ملامتگو چه دريابد !

نوشته شده توسطصداقت...!

هوا خواه تو ام جانا و مي دانم كه مي داني

كه هم ناديده مي بيني و هم ننوشته مي خواني

ملامتگو چه دريابد ميان عاشق و معشوق

نبيند چشم نابينا، خصوص اسرار پنهاني

دريغا عيش  شبگيري كه در خواب سحر بگذشت

نداني  قدر وقت اي دل، مگر وقتي كه در   ماني

ملول از همرهان بودن طريق كارداني نيست

بكش دشواري منزل، به ياد عهد آساني



هر ورقش دفتری است معرفت کردگار!(13)

نوشته شده توسطصداقت...! 19ام مرداد, 1393

اينها همان كسانند كه آخرت را به زندگى دنيا فروخته اند لذا در مجازات آنها تخفيف داده نمى شود و كسى آنها را يارى نخواهد كرد.(85 بقره)

نکته تفسیری:

چرا خدا  یهود را به  این عذاب تهدید کرده است؟ این انگیزه  مربوط به چه عملی؟ به هر حال مگر به گوشه ای از احکام و قوانین عمل نمی کردند؟

قرآن مجيد يهود را در برابر اعمال ضد و نقيض و تبعيضشان در ميان احكام خدا شديدا مورد سرزنش قرار داده و به اشد مجازات تهديد مى كند. ، به خصوص اينكه آنها احكام كوچكتر را عمل مى كردند(فدیه دادن برای اسیری اسرای یهود) اما در برابر احكام مهمتر يعنى قانون تحريم ريختن خون يكديگر و آواره ساختن هم مذهبان از خانه و ديارشان ، مخالفت مى كردند.

در حقيقت آنها تنها براى دستوراتى ارج و بها قائل بودند كه از نظر زندگى دنيا به نفعشان بود.

عمل كردن به دستوراتى كه به سود انسان است نشانه اطاعت از فرمان خدا محسوب نمى شود، زيرا انگيزه آن فرمان خدا نبوده بلكه حفظ منافع شخصى بوده است ، زمانى فرمانبردار از عاصى و گنهكار شناخته مى شود كه عمل به دستورى بر خلاف منافع شخصى باشد، آنها كه از چنين قانونى پيروى كنند، مؤ منان راستين هستند و آنها كه تبعيض كنند سركشان واقعى مى باشند، بنابر اين تبعيض در اجراى قوانين نشانه روح تمرد و احيانا عدم ايمان است .


و به تعبير ديگر اثر ايمان و تسليم ، آنجا ظاهر مى شود كه قانونى بر ضد منافع شخصى انسان باشد و آنرا محترم بشمرد، و گرنه عمل به دستورات الهى در آنجا كه حافظ منافع انسان است نه افتخار است و نه نشانه ايمان ، و لذا هميشه مؤ منان را از منافقان از اين طريق مى توان شناخت ، مؤ منان در برابر همه قوانين الهى تسليمند و منافقان طرفدار تبعيض .

تفسیر نمونه/ ج1/ خلاصه صص 331 و 332


شکی نماند!

نوشته شده توسطصداقت...! 18ام مرداد, 1393

گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد

بالله کز آفتاب فلک خوبتر شوی

از پای تا سرت همه نور خدا شود

در راه ذوالجلال چو بی پا و سر شوی

وجه خدا اگر شودت منظر نظر

زین پس شکی نماند که صاحب نظر شوی

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 18ام مرداد, 1393

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

ابلیس به خدای عز و جل عرض کرد: به عزتت سوگند تا هستم نسل آدم را مادام که جان در بدن دارند گمرا ه می کنم.

خدا فرمود: به عزتم سوگند تا زمانی که فرزندان آدم از من آمزش بخواهند آن ها را می آمرزم.


حکایت و حکمت2/ حسین دیلمی/ ص 55

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار!(12)

نوشته شده توسطصداقت...! 18ام مرداد, 1393

و پا ره اى از آنها عوامانى هستند كه كتاب خدا را جز يك مشت خيالات و آرزوها نمى دانند، و تنها به پندارهايشان دل بسته اند!
(78 بقره)

نکته تفسیری:

عوام؟  یعنی چه به پندارهایشان دل بسته اند؟ فرقی بین عوام ما و یهود هست؟

آيات مورد بحث جمعيت آنها را به دو گروه مشخص تقسيم مى كند:

عوام و دانشمندان حيله گر (البته اقليتى از دانشمندان آنها بودند كه ايمان آوردند و حق را پذيرا شدند و به صفوف مسلمانان پيوستند). مى گويدگروهى از آنها افرادى هستند كه از دانش بهره اى ندارند، و. «اميون» جمع امىّ در اينجا به معنى «درس نخوانده»  است ، يعنى به همان حالتى كه از مادر متولد شده باقى مانده و مكتب و استادى را نديده است ، و يا به خاطر اينكه جمعى از مادران روى علاقه هاى جاهلانه فرزندان خود را از خود جدا نمى كردند و اجازه نمى دادند به مكتب بروند. در اينجا ممكن است اشاره به پندارها و امتيازات موهومى باشد كه يهود براى خود قائل بودند، از جمله
مى گفتند:«
ما فرزندان خدا و دوستان خاص او هستيم»  (مائده 18) و يا اينكه مى گفتند: «هرگز آتش دوزخ جز چند روزى به ما نخواهد رسيد» .اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور از امانى ، آيات تحريف شده باشد كه دانشمندان يهود در اختيار عوام مى گذاشتند.
به هر حال پايان اين آيه (ان هم الا يظنون )دليل بر آن است كه پيروى از ظن و گمان در اساس و اصول دين و شناخت مكتب وحى كارى است نادرست و در خور سرزنش و هر كس ‍ بايد در اين قسمت از روى تحقيق كافى گام بردارد.

امام صادق علیه السلام در پاسخ شخصی که از امام  سوال کرد چرا خدا یهود را به خاطر پیروی از دانشمندانشان مذمت می کند مگر عوام ما با عوام یهود فرق دارند، فرمود:

بين عوام ما و عوام يهود از يك جهت فرق و از يك جهت مساوات است ، از آن جهت كه مساوى هستند خداوند عوام ما را نيز مذمت كرده همانگونه كه عوام يهود را نكوهش فرموده . اما از آن جهت كه با هم تفاوت دارند اين است كه عوام يهود از وضع علماى خود آگاه بودند، مى دانستند آنها صريحا دروغ مى گويند، حرام و رشوه مى خورند و احكام خدا را تغيير مى دهند، آنها با فطرت خود اين حقيقت را دريافته بودند كه چنين اشخاصى فاسقند و جايز نيست سخنان آنها را درباره خدا و احكام او بپذيرند، و سزاوار نيست شهادت آنها را درباره پيامبران قبول كنند، به اين دليل خداوند آنها را نكوهش كرده است (ولى عوام ما پيرو چنين علمائى نيستند). و اگر عوام ما از علماى خود فسق آشكار و تعصب شديد و حرص بر دنيا و اموال حرام ببينند هر كس از آنها پيروى كند مثل يهود است كه خداوند آنان را به خاطر پيروى از علماى فاسق نكوهش كرده است ،
اين حديث اشاره به تقليد تعبدى در احكام نمى كند، بلكه منظور پيروى كردن از رهنمائى دانشمندان براى بدست آوردن علم و يقين در اصول دين است ، زيرا حديث در مورد شناخت
سخن پيامبر  كه مسلما از اصول دين مى باشد و تقليد تعبدى در آن جايز نيست .

تفسیر نمونه/ج1/ خلاصه صص 317 تا 320

خدا را!

نوشته شده توسطصداقت...! 17ام مرداد, 1393

مکن  از خواب بیدارم خدا را

که دارم خلوتی خوش با خیالش

چرا حافظ چو می ترسیدی از هجر

نکردی شکر ایام وصالش!!


حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 17ام مرداد, 1393

مردی دانش بسیار می اندوخت و به آن عمل نمی کرد.

حکیمی به او گفت: اگر عمر خویش را به جمع سلاح فنا کنی

پس کی به جنگ خواهی رفت؟


حکایت و حکمت2/ حسین دیلمی/ ص 55


 
مداحی های محرم