« مخمور جام عشقم!جزء بیست و پنجم پیام زندگی »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 1ام مرداد, 1393

کسی مژده  پیش انوشیروان عادل آورد و گفت :

شنیدم فلان دشمن تو را خدای عزوجل برداشت.

گفت : هیچ شنیدی که مرا بگذاشت

اگر بمرد عدو جای شادمانی نیست                  که زندگانی ما نیز جاودانی نیست

عدو= دشمن

گزیده گلستان سعدی/ سید اکبر میر جعفری/ ص 66

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: asyesh [بازدید کننده] 
asyesh
5 stars

زیبا

1400/04/29 @ 02:25


فرم در حال بارگذاری ...