موضوعات: "نکته ها و آموزه ها" یا "دریای پر گهر" یا "فقط خدا" یا "مهدویت" یا "نشانه های خدا در زمین" یا "پیام قرآنی"
عمرت برفت و چاره کاری نساختی!
نوشته شده توسطصداقت...!چـون شـادمانی و غـم دنیـا مقیــم نیست فرعون کامـران به و ایـوب مبتـلا
غـم نیـست زخـم خـورده راه خـدای را دردی چه خوش بود که حبیبش کند دوا
مابین آسمان و زمین جای عیش نیست یک دانه چون جهد ز میان دو آسیا؟
عمرت برفت و چاره کاری نســاختی اکنون که چاره نیست به بیچارگی بیــا
کردار نیک و بد به قیامت قریـن توست آن اختیـار کن که تـوان دیـدنش لقـا
حکمت!
نوشته شده توسطصداقت...! 28ام مهر, 1393داشتن وسابل رفاه و راحتی، غیر از رفاه و راحتی و آرامش دل است.
الا بذکر الله تطمئن القلوب یعنی تنها وسیله آرامش دل ذکرُ الله است.
ولی ما
به اسباب تکیه می کنیم و از مسبب الاسباب غافل هستیم.
جرعه وصال(گزیده ای از اندیشه های آیت الله بهجت)/ ص 53
مهار شیطان21
نوشته شده توسطصداقت...! 28ام مهر, 1393ازدواج در جوانی دست های شیطان را می بندد و فریادش را بلند می کند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
هر کس که در جوانی ازدواج کند شیطان فریاد می زند و می گوید:
ای وای بر من، این جوان دین خود را از شر من حفظ نمود.
مهار کردن شیطان/ واحد پژوهش انتشارات هناریس/ ص 41
بر رخ او نظر از آینه پاک انداز!
نوشته شده توسطصداقت...! 27ام مهر, 1393غسل در اشک زدم کاهل (که اهل)طریقت گویند
پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز
یارب آن زاهد خود بین که به جز عیب ندید
دود آهیش درآئینه ادراک انداز!
الهی!
نوشته شده توسطصداقت...! 27ام مهر, 1393خداوندا!
اگر گناهانم فرسوده اند چهر ه ام را نزد تو
و حایل شدند میان من و تو و دگرگون کرده اند حالم را نزد تو
براستی من از تو می خواهم
به نور آبرویت که خاموش نشود
و به آبروی حبیب تو مصطفی و به آبروی ولیت علی مرتضی و به حق اولیائت که برگزیدی آنها را
تا رحمت بفرستی بر محمد و آل محمد و بیامرزی آنچه گذشته از گناهانم
و اینکه نگهداری مرا در آینده عمرم و پناه می برم به تو خدایا که
بازگردم به چیزی از معاصی تو هرگز تا زنده ام داری
تا جانم بگیری من به تو مطیعم و تو از من خوشنود
و ختم به خیر کن عمل مرا و مقدر داری برایم ثواب آن را به بهشت
و انجام دهی با من آنچه تو سزاوار آنی…
مفاتیح الجنان/ دعای روز مباهله/ ترجمه حجه الاسلام موسوی دامغانی/ ص 472
آوای نیزه!
نوشته شده توسطصداقت...! 27ام مهر, 1393برای بسیجی ها روضه می خواندم و
ذکر مصیبت اسرای کربلا را می گفتم
و از سر بریده امام حسین علیه السلام که بالای نیزه قرآن می خواند.
ناگهان صدای حزین غلامعلی به تلاوت قرآن بلند شد:
ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا
شُهرگان شهر/ سیمین وهاب زاده مرتضوی/ ص 32/ شهید غلامعلی ترابی همت آبادی به روایت همرزم