« فرشته عشق نداند! | هواخواه غربتم! » |
همه چیز بستگی دارد به اینکه...
نوشته شده توسطصداقت...! 17ام خرداد, 1393اعتقاد؛ چی نفس؟، اعتقاد چرا گرفته ای؟ چرا چیزی نمی گی؟
نفس نمی دونم امروز حق با توست یا من. چه فرقی داره حالا با من باشه چی می شه؟
اگه امروز کفه ترازو به نفع تو باشه صداقت خیلی چیزاش باخته. میگم اعتقاد، تو که…
تو که مامان صداقت بهت میگه انگار با خودتم قهری این قدر تو خونه ساکته و استادام به ساکتی می شناسنش و البته همه هم مدرسه ای ها و اونایی که می شناسنش، چرا فضای مجازی این جوری نیستی؟ نمیشد اینجام ساکت باشی. اینکه هر جای سامانه می رن رد پات هست خیلی بده ها.
شاید بگن ریاکاره ؛ می دونم
شاید بگن داره خود نمایی می کنه، می دونم
شاید بگن اظهار فضل می کنه ؛بازم می دونم
شاید بگن بیکاره مسخرت کنن مخصوصا مسئولا؛ می دونم
شاید خیلیا از یه جاهایی اسم و فامیلتم می دونن این طوری ناشناسم نیستی؛ مهم نیست از من صدا و سیما ندارن
شاید ی روزی برا خودت و آیندت درد سر بشه؛ می دونم
شاید بتونن از روی نوشته هات، نوع انتخاب عکسا و رنگای مورد استفاده و …
تفکرات و شخصیتتم بشناسن و ی روز پشیمون بشی؛ می دونم
حتی مجبورری گاهی با مسئولین سامانه که بعضیاشون آقان صحبت کنی مخصوصا تو اتاق فکر تو که به رعایت این مسئله خیلی اعتقاد داشتی و می گفتی این کار اصلا نمی پسندی
حالا بازم می گی می دونم. اره نفس؛ می دونم
اما اولا اینجا سامانه حوزس نه اتاق چت و هر جا و بی جای فضای مجازی
و من هنوز یادم نرفته که خدا می بینه و خدای من همه جا رو می بینه و همه جا حاضره.
کلیه اطلاعات طلبگی ما ثبته و هر کسی اجازه ورود به این محل نداره.
اونا رو کسایی انتخاب کردن که خودشون اینا رو می دونستن
بعدشم مگه نمی دونی در حد ضرورته و من می فهمم حد و مرز ضرورت یعنی چی و
اینکه مگه اون روز نبودی که از کارشناس مذهبیمون سوال کردم گفتن در حد ضرورت و وقتی از هم صدا و سیما نداریم و مفسده ای در کار نیست اشکال نداره شناخت ما فقط در حدنوشته یک فامیل.
خوب پس تو که این قدر مطمئنی چرا گرفته ای؟ مشکل اصلا اینا نیست. پس چی؟
نفس یادته اون روز اون نخبه اومده بود مدرسمون. آره. یادته آخرش چه حرف بزرگ و معنی داری زد؟
مگه چی گفت؟ گفت برای حمایت از نخبگان خودتون سی دی رو بخرید.
و با اینکه شاید برنامه های مورد استفادش می شد از اینترنت دانلود کرد ولی 140 هزار تومان خریدیم. آره. چون اون راست می گفت این وظیفه ماست.
یعنی چی؟ ببخشدا فریب خوردن و جوگیر شدن شد وظیفه مگه نمی گی المومن کیس؟
اره نفس ولی این اسمش حمایته نه جوگیر شدن.
گاهی حمایت از چند تا نخبه و تلاش و علمشون یعنی خریدن محصول اونا،
گاهی حمایت از گرسنه نموندن هزاران نفرو از بین نرفتن محصول ایرانی یعنی از منفعت خودت بگذری و کفش و محصول ایرانی بخری،
گاهی حمایت از سنت ازدواج یعنی کار دادن به یه جوون،
گاهی حمایت از پاکدامنی و عفت دختران نجیب یعنی ازدواج نکردن با دختر بی حجاب هر چند ی دونس و باباش رئیسه و ویلا دارن و خودش دو میلیون حقوق می گیره.
گاهی حمایت از دختر بی حجاب یعنی تولید نکردن و وارد نکردن بعضی لباسا،
گاهی حمایت از یک طرح خوب، یک استاد خوب یعنی بری به وبلاگش و مشکلش تذکر بدی حتی اگه سوء تفاهم ایجاد بشه و بهت توهین کنه و گاهی حمایت اینکه نظرت برای یک مطلب بگی و
گاهی حمایت… خوب اعتقاد آخرش بگو.
گاهی هم حمایت یعنی خارج شدن از پشت پرده و گرو گذاشتن آبرو و حضور در اجتماع
بر خلاف میل اعتقاداتت مثل صداقت. چقدر حرفت خنده دار اعتقاد.
نفس تو خیال کردی خانمای کشور اسلامی ما اومدن تو اجتماع برای پول و کلاس و شهرت؟!!
بچه های مظلوم به جای آغوش مادر توی تنهایی مهدها گریه می کنن
برای رسیدن مادرشان به آرزوهاشون، تن دادن به برخوردهای مرتب با نا محرم برای لذت ؟!
اعتقاد ؛ می دونی که داری حرف یادشون می دی و خیلی از نیتا این جورین.
نه نفس دارم بهشون هشدار می دم که
اگر غیر از ضرورت اومدن و به هدفی غیر از حمایت دین حساب کتابشون خیلی سخته.
حق الناسایی که به گردنشونه اعم از بچه و شوهر و دین و شهدا و البته حمایت از دشمن….
خوب اینا چه ربطی به گرفتگی تو داشت.
ببخشیدا اعتقاد فکر کردی این قدر مهمی یا کارصداقت مهمه؟
افرین نفس مشکل اصلی اینجاس اونی که من غمگین کرده همینه،
نکنه این اون کاری نیست که خدا می پسنده و اثری برای دین نداره.
به نظرت نفس با این وضع فضای مجازی و مشارکتای بقیه، چه حد از کار صداقت به پشتوانه منِِ اعتقاد، مورد تایید امام زمانه و این همان حمایت و نیت درست؟!!
می دونی تو خیلی از کارها اگه اون اعتقاد اصلی درست نباشه یعنی هیچ!
برای درستی آن، باید اعتقاد با خط کش دین و رضایت خدا سنجید تا مشخص بشه انجام و اصرار به آن کار درسته یا نه
و لازمش اینه که غیر از خود عمل و شکلش نیت ها هم خداپسند باشه.
فرم در حال بارگذاری ...