ملامتگو چه دريابد !

نوشته شده توسطصداقت...!

هوا خواه تو ام جانا و مي دانم كه مي داني

كه هم ناديده مي بيني و هم ننوشته مي خواني

ملامتگو چه دريابد ميان عاشق و معشوق

نبيند چشم نابينا، خصوص اسرار پنهاني

دريغا عيش  شبگيري كه در خواب سحر بگذشت

نداني  قدر وقت اي دل، مگر وقتي كه در   ماني

ملول از همرهان بودن طريق كارداني نيست

بكش دشواري منزل، به ياد عهد آساني



حکمت!

نوشته شده توسطصداقت...! 26ام مهر, 1393

دیده و شنیده شده است که اشخاصی در مشاهد مشرفه به امامی که صاحب ضریح است سلام کرده و

جواب سلام را شنیده اند!


جرعه وصال(چکیده ای از اندیشه های آیت الله بهجت)/ ص 19

مهار شیطان20

نوشته شده توسطصداقت...! 26ام مهر, 1393

به دیگران سلام کن تا اشک شیطان را درآوری.

اولین کسی که سلام کرد و شیطان را به گریه انداخت حضرت آدم علیه السلام بود.
(تفسیر برهان ذیل سوره حج)

مهار کردن شیطان/ واحد پژوهش هناریس/ ص 97

همراهی با کاروان کربلا4

نوشته شده توسطصداقت...! 26ام مهر, 1393

امام حسین علیه السلام پس از خروج از مکه و گذر از منزل تنعیم (جایی در مکه خارج از حرم در راه مدینه که اهل مکه برای عمره از آنجا محرم می شوند) و سپس ذات عِرق (با  کسره عین و ساکن حرف ر) (جایی که حاجیان عراق در آنجا محرم می شوند حد فاصل بین تهامه و نجد) به منزل ثعلبیه رسید.(1)

* رخدادهای ثعلبیه

حضرت علیه السلام در این منزل فرمودند:
هم اکنون دیدم که هاتفی می گوید:
شما با شتاب می روید و مرگ هم شما را  شتابان به سوی بهشت می برد
حضرت علی اکبر گفت: ای پدرجان مگر ما به حق نیستیم؟
امام علیه السلام فرمود:
بلی فرزندم قسم به خدا ما بر حق هستیم خدایی که برگشت همه به سوی اوست.

حضرت علی اکبر گفت:
در این صورت ما هرگز از مرگ ترس نداریم.
امام علیه السلام فرمود:
خدا تو را جزای خیر دهد حتی بهتر از آن پاداشی که پدر می تواند به فرزند بدهد.(2)

(1) لهوف سید بن طاووس/ ترجمه علیرضا رجالی تهرانی/ صص 96 تا 99

(2) مقتل الحسین علیه السلام/ سید ضیاء الدین تنکابنی /ص 37 و لهوف (همان) ص 99

ترسم ای دوست که!

نوشته شده توسطصداقت...! 25ام مهر, 1393

بسته ام در خم گیسوی تو امید دراز

آن مبادا که کند دست طلب کوتاهم

ذره خاکم و در کوی توام جای خوشست

ترسم ای دوست که بادی ببرد ناگاهم!

اگر جنگ نمی شد!

نوشته شده توسطصداقت...! 25ام مهر, 1393

وقتی شهدا و مجروحان جنگ را می دیدم می گفتم:

مهدی جان ! کاشکی بعد از پیروزی انقلاب جنگ نمی شد.

- نه مادر جان جنگ نعمت است.

اگر جنگ نمی شد

خوب و بد تشخیص داده نمی شد و معلوم نبود کی با انقلاب است و کی نیست.!

حرف های شنیدنی1/ پا به پای شهدا/ موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت/ ص 100/ شهید مهدی منصوب ابر ده

همراهی با کاروان کربلا3

نوشته شده توسطصداقت...! 25ام مهر, 1393

خروج امام حسین علیه السلام  از مکه

امام حسین علیه السلام در روز چهار شنبه هشتم ذی الحجه- و به نقلی  سه شنبه هفتم ذی الحجه- از مکه خارج شدند.

گزیده ای از سخنان حضرت علیه السلام هنگام وداع با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم
… درود بر تو ای پیامبر خدا من حسین پسر فاطمه علیها سلام فرزند کوچک تو، پسر دختر تو و نوه تو هستم … بر این ها گواه باش ، این مردم مرا تنها گذاشتند و رها کردند و حق مرا ضایع کردند و احترام ما را نگاه نداشتند. آری این شکایت من نزد تو است تا وقتی که تو را دیدار کنم!

بخشی از سخنان امام علیه السلام در وداع با ام سلمه
… خدا مقدر فرموده و خواسته  است که مرا چنین ببیند که بر اثر ستم و دشمنی شهید شوم. اهل بیت  و زنان مرا آواره و کودکان مرا سر بریده یا مظلوم و اسیر و گرفتار در زنجیر ببیند در حالی که آنها کمک می خواهند ولی یار و یاوری نمی یابند…

بخشی از وصیت امام به محمد بن حنفیه
هدف من از این سفر امر به معروف و نهی از منکر و نتیجه اصلی این حرکت اصلاح مفاسد امور امت و احیا و زنده کردن سنت جدم رسول الله و شیوه پدرم علی پسر ابی طالب علیه السلام است…

بخشی از خطبه امام هنگام خروج از مکه:
… برای من از قبل زمینی که باید شهادتگاه من باشد و پیکر مرا در خود جای دهد انتخاب شده است باید خود را به آن سرزمین برسانم. گویی می بینم که در زمین کربلا بند بندم را گرگان بیابان های «نواویس» از هم جدا می سازند و شکم های خالی خود را پر می کنند. و هر کس می خواهد جان خویش را در راه ما فدا کند و خود را برای لقای پروردگار آماده می بیند با ما همسفر شود که من فردا صبح از مکه حرکت خواهم کرد ان شاء الله تعالی…

مقتل الحسین علیه السلام/ سید ضیاء الدین تنکابنی/ خلاصه صص 28 تا 33