« حکایت! | حکمت! » |
کی می توان؟!
نوشته شده توسطصداقت...! 11ام شهریور, 1393گیرم که خون فاخته ریزند، نک شنو
بانگ بلند حق حق او از لب هزار
گیرم که سرو را فکند از جفا تبر
کی می توان بریدز آزادگی تبار
گیرم زبان شمع شبستان شود خموش
با صد زبانه آتش دل می زند شرار
سلام مهربان.از تلاش هایت ممنونم.امیدوارم همیشه فعال و پر توان به فعالیت هایت در عرصه ی تبلیغ دین ادامه بدهی.بهترین ها را برایت آرزو دارم.
پاسخ دادن:
سلام باوفا دوست
از توجه شما سپاسگذارم. حض.ر شما باعث دل گرمی ماست.
من هم برای شما بهترین ها را از خدا می خواهم
در پناه حق
1393/06/11 @ 23:17
پاسخ دادن:
ما که نفهمیدیم تکرار آدرس همین وبلاگ یعنی چه!!!
در پناه حق
1393/06/11 @ 22:18
فرم در حال بارگذاری ...