنوی، اجتماعی، و …. يك مسلمان واقعى هرگز نمى تواند انسان يك بعدى باشد، بلكه انسانى است داراى ابعاد مختلف ، متفكر، با ايمان ، دادگر، مجاهد، مبارز، شجاع ، مهربان فعال ، آگاه و با گذشت.

چون خانه كعبه در آن زمان كانون بت هاى مشركان بود، دستور داده شد مسلمانان موقتا به سوى بيت المقدس نماز بخوانند و به اين ترتيب صفوف خود را از مشركان جدا كنند.اما هنگامى كه به مدينه هجرت كردند و تشكيل حكومت و ملتى دادند و صفوف آنها از ديگران كاملا مشخص شد، ديگر ادامه اين وضع ضرورت نداشت در اين هنگام به سوى كعبه قديميترين مركز توحيد و پرسابقه ترين كانون انبياء باز گشتند.

هم نماز خواندن به سوى بيت المقدس براى آنها كه خانه كعبه را سرمايه معنى نژاد خود مى دانستند مشكل بود، و هم بازگشت به سوى كعبه بعد از بيت المقدس بعد از عادت كردن به قبله نخست .خدا مكان و محلى ندارد، اصولا قبله رمزى است براى وحدت صفوف و احياى خاطره هاى توحيدى ، و تغيير آن هيچ چيز را دگرگون نخواهد كرد، مهم تسليم بودن در برابر فرمان او و شكستن بتهاى تعصب و لجاجت و خود خواهى است .

تفسیر نمونه. جلد 1/ خلاصه صص 482 تا 489

حکمت!

نوشته شده توسطصداقت...! 27ام مرداد, 1393

وقتی سکوت میکنیم ، دست کم میگیرند ما را

ولی نمیدانند..

فراتر از آنچه میگوییم میدانیم

زیادتر از آنچه به زبان می آوریم می اندیشیم

و بیشتر از آنچه به نظر می آییم می فهمیم

مشکل از ما نیست ، …


گفتم غم دل با که بگویم؟!

نوشته شده توسطصداقت...! 27ام مرداد, 1393

وقتی که به گلزار رخ یار رسیدم

دیدم که در آنجا رهِ هر خار و خسی نیست

در بیخودی از غیب ، پیامی بشنیدم

جز دوست ترا در دو جهان دادرسی نیست


هر ورقش دفتری است معرفت کردگار(21)

نوشته شده توسطصداقت...! 27ام مرداد, 1393

رنگ خدائى (بپذيرند) و چه رنگى از رنگ خدائى بهتر است ؟ و ما تنها عبادت او را مى كنيم(138 بقره)

نکته تفسیری:

در جواب چه چیزی خدا می فرماید رنگ بپزیرید؟رنگ خدایی چه رنگیه؟

مفسران نوشته اند كه در ميان مسيحيان معمول بود كه فرزندان خود را غسل تعميد مى دادند، گاه ادويه مخصوص زرد رنگى به آب اضافه مى كردند و مى گفتند: اين غسل مخصوصا با اين رنگ خاص باعث تطهير نوزاد از گناه ذاتى كه از آدم به ارث برده است مى شود.
قرآن بر اين منطق بى اساس ، خط بطلان مى كشد و مى گويد: بهتر اين است كه به جاى رنگ ظاهر و رنگ هاى خرافاتى و تفرقه انداز، رنگ حقيقت و خدائى را بپذيريد تا روح و جانتان از هر آلودگى پاك گردد.

همان رنگ ايمان و توحيد خالص ، رنگ خدائى بپذيرند يعنى رنگ وحدت و عظمت و پاكى و پرهيزكارى .
رنگ بى رنگى و عدالت و مساوات و برادرى و برابرى .
و رنگ توحيد و اخلاص ، رنگی که مردم مى توانند در پرتو آن  به همه نزاع ها و كشمكش ها كه هر گاه بى رنگى اسير رنگ شود به وجود مى آيد، از ميان بردارند، و ريشه هاى شرك و نفاق و تفرقه را بر كنند.
در حقيقت  همان بى رنگى و حذف همه رنگ ها است .

تفسیر نمونه/ جلد1/ خلاصه صفحات 473 تا 475

تو بگو از ته دل!

نوشته شده توسطصداقت...! 26ام مرداد, 1393

من خدا را دارم

کوله بارم بر دوش، سفری می باید، سفری بی همراه!

گم شدن تا ته تنهایی ماه

سازکم با من گفت:

هر کجا لرزیدی، از سفر ترسیدی

تو بگو از ته دل: من خدا را دارم.

من و سازم چندیست که فقط با اوییم!