« خودی در جبهه دشمن! | گفت: تو یا من؟!! » |
حکایت!
نوشته شده توسطصداقت...! 31ام اردیبهشت, 1393سراینده ای پیش داننده ای
فغان کرد از جور خونخواره دزد
که از نظم و نثرم دو گنجینه بود
ربود از سرایم ستمکاره دزد
بنالید مسکین که بیچاره من
بخندید دانا که بیچاره دزد
فرم در حال بارگذاری ...