« ویلا نشینانآیا امام حسین علیه السلام دختری به نام رقیه داشته اند؟ »

تلاش کنید برای رفع تحریم ها!

نوشته شده توسطصداقت...! 29ام مهر, 1397

سالن به شدت گرم بود. سیستم صوت غیر فعال و کلاس متوقف شد. ساعت نزدیک 11 ظهر، تاریکی آنچنان  حکمفرما بود که چشم ها چیزی را نمی دید. از آن طرف سالن یکی چراغ قوه گوشی همراهش را روشن کرد تا نگرانی کودکی گریان از ترس را کمتر و او را آرام کند. از گوشه و کنار سالن صدای غر زدن های مختلفی به گوش می رسید: «نمی شد با اداره برق هماهنگ کنند یک امروز برق نرود؟؛ سیاستشان است که بگویند ما برای رفاه مردم تلاش می کنیم ولی کارد به استخوان رسیده و چاره ای جز این نداریم؛ نکند جایی اتصالی دارد؟ بمانیم یا برویم؟ آبپز شدیم از گرما…».مسئول جلسه با صدای ضعیفی عذر خواهی کرد و وعده داد مشکل تا چند دقیقه دیگر برطرف می شود.

توی تاریکی نشسته بودم. با کلنجارهای ذهنی مختلف گوشم را روی همه صداها بسته بودم.  کم کم 60 دقیقه نا قابل گذشت و با صدای صلواتی جلسه شروع شد. استاد فقط روی سن عذر خواهی کرد و با یک جمع بندی کوتاه از مباحث آخر الزمان و ظهور، ما را به خدا سپرد.

قرار بر برگزاری آزمون بود که افسر گروگان گیری سر رسید و ضمن اعتراض جمع پرید روی سن.  «مهدی دوستان عزیز بنده از فلان اداره آمده و چند دقیقه بیشتر وقتتان را نمی گیرم. نکاتی در مورد منابع انرژی است که بهتر است همه بدانند، شما که جای خود دارید. در عرض چند دقیقه سعی کرد با صدای لطیف زنانه اش بفهماند شارژرها در پریز نماند 15 درصد مصرف دارد. شیری که چکه می کند فلان لیتر آب هدر می رود. اسراف در منابع غذایی یعنی گرسنه ماندن کودکانی در مناطق محروم همین سرزمین خودمان. از کالای ایرانی حمایت کنید که ارز از کشور خارج می شود و نتیجه اش بیکاری و گرانی…». هشدار داد از جنگ آب و مشکلات نسل آینده.

ذهنم هنوز درگیر مباحث شرایط ظهور  بود. پازل ظهور، رهبر و قانونش را دارد،  برای کامل شدنش یار می خواهد و خواست مردم. چرا کسی برای قطع رابطه با مولا غر نمی زند؟ چرا کسی برای شرح آینده بدون مهدی مردم را گروگان نمی گیرد؟ آمدیم دنیا برای چه؟  بیچاره نسل آینده. ما دهه شصتی ها که در فرهنگی بزرگ شدیم که مفهوم خواهر و برادر و گذشت برای یکدیگر را می شناختیم. عمه و عمو و خاله و دایی دیده بودیم و برکات صله رحم. گلزار شهدا دیده بودیم و اشک مادر در روضه ها. با دعای خیر پدر و مادر بیمه شده بودیم و احترام به معلم و استاد بدرقه راهمان بود. یاد گرفته بودیم مشکلات برای همه هست و قناعت چه رنگی دارد. در حل مشکلات بیکاری هامان گفتند: «نسل سوخته» و صدایمان در نیامد.  در حل مشکلات ازدواجمان روزنامه ها تعدد زوجین را واجب کفایی کردند و عده ای گفتند خب چه کنیم بریزیمشان در اقیانوس و نشنیده گرفتیم. به جرم تلاش در راه تحصیل سرزنشمان کردند و در عین توانستن، نتوانستیم؛ با امیدی حقیقی که خدایی هست و قیامتی، زیر بار فشارها و بهانه های مختلف نیازهای اولیه زندگی، کمر خم کردیم و جایی برای تفکر مهدوی و اضطرار و انتظار و تلاشمان در تکمیل این پازل  نماند.

کاش مسئولین نظام اسلامی کنار هشدارهای  اتمام ذخایر و تعطیل کردن سانتریفیوژهای هسته ای، فکری به حال نسل شاهد جنگ آب و انرژی کنند. نسلی که عمرشان را با موبایل و فرهنگ حاکم بر فضای مجازی می گذرانند، امیدشان این است که تحریم ها بشکند و دنیا و آخرتشان آباد شود، جنایتکاری مثل ترامپ را خیر خواه می بینند و علیه خودی شعار می دهند، بعید نیست با دلار 15 تومان، نام مهدی را به زبان می آورند، در هنگامه کمبود انرژی  نام مهدی را هم فراموش کنند. ما که بی نصیب بودیم. فکری به حال تحریم زندگی با مهدی علیه السلام کنید که خدا افتخار زندگی با ولیش را به هر کسی نمی دهد.

تحریم

نوشته شده توسط: صداقت/ اول مهر 1397


فرم در حال بارگذاری ...