« قلب سیاه بود از آن در حرام رفت!خیلی ساده ای! »

اگر نتوانستید بدانید که...

نوشته شده توسطصداقت...! 18ام خرداد, 1393

در گذشته برادری دینی داشتم که در چشم من بزرگ مقدار بود چون
دنیای حرام در چشم او بی ارزش می نمود
از شکم بارگی دور بود، پس آنچه را نمی یافت آرزو نمی کردو
آنچه را می یافت زیاده روی نداشت.
در بیشتر عمرش ساکت بود اما گاهی که
لب به سخن می گشود بر دیگر سخنوران برتری داشت و تشنگی پرسش کنندگان را فرو می نشاند.
به ظاهر ناتوان و مستضعف می نمود اما در برخورد جدی چونان شیر بیشه می خروشید،
یا چون مار بیابانی به حرکت در می آمد.
تا پیش قاضی نمی رفت دلیلی مطرح نمی کرد و
کسی را که عذری داشت سرزنش نمی کرد تا آن که عذر او را می شنید،
از درد شکوه نمی کرد مگر پس از تندرستی و بهبودی.
آنچه عمل می کرد می گفت و بدانچه عمل نمی کرد چیزی نمی گفت
اگر در سخن گفتن بر او پیشی می گرفتند در سکوت مغلوب نمی گردید.
و برشنیدن بیشتر از سخن گفتن حریص بود.
اگر بر سر دو راهی دو کار قرار می گرفت می اندیشید که
کدام با خواسته نفس نزدیک تر است با آن مخالفت می کرد،

پس بر شما باد روی آوردن به اینگونه از ارزش های اخلاقی و
با یکدیگر در کسب آنها رقابت کنید،
و اگر نتوانستید، بدانید که
به دست آوردن برخی از آن ارزش های اخلاقی بهتر از رها کردن همه است.


نهج البلاغه/ ترجمه محمد دشتی/ حکمت 289/ ص 499


فرم در حال بارگذاری ...