موضوع: "عاشقان بی ریا"
هشتاد و پنجمین شهید دبیرستان ابن سینای همدان !
نوشته شده توسطtalabe_nevesht 21ام دی, 1394شهید مصطفی احمدی روشن در 17 شهریور سال 1358 در روستای سنگستان استان همدان متولد شد. وی دوران کودکی خود را در خانواده ای فقیر گذراند. خانواده وی در محله ای واقع در پشت امامزاده یحیی همدان به نام محوطه آقاجانی بیگ و در خانه ی اجاره ای و قدیمی، با امکاناتی اندک زندگی می کردند. پدر وی راننده مینی بوس بود و در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران سال های بسیاری را به مبارزه با دشمن بعثی پرداخت.
وی تحصیلات خود را در زادگاه خویش آغاز کرد. دوره تحصیلی راهنمایی را با رتبه عالی از مدرسه خیام همدان فارغ التحصیل شد و به دبیرستان ابن سینا رفت. شهید احمدی روشن هشتاد و پنجمین شهید دبیرستان ابن سینای همدان است.
پس از آن نیز در آزمون سراسری سال 77 شرکت کرد و وارد دانشگاه صنعتی شریف تهران شد و سپس در سال 81 از این دانشگاه فارغ التحصیل شد.
وی دانش آموخته رشته مهندسی پلیمر از دانشگاه صنعتی شریف بود. شهید احمدی روشن با سن پایین حدود 32 سال، دارای مقالات متعدد علمی در رشته پلیمر بود.
وی در سال 1380ش و در دوران تحصیل خود در این دانشگاه در پروژه ساخت غشاهای پلیمری برای جدا سازی گازها که برای اولین بار در کشور انجام می شد، همکاری داشت.. او همچنین دارای چندین مقاله ISI به زبان های انگلیسی و فارسی بود و در زمان شهادت دانشجوی دکترای دانشگاه صنعتی شریف و از نخبگان این دانشگاه به شمار می رفت که مسئولیت معاونت بازرگانی سایت هسته ای نطنز را نیز به عهده داشت.
به گفته دوستانش وی شخصی ولایتمدار و از شاگردان آیت الله خوشوقت استاد اخلاق تهران بود. شخصی شوخ و باصفا و در عین حال مدیری جدی و قاطع. سرانجام این مرد الهی در 21 دی 1390 پس از خروج از منزل در ساعت ۸:۳۰ صبح توسط یک موتورسیکلت سوار با چسباندن یک بمب مغناطیسی در خیابان گل نبی تهران، میدان کتابی ترور شد. از شهید احمدی روشن یک فرزند به نام «علی» به یادگار مانده است.
نهایتش این است که!
نوشته شده توسطصداقت...! 9ام دی, 1394با کمک او از پادگان فرار کردم و در خانه پنهان شدم.
شبی که بختیار سخنرانی می کرد و خط و نشان می کشید توی دلم خالی شد و حسابی ترسیدم.
جواد که متوجه صورت رنگ پریده ام شده بود ؛ در حالی که سعی می کرد آرامم کند گفت:
از چه می ترسی؟ سر باختن در راه خدا بهترین عبادت است.
اگر برای خدا این کار را کرده ای دیگر نباید بترسی. نهایتش این است که سرت را بالای دار می برند.
رضایت خدا مهم است.
شهید محمد جواد آخوندی/ حرف های شنیدنی/ پا به پای شهدا/م وسسه فرهنگی هنری قدر ولایت/ ص 73
نه به خدا چنین نیست!
نوشته شده توسطصداقت...! 7ام آذر, 1393… به بعضی این مردم بگویی برویم تفریح؛ اگر بگویی برویم بازی می آیند.
اگر بگویی برویم مهمانی می آیند اگر بگویی برویم کوهنوردی می آیند
اگر بگویی برویم مردم آزاری می آیند ولی…
ولی اگر بگویی برویم نماز جمعه، اگر بگویی برویم دعای کمیل،
اگر بگویی برویم بسیج اگر بگویی برویم مسجد ا
گر بگویی برویم به کمک بازماندگان شهدا اگر بگویی برویم جبهه به خدا نمی آیند"!
اصلا همین بهتر است که نیایند اگر بیایند جز مزاحمت چیزی نمی دانند…..
این مردم گمان می کنند که آزادند؟ نه به خدا چنین نیست.
بلکه اسیرند. اسیر خواسته ها. اسیر هوی ها و هوس ها. اسیر دنیا و لذت های زودگذر آن.
اینان زندانی هستند. اینان در بند افتادگانند.
شهید علی خلیلی مقدم/ حرف های شنیدنی 1/ موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت/ صص 89 و 90
حکمت!
نوشته شده توسطصداقت...! 30ام آبان, 1393جوانان عزيز در زندگيتان همواره آزاد باشيد
و به هيچ چيز غير از خدا و آنچه خدايي است دل نبنديد و بدانيد
دنيا زودگذر و فاني است و فريب زرق و برق دنيا را نخوريد.
شهيد عمران محبي/ حرف هاي شنيدني1/ ص 59/ موسسه فرهنگي هنري قدر ولايت
حكمت!
نوشته شده توسطصداقت...! 29ام آبان, 1393از راحت طلبي و به دست آوردن روزي به طور ساده و بي زحمت دوري كنيد
و دائم بايد پر تلاش و خستگي ناپذير باشيد.
شهيد عمران محبي / پا به پاي شهدا/ حرف هاي شنيدني 1/ ص 58/ موسسه فرهنگي هنري قدر ولايت
گرسنه اي؟!!
نوشته شده توسطصداقت...! 25ام آبان, 1393شب عمليات. ده پانزده نفري داخل سنگر نشسته بودند. علي آقا رو كرد به محمود برادرش و گفت:
شما چون برادرم هستي يك وصيت دارم….
هميشه سعي كن دو لقمه غذا بخوري بقيه اش را از قرآن تغذيه كني.
گفت: با قرآن طوري سير شو كه نيازي به اين دنيا نداشته باشي.
شهيد علي ماهاني/ حرف هاي شنيدني 1/ ص 33/ موسسه فرهنگي هنري قدر ولايت