ملامتگو چه دريابد !
نوشته شده توسطصداقت...!هوا خواه تو ام جانا و مي دانم كه مي داني
كه هم ناديده مي بيني و هم ننوشته مي خواني
ملامتگو چه دريابد ميان عاشق و معشوق
نبيند چشم نابينا، خصوص اسرار پنهاني
دريغا عيش شبگيري كه در خواب سحر بگذشت
نداني قدر وقت اي دل، مگر وقتي كه در ماني
ملول از همرهان بودن طريق كارداني نيست
بكش دشواري منزل، به ياد عهد آساني
الهی!
نوشته شده توسطصداقت...! 8ام شهریور, 1393الهی!
تا کنون می گفتم که جهان را برای ما آفریدی
اکنون فهمیدم که خودت هم برای مایی!
الهی نامه حسن زاده آملی/ ص 53
حکایت!
نوشته شده توسطصداقت...! 8ام شهریور, 1393طلبه جوانی بسیار سر به راه و هوشمند و پاک ،
همیشه در مدرسه و حجره خود مشغول تحقیق و مطالعه بود
و با سایر طلاب کمتر معاشرت داشت.
روزی جمعی به حجره او آمدند و با صدای بلند گفتند:
چرا نشسته ای بیا بیرون ببین گاوی در حال پرواز در آسمان است.
وقتی بیرون آمد همه با حالت مسخره گفتند: هیچ عاقلی باور می کند که گاو در هوا پرواز کند؟
جواب داد: پرواز گاو در هوا را باور می کردم اما هرگز باور نمی کردم
جمعی از امثال شما افراد به ظاهر عاقل نزد من آیند و دروغ گویند!
کتاب حکایت ها و لطیفه ها/ شعبانعلی لامعی/ ص 75/ با زنویسی و اندکی تصرف
وز شما پنهان نشاید کرد!
نوشته شده توسطصداقت...! 7ام شهریور, 1393گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت کوش
در حریم عشق نتوان زد دم از گفت و شنید
زانکه آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش
بر بساط نکته دانان خود فروشی شرط نیست
یا سخن دانسته گو ای مرد عاقل یا خموش
کرامت!
نوشته شده توسطصداقت...! 7ام شهریور, 1393چهار کس با یوسف علیه السلام چهار نوع رفتار داشتند
برادرانش با مکر و فریب، مالکش با خریدن وی به بندگی،
زلیخا با مراودت و خواستن، عزیز مصر با زندانی کردن
چون دوران پیروزی و دولت یوسفی رسید با آنان اینگونه رفتار کرد
از گناه برادران گذشت. مالک را دعا کرد.
عزیز مصر را نصیحت کرد و زلیخا را (پس از توبه اش) به همسری خود در آورد تا بدانی
از لئیمان درد و الم آید و از کریمان لطف و کرم
حکایت و حکمت2/ حسین دیلمی/ ص56
هر ورقش دفتری است معرفت کردگار(29)
نوشته شده توسطصداقت...! 7ام شهریور, 1393و اموال يكديگر را به باطل (و ناحق ) در ميان خود نخوريد! و براى خوردن بخشى از اموال مردم به گناه ، (قسمتى از) آن را (به عنوان رشوه ) به قضات ندهيد، در حالى كه مى دانيد (اين كار، گناه است )!(188 بقره)
نکته تفسیری:
باطل؟ نخوریم؟ نزد قاضی ؟ اثرات رشوه ؟
هر گونه تصرف در اموال ديگران از غير طريق صحيح و به ناحق مشمول اين نهى الهى است .(مانند قمار، قسم دروغ هنگام معامله، پرونده سازی دروغ و …). تمام معاملاتى كه هدف صحيحى را تعقيب نمى كند و پايه و اساس عقلائى ندارد مشمول اين آيه است .
تعبير به«اكل » (خوردن ) معنى وسيع و گسترده اى دارد كه هر گونه تصرفى را شامل مى شود، و در واقع اين تعبير كنايه اى است از انواع تصرفات ، و «اكل »يك مصداق روشن آن است .
در تفسير اين جمله دو احتمال وجود دارد:
نخست اينكه : منظور آن است كه بخشى از مال را به صورت هديه يا رشوه (و هر دو در اينجا يكى است ) به قضات دهند كه بقيه را تملك كنند، دوم اينكه : منظور آن است كه مسائل مالى را براى سوء استفاده به نزد حكام نبريد، مثل اينكه امانتى ، يا اموال يتيم بدون شاهد نزد انسان باشد و هنگامى كه طرف مطالبه مى كند، او را به نزد قاضى ببرند، و چون دليل و شاهدى ندارد، اموالش را به حكم قاضى تملك كند، اين كار نيز گناه است و اكل مال به باطل .
بلاى رشوه خوارى يكى از بزرگترين موانع اجراى عدالت اجتماعى بوده و هست و سبب مى شود قوانين كه قاعدتا بايد حافظ منافع طبقات ضعيف باشد به سود مظالم طبقات نيرومند كه بايد قانون آنها را محدود كند به كار بيفتد.زيرا زورمندان و اقويا، همواره قادرند كه با نيروى خود، از منافع خويش دفاع كنند، و اين ضعفا هستند كه بايد منافع و حقوق آنها در پناه قانون حفظ شود، بديهى است اگر باب رشوه گشوده شود قوانين درست نتيجه معكوس خواهد داد، زيرا اقويا هستند كه قدرت بر پرداختن رشوه دارند و در نتيجه قوانين بازيچه تازه اى در دست آنها براى ادامه ظلم و ستم و تجاوز به حقوق ضعفا خواهد شد.در هر اجتماعى ، رشوه نفوذ كند، شيرازه زندگى آنها از هم مى پاشد و ظلم و فساد و بيعدالتى و تبعيض در همه سازمانهاى آنها نفوذ مى كند و از قانون عدالت جز نامى باقى نخواهد ماند لذا در اسلام مساله رشوه خوارى باشدت هر چه تمامتر مورد تقبيح قرار گرفته و محكوم شده است و يكى از گناهان كبيره محسوب مى شود.
تفسیر نمونه ج 2/ خلاصه صص 3 تا 8