موضوعات: "نکته ها و آموزه ها" یا "دریای پر گهر" یا "فقط خدا" یا "مهدویت" یا "نشانه های خدا در زمین" یا "پیام قرآنی"

عمرت برفت و چاره کاری نساختی!

نوشته شده توسطصداقت...!

چـون شـادمانی و غـم دنیـا مقیــم نیست     فرعون کامـران به و ایـوب مبتـلا

غـم نیـست زخـم خـورده راه خـدای را     دردی چه خوش بود که حبیبش کند دوا

مابین آسمان و زمین جای عیش نیست     یک دانه چون جهد ز میان دو آسیا؟

عمرت برفت و چاره کاری نســاختی       اکنون که چاره نیست به بیچارگی بیــا

کردار نیک و بد به قیامت قریـن توست     آن اختیـار کن که تـوان دیـدنش لقـا

ضرب المثل های فارسي و آيات قرآنی

نوشته شده توسطصداقت...! 26ام مرداد, 1392


1- كبوتر با كبوتر باز با باز كند همجنس با همجنس پرواز

الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ(نور/26) زنهاي ناپاك و زشتكار، شايسته ي مردان ناپاكند و همچنين مردان ناپاك، شايسته ي زنان ناپاكند. زنهاي پاكدامن نيز، شايسته ي مردان پاكدامن، و مردان پاكدامن، شايسته ي زنان پاكدامنند.

2 - هر چه كني به خود كني گر همه خوب و بد كني

إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا (اسراء/7) اگر احسان و خوبي كنيد، به خودتان خوبي كرده ايد و اگر بدي كنيد، به خود بدي كرده ايد.

3- چو ايزد ببندد ز حكمت دري به رحمت گشايد در ديگري

مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا (بقره /106) هر آيه اي را كه منسوخ كنيم يا آن را متروك سازيم، بهتر از آن يا مثل آن را مي آوريم.

4 - واعظان كين جلوه بر محراب و منبر مي كنند

چون به خلوت مي روند آن كار ديگري مي كنند

أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ (بقره/44) آيا مردم را به خير و نيكي سفارش مي كنيد و خودتان را فراموش مي نمائيد.

ادامه »

فقـــــــــــــــــــر گرسنگی نیست

نوشته شده توسطصداقت...! 22ام مرداد, 1392

الهم اغن کل فقیر(خدایا هر فقیر را بی نیاز گردان)

الهم اشبع کل جائع(خدایا هر گرسنه را سیر گردان)

الهم اکس کل عریان( خدایا هر برهنه ای را لباس بپوشان)

الهم اقض دین کل  مدین( خدایا دین هرر مدیونی را ادا فرما)

الهم فرج عن کل مکروب( خدایا هر غمگینی را دلشاد گردان)

یک بار از روی این جملاتی که در ماه مبارک رمضان شاید روزی سه بار خواندی دوباره بخوان ولی با فکر و تدبر

حالا به این سوال من فکر کن ببین جوابی می یابی؟

چرا در این دعا  گرسنه و عریان و قرض دار و …  از فقیر جدا شده و خواسته شده جدا از خدا برایش طلب غنا کنیم و مقدم بر همه؟

این نتیجه یافته های من است شما چه فکر می کنید؟؟

فقر چيست؟
چيزي را ” نداشتن ” است،

ولي،آن چيز پول نيست …..

طلاو غذا نیست …

فقر، گرسنگي نيست …..

فقر، عرياني هم نيست…


فقر، همان گرد و خاكي است

كه بر كتاب هاي فروش نرفتۀ يك كتابفروشي مي نشيند ……

فقر، تيغه هاي برندۀ ماشين بازيافت است،كه روزنامه هاي برگشتي را خرد مي‌كند…

فقر ، كتیبۀ سه هزار ساله‌ای است كه روی آن یادگاری نوشته‌اند…

فقر، پوست موزي است كه از پنجره يك اتومبيل به خيابان انداخته مي‌شود …..

فقر ، همه جا سر می‌كشد …

فقر، شب را ” بي غذا ” سر كردن نيست

فقر، روز را ” بي انديشه” به سر بردن است

خواهش می کنم به من اعتماد کن،فقط با من بیا.

نوشته شده توسطصداقت...! 19ام مرداد, 1392

پسر ک  به مادر خود گفت : مادر کجا می روی؟
مادر گفت:عزیزم بازیگری معروف که از محبوبیت زیادی برخوردار است به شهر ما آمده است.این طلایی ترین فرصتی است که می توانم او را ببینم وبا او حرف بزنم،خیلی زود برمیگردم.اگر او وقت آن را داشته باشد که با من حرف بزند چه محشری می شود.و در حالی که لبخندی حاکی از شادی به لب داشت با فرزندش خداحافظی کرد….
حدود نیم ساعت بعد مادربا عصبانیت به خانه بازگشت.پسر به مادرش گفت:مادر چرا چهره ی پریشانی داری؟آیا بازیگر محبوبت را ملاقات کردی؟
مادر با لحنی از خستگی و عصبانیت گفت:من و جمعیت زیادی از مردم منتظر ماندیم که به ما خبر ردادند او نیم ساعت است که این شهر را ترک کرده است.ای کاش خدا شهرت و محبوبیتی را که به این بازیگر داده است به ما داده بود.
کودک پس از شنیدن حرف های مادر به اتاق خود رفت ولباس بیرون به تن کرد و گفت:مادر آماده شو ید با هم به جایی برویم من می توانم این آرزوی تو را برآورده کنم.
مادر اعتنایی نکرد و گفت:این شوخی ها چیست او بیش از نیم ساعت است که این شهر را ترک کرده است. حرف های تو چه معنی ای میدهد؟
پسر ملتمسانه گفت:مادرم خواهش می کنم به من اعتماد کن،فقط با من بیا.
مادر  علیرغم میل باطنی خود  به دلیل علاقه فراوانش به او درخواستش را پدیرفت.بنابراین آن دو به بیرون از خانه رفتند.
پس از چندی قدم زدن پسر به مادرش گفت:رسیدیم.در حالی که به مسجد محله اشاره می کرد.
مادر که از این کار فرزندش بسیار دلخور شده بود با صدایی پر از خشم گفت:من  گفتم که الان وقت شوخی نیست.این رفتار تو اصلا زیبا نبود.
کودک جواب داد:

مادر تو در سخنان خود دقیقا این جمله را گفتی که ای کاش خدا شهرتی و محبوبیتی را که به این بازیگر داده است به ما داده بود

پس آیا افتخاری از این بزرگ تر است که با کسی که این شهرت و محبوبیت را داده است نه آن کسی که آن را دریافت کرده است حرف بزنی؟
آیا سخن گفتن با خدا لذت بخش تر از آن نیست که با آن بازیگر محبوب حرف بزنی؟
وقتی خدا همیشه در دسترس ماست پس چه نیاز به بنده ی خدا…

بشتاب زمان درگذر است

نوشته شده توسطصداقت...! 17ام مرداد, 1392

روز آخر چقدر عرفانیست

چشم هایم عجیب بارانیست

عطر جنت تمام شد افسوس

آخرین لحظه های مهمانیست

یا علی مدد/ التماس دعا

ما همه مسافریم

نوشته شده توسطصداقت...! 15ام مرداد, 1392

جهانگردی به دهکده ای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند

دید که زاهد در اتاقی ساده زندگی می کند.

اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می شد.

جهانگرد پرسید: لوازم منزلتان کجاست؟!!!

زاهد گفت: مال تو کجاست؟

جهانگرد گفت:من اینجا مسافرم.


زاهد گفت: من هم...


شب قدر

نوشته شده توسطصداقت...! 9ام مرداد, 1392

الهی چه بی صدا و بی حساب می بخشی و

ما چه حسابگرانه تسبیح و ذکرمان را می شماریم

شب قدر شب بیدار شدن است نه بیدار ماندن

اگر بیدار شدید برای ما در خواب ماندگان دعا کنید.

یا علی مدد.  الــــــتماس دعـــــــــــــــــــا



 
مداحی های محرم