« حکایت!خدا را! »

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار!(12)

نوشته شده توسطصداقت...! 18ام مرداد, 1393

و پا ره اى از آنها عوامانى هستند كه كتاب خدا را جز يك مشت خيالات و آرزوها نمى دانند، و تنها به پندارهايشان دل بسته اند!
(78 بقره)

نکته تفسیری:

عوام؟  یعنی چه به پندارهایشان دل بسته اند؟ فرقی بین عوام ما و یهود هست؟

آيات مورد بحث جمعيت آنها را به دو گروه مشخص تقسيم مى كند:

عوام و دانشمندان حيله گر (البته اقليتى از دانشمندان آنها بودند كه ايمان آوردند و حق را پذيرا شدند و به صفوف مسلمانان پيوستند). مى گويدگروهى از آنها افرادى هستند كه از دانش بهره اى ندارند، و. «اميون» جمع امىّ در اينجا به معنى «درس نخوانده»  است ، يعنى به همان حالتى كه از مادر متولد شده باقى مانده و مكتب و استادى را نديده است ، و يا به خاطر اينكه جمعى از مادران روى علاقه هاى جاهلانه فرزندان خود را از خود جدا نمى كردند و اجازه نمى دادند به مكتب بروند. در اينجا ممكن است اشاره به پندارها و امتيازات موهومى باشد كه يهود براى خود قائل بودند، از جمله
مى گفتند:«
ما فرزندان خدا و دوستان خاص او هستيم»  (مائده 18) و يا اينكه مى گفتند: «هرگز آتش دوزخ جز چند روزى به ما نخواهد رسيد» .اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور از امانى ، آيات تحريف شده باشد كه دانشمندان يهود در اختيار عوام مى گذاشتند.
به هر حال پايان اين آيه (ان هم الا يظنون )دليل بر آن است كه پيروى از ظن و گمان در اساس و اصول دين و شناخت مكتب وحى كارى است نادرست و در خور سرزنش و هر كس ‍ بايد در اين قسمت از روى تحقيق كافى گام بردارد.

امام صادق علیه السلام در پاسخ شخصی که از امام  سوال کرد چرا خدا یهود را به خاطر پیروی از دانشمندانشان مذمت می کند مگر عوام ما با عوام یهود فرق دارند، فرمود:

بين عوام ما و عوام يهود از يك جهت فرق و از يك جهت مساوات است ، از آن جهت كه مساوى هستند خداوند عوام ما را نيز مذمت كرده همانگونه كه عوام يهود را نكوهش فرموده . اما از آن جهت كه با هم تفاوت دارند اين است كه عوام يهود از وضع علماى خود آگاه بودند، مى دانستند آنها صريحا دروغ مى گويند، حرام و رشوه مى خورند و احكام خدا را تغيير مى دهند، آنها با فطرت خود اين حقيقت را دريافته بودند كه چنين اشخاصى فاسقند و جايز نيست سخنان آنها را درباره خدا و احكام او بپذيرند، و سزاوار نيست شهادت آنها را درباره پيامبران قبول كنند، به اين دليل خداوند آنها را نكوهش كرده است (ولى عوام ما پيرو چنين علمائى نيستند). و اگر عوام ما از علماى خود فسق آشكار و تعصب شديد و حرص بر دنيا و اموال حرام ببينند هر كس از آنها پيروى كند مثل يهود است كه خداوند آنان را به خاطر پيروى از علماى فاسق نكوهش كرده است ،
اين حديث اشاره به تقليد تعبدى در احكام نمى كند، بلكه منظور پيروى كردن از رهنمائى دانشمندان براى بدست آوردن علم و يقين در اصول دين است ، زيرا حديث در مورد شناخت
سخن پيامبر  كه مسلما از اصول دين مى باشد و تقليد تعبدى در آن جايز نيست .

تفسیر نمونه/ج1/ خلاصه صص 317 تا 320


فرم در حال بارگذاری ...