« حکایت! | کرامت! » |
وز شما پنهان نشاید کرد!
نوشته شده توسطصداقت...! 7ام شهریور, 1393گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت کوش
در حریم عشق نتوان زد دم از گفت و شنید
زانکه آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش
بر بساط نکته دانان خود فروشی شرط نیست
یا سخن دانسته گو ای مرد عاقل یا خموش
دوست عزیز راستی شما چرا شعراتون روبیشتر از ادبیات کلاسیک انتخاب میکنید شاعرای جدیدی که زبان نو وقالب کلاسیک دارن روهم بذارین بهتره
من خودم خیلی ازاین شعرایی روکه میذارن دوست دارم ولی از شعرای جدید بزارین
پاسخ دادن:
چشم حتمادوست مهربان. اتفاقا من هم به شعرهای منظم علاقه چندانی نداشتم و طرفدار شعرهای نو بودم. یادداشت های زیادی دارم ان شاء الله به زودی فقط شعرهای کلاسیک
از حسن توجه شما سپاسگذارم
در پناه حق
سلام دوست عزیز ممنون که به فکر منی وسراغ منو میگیری
دوست عزیز اوضاعمون بهتره
پس لرزه ها از روزی صد بار شده روزی ده بار الان بهتریم خدا رو شکر به لطف دعای شما دوست عزیز ان شاءالله مشکل ما حل می شود
برقرار باشی
پاسخ دادن:
سلام دوست عزیز و گرامی
یاد کردن از دوستان و به فکر آنها بودن وظیفه ماست هر چند کاری از ما ساخته نیست.
خدا را شکر
ان شاء الله روز به روز اوضاع بهتر شود و مشکلاتتان کمتر شود.
نگاه خدا همیشه با شما
از حضور پر مهر شما سپاسگذارم.
در پناه حق
سلام خداقوت مطالب زیباست یازهرا
پاسخ دادن:
سلام دوست عزیز
خدا یارتان
زیبایی از اندیشه شماست.
یا علی
در پناه حق
فرم در حال بارگذاری ...