« الهي!گفت اي چشم و چراغ همه شيرين سخنان! »

جمع كل!!!

نوشته شده توسطصداقت...! 13ام آذر, 1393

هنگام خروج از منزل ساعتم را نگاه كردم هنوز چند دقيقه اي تا يازده باقي بود. از ايستگاه تاكسي به شهرستان مجاورمان رفتم.  از آنجا به باجه بليط فروشي مسافربري و بعد از چند دقيقه اي انتظار سوار اتوبوس شدم. وقتي به مقصد رسيدم  براي رسيدن به محل مورد نظر سوار اتوبوس واحد شدم. دوباره در ايستگاه بعدي  پياده و سوار اتوبوس ديگري براي رسيدن به مقصد نهايي. چند دقيقه اي پياده روي تا بالاخره نگاهم به سر در ورودي افتاد.  ساعتم را نگاه كردم كمتر از 20 دقيقه به ساعت سه مانده بود!  با  فرصتي كمتر از نيم ساعت  بايد باز مي گشتم به ترمينال و الا شب در شهر غريب چه بايد مي كردم. و با همين خستگي و استرس امتحان دادم كه چندان راضي نبودم. وقتي رسيدم منزل ساعت نزديك هشت شب بود . تمام استراحتم در اين مدت چند دقيقه براي نماز و نشستن روي صندلي براي درس جواب دادن به منظور امتحان شفاهي. حتي فرصت نكرده بودم قطره اي آب بخورم چه رسد ناهار و شام و … . بابا از ديدنم خيلي خوشحال شد همين طور مادر. استقبالشان  خستگي ام را برطرف كرد. بابا  پرسيد:  دخترم اين همه مي دوي و خودت را به سختي مي اندازي براي چه؟!!  چه سوال سختي. خستگي ام برگشت.جوابش را نمي دانستم. بهتر بود براي جواب حساب كتاب مي كردم. چه خريده ام چيزي حدود 4 نمره.    خستگي ، استرس ها، نتيجه مطلوب نداشتن چند ساعت مطالعه ، همراهي برادر عزيز و عمري كه از او مديون بودم و مسئوليت  صاحبان امنيت و عمر استاد و مسئولين ونگراني و هزينه هاي  مادر و پدر و هر آنچه در انجام اين كار موثر بوده را فاكتور كه مي گرفتيم نتيجه چه خرج كرده ام و چه به دست آورده ام ناهمناهگي عجيبي داشت با اينكه در تمام عمرم لحظه اي براي شغل و موقعيت اجتماعي و مدرك و … درس نخوانده بودم. اما هزينه هنگفتي داده بودم :  يك روز عمر!  كه اگر تمام  دنيا  مال من باشد  و  موقع مرگ ، بابت گرفتن يك روز عمر از خدا پرداخت كنم هرگز چنين اتفاقي نخواهد افتاد. نتيجه يك تلاش براي تحصيل علم و چه بي حاصل! نتيجه  فعاليت هاي ديگر كه جاي خود دارد. خستگي ها و شب بيدار ماندن و فكر  به من تذكر داد اگر لحظه اي عمرم را با هدفي غير از رضاي حضرتش  كه تمام سرمايه ها به دست اوست گذرانده باشم، خسراني داشته ام كه قابل جبران نيست و چه زيادند اين هدر رفته ها! جمع كل حساب منفي خيلي  روز عمر بود! !

نظر از: گفته ها و ناگفته های یک طلبه [عضو] 

عزیزم
اگر بخواهیم این حساب کتابها را کنیم پر از خسارتیم…
خوشحالم که دست نویس هات دارند زیاد میشند(لبخند)
آفرین…

پاسخ دادن:
سلااام خانم طلبه
اگر این حساب کتاب ها را نداشته باشیم پر از خسارتیم!
فرصت مطالعه ندارم مجبورم از مطالب دست نویس استفاده کنم.(با لبخند!)
از حضور گرم شما سپاسگزارم
موفق باشید
در پناه حق

1393/09/16 @ 19:00
نظر از: مریم [عضو] 

سلام دوست عزیز
امیدوارم حالت خوب باشه مدتیه نبودی نگرانت شدم.
امیدوارم خوش وخرم باشی
یاعلی

پاسخ دادن:
سلااام با وفا دوست مهربان
الحمدلله خوب خوب. از دقت و توجه و حضور پر مهر شما سپاسگزارم
موفق باشید
در پناه حق

1393/09/16 @ 15:29
نظر از: افضلي [عضو] 
افضلي

http://golabe-ashk.womenhc.com
خداوندا

از اوج آسمانها ، يك شب مرا صدا كن

يا يك نفس دلم را ، از اين قفس رها كن
—————————-
خدایا منو ببخش
که در هایی رو به صدا در آوردم
که خانه تو نبودن

پاسخ دادن:
سلام
چقدر با احساس
از حضور پر عاطفه شما سپاسگزارم
در پناه حق

1393/09/14 @ 14:36


فرم در حال بارگذاری ...