موضوعات: "نکته ها و آموزه ها" یا "دریای پر گهر" یا "فقط خدا" یا "مهدویت" یا "نشانه های خدا در زمین" یا "پیام قرآنی"

عمرت برفت و چاره کاری نساختی!

نوشته شده توسطصداقت...!

چـون شـادمانی و غـم دنیـا مقیــم نیست     فرعون کامـران به و ایـوب مبتـلا

غـم نیـست زخـم خـورده راه خـدای را     دردی چه خوش بود که حبیبش کند دوا

مابین آسمان و زمین جای عیش نیست     یک دانه چون جهد ز میان دو آسیا؟

عمرت برفت و چاره کاری نســاختی       اکنون که چاره نیست به بیچارگی بیــا

کردار نیک و بد به قیامت قریـن توست     آن اختیـار کن که تـوان دیـدنش لقـا

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 20ام مرداد, 1393

جوانی مغرور پیر قد خمیده ای را دید و گفت: ای پیرمرد کمانت چند است؟

پیش بیا و آن را به من بفروش

پیر گفت: ای جوان این کمان را زندگانی رایگان به ما بخشید

پولت را نگه دار که روزی هم به تو رایگان می بخشند.


حکایت و حکمت2/ حسین دیلمی/ ص 20

راه حل ترک درآمدهای نامشروع و شبهه ناک!

نوشته شده توسطصداقت...! 20ام مرداد, 1393

چیزی از دنیای حرام برای پس از مرگت باقی مگذار زیرا

آنچه از تو باقی می ماند نصیب یکی از دو تن خواهد شد

یا شخصی است که آن را در اطاعت خدا به کار گیرد پس

سعادتمند شود به چیزی که تو را به هلاکت افکنده است.

و یا شخصی که آن را در نافرمانی خدا به کار گیرد

پس هلاک می شود به آنچه تو جمع آورری کردی پس تو او را در گناه یاری کرده ای

که هیچ یک از این دو نفرسزاوار آن نیستتند تا بر خو مقدم داری.


نهج البلاغه/ ترجمه محمد دشتی/ حکمت 416/ ص 521

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 19ام مرداد, 1393

روزی نادرشاه با سید هاشم خارکن که از روحانیون بنام بود در نجف ملاقات کرد.

نادر خطاب به سید هاشم گفت: شما واقعا همت کرده اید که از دنیا گذشته اید.

سید هاشم با همان وقار و آرامش روحانی مخصوص به خود گفت:

بر عکس شما همت کرده اید که از آخرت گذشته اید.


حکایت و حکمت2/ حسین دیلمی/ ص 13

آسوده باش!

نوشته شده توسطصداقت...! 19ام مرداد, 1393

زهد یا بی رغبتی به دنیا به معنای نداشتن مال نیست؛

بلکه به معنای دلبسته نبودن به دنیاست.

اگر دنیا ناپایدار و همراه با سختی هاست

و اگر دلبسته شدن و لذت خواهی آن پیامدهای تلخ را دارد، پس نباید به آن دل بست.

آنچه را نپاید، دل بستگی نشاید


رضایت از زندگی/ عباس پسندیده/ ص 333

شکی نماند!

نوشته شده توسطصداقت...! 18ام مرداد, 1393

گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد

بالله کز آفتاب فلک خوبتر شوی

از پای تا سرت همه نور خدا شود

در راه ذوالجلال چو بی پا و سر شوی

وجه خدا اگر شودت منظر نظر

زین پس شکی نماند که صاحب نظر شوی

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 18ام مرداد, 1393

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

ابلیس به خدای عز و جل عرض کرد: به عزتت سوگند تا هستم نسل آدم را مادام که جان در بدن دارند گمرا ه می کنم.

خدا فرمود: به عزتم سوگند تا زمانی که فرزندان آدم از من آمزش بخواهند آن ها را می آمرزم.


حکایت و حکمت2/ حسین دیلمی/ ص 55