« مهار شیطان25این چه حالتست! »

همراهی با کاروان کربلا11

نوشته شده توسطصداقت...! 3ام آبان, 1393

روز نهم محرم (همانگونه که در مطلب قبل اشاره شد).صدای نزدیک شدن لشکر و خروش ان شنیده شد.قسمت دیگری از رخدادهای روز نهم  محرم به این شرح است.

توضیحات مختصر

*فرستادن حضرت عباس بن علی به طرف لشکر دشمن از طرف امام حسین علیه السلام
حضرت عباس بن علی علیه السلام  خدمت امام حسین علیه السلام رفت و عرض کرد:
برادر لشکر روی به شما آورده اند.
امام حسین علیه السلام  به او فرمود:
ای برادر جانم فدای تو باد، برو ایشان را ملاقات کن و بپرس چه شده که ایشان رو به ما آورده اند؟
جناب عباس با 20سوار از جمله زهیر و حبیب به سمت لشکر دشمن رفته و از امیر آنها دلیل حرکت و غوغا را سوال کردند.
گفتند: امیر حکم کرده بر شما عرض کنیم که تحت فرمان او در آئید و اطاعت او را لازم دانید و الا با شما قتال کنیم.
جناب عباس علیه السلام فرمود: پس تعجیل مکنید تا من برگردم و کلام شما را با برادرم عرضه کنم. ایشان توقف نمودند و جناب عباس بازگشته و جواب را به امام عرضه نمودند.
حضرت فرمود: به نزد ایشان برگرد و از ایشان مهلتی بخواه که امشب را صبر کنند و کارزار را به فردا اندازند که امشب قدری نماز و دعا و استغفار کنم چه خدا می داند که من دوست می دارم نماز و تلاوت قرآن و کثرت دعا و استغفار را.
از طرف دیگر سپاه عباس علیه السلام در مقابل آن لشکر توقف نموده و آنها را موعظه می کردند تا جناب عباس بازگشت و آن شب را مهلت طلبید. ابن سعد خواست مضایقه کند که عمرو بن حجاج الزبیدی گفت:
به خدا قسم اگر ایشان اهل ترک و دیلم بودند و از ما چنین امری را خواهش می نمودند ما اجابت می کردیم ایشان را 
تا چه رسد به اهل بیت پیغمبر!
در روایت است که قیس بن اشعث گفت: اجابت کن ایشان را و مهلتشان ده
ولی به جان خودم سوگند که این جماعت فردا صبح با تو مقاتله خواهند کرد و بیعت نخواهند نمود. (1)

(1) منتهی اآمال/ شیخ عباس قمی/ جلد اول/ صص 549 و 550/
مشابه این مطالب در کتب لهوف/ ترجمه علیرضا رجالی تهرانی /ص 125 و
مقتل الحسین علیه السلام سید ضیاء الدین تنکابنی ص 45 نقل شده است.

نظر از: رحیمی [عضو] 

صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
صلی الله علی الباکین علی الحسین

اگر چه مثل محّرم نمی شوم هرگز
جدا ز روضه و ماتم نمی شوم هرگز
مرا ببخش مرا چون که خوب می دانم
که توبه کردم و آدم نمی شوم هرگز
اسیر جاذبۀ حُسن یوسف یاسم
که محو در گل مریم نمی شوم هرگز
گناه کارم و حتی بدون اذن شما
بدان نصیب جهنم نمی شوم هرگز
به جان عشق قسم غیر چهارده معصوم
به پای هیچ کسی خم نمی شوم هرگز
قسم به قلب سپیدت سیاهپوش کسی
بجز شهید محّرم نمی شوم هرگز
نَمی فُرات بیاور چرا که من قانع
به سلسبیل و به زمزم نمی شوم هرگز
در انتهای غزل من دوباره می خواهم
فقط برای تو باشم نمی شوم هرگز
حمید رضا برقعه ای

پاسخ دادن:
سلام دوست عزیز
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
صلی الله علی الباکین علی الحسین
بسیار زیبا. واقعا اشعار این شاعر عرفانیست
از هدیه و حضور ارزشمند شما سپاسگزارم
موفق باشید
در پناه حق

1393/08/03 @ 19:37


فرم در حال بارگذاری ...