ملامتگو چه دريابد !

نوشته شده توسطصداقت...!

هوا خواه تو ام جانا و مي دانم كه مي داني

كه هم ناديده مي بيني و هم ننوشته مي خواني

ملامتگو چه دريابد ميان عاشق و معشوق

نبيند چشم نابينا، خصوص اسرار پنهاني

دريغا عيش  شبگيري كه در خواب سحر بگذشت

نداني  قدر وقت اي دل، مگر وقتي كه در   ماني

ملول از همرهان بودن طريق كارداني نيست

بكش دشواري منزل، به ياد عهد آساني



حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 23ام تیر, 1393

عابدی را حکایت کنند که شبی ده من طعام بخوردی و تا سحر ختمی در نماز بکردی.

صاحبدلی شنید و گفت: اگر نیم نانی بخوردی و بخفتی بسیار از این فاضلتر بودی.

اندرون از طعام خالی دار                            تا در او نور معرفت بینی

تهی از حکمتی به علت آن                        که پری از طعام تا بینی

معرفت= شناخت خداوند          بینی= دماغ

گزیده گلستان سعدی/ سید اکبر میر جعفری/ ص 84

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 23ام تیر, 1393

الهی

نه خاموش می توان بود و نه گویا

در خاموشی چه کنیم، در گفتن چه گوییم؟

جزء شانزدهم، پیام زندگی

نوشته شده توسطصداقت...! 23ام تیر, 1393

الله پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را بندگی کنید که راه راست همین است(36 مریم)

پروردگارم نه دچار خطا می شود و نه فراموش می کند(52 طه)

هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید عمل شایسته کند و کسی را در عبادت پروردگارش شریک نسازد(110 کهف)

اوست پروردگار آسمان و زمین و آنچه میان اوست پس او را  بندگی کن و در عبادت او شکیبا باش آیا هم نامی برای او می شناسی؟(65 مریم)

و چه بسیار نسل هایی را که پیش از تو هلاک کردیم. آیا کسی از آنها را می یابی یا (کم ترین) صدایی ازآنها می شنوی(98 مریم)

کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند به زودی خدای رحمان برای آنها محبتی(در دل ها) قرار خواهد داد(96 مریم)

اگر سخن به آواز گویی(یا آهسته) او نهان و نهان تر را می داند(7 طه)، درود بر آن کس که از هدایت پیروی کند(47 طه)

هر که از یاد من روی گرداند بی تردید زندگی سختی خواهد داشت و روز رستاخیز نابینا محشورش می کنیم(124 طه)

در یاد من سستی نکنید(42 طه)

پس

مرا پرستش کن و به یاد من نماز را به پا دار(14 طه)

انتخاب و ترتیب آیات سلیقه ای است.

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 22ام تیر, 1393

الهی

عارف را با عرفان چه کار،

عاشق معشوق بیند نه این و آن


الهی نامه/ آیت الله حسن زاده آملی/ص 18

قسمتی از خطبه امام حسن علیه السلام پس از صلح

نوشته شده توسطصداقت...! 22ام تیر, 1393

امام حسن علیه السلام پس از حمد و سپاس خدا و فرستادن صلوات بر محمد و آل او فرمود:

هر که مرا می شناسد، می شناسد و هر که مرا نمی شناسد، بداند

من حسن فرزند پیامبر خدا، فرزند پیامبر بشارتگر و هشدار دهنده، فرزند برگزیده به رسالت هستم.

منم فرزند آن کس که فرشتگان بر او صلوات می فرستند، منم فرزند آن کس که امت در سایه او شرافت

یافتند، منم فرزند آن کس که جبرئیل از جانب خدا برای او سفیر بود، منم فرزند آن کس که به رحمت بر

جهانیان مبعوث شد … منم فرزند آنان که

خداوند، پلیدی را از ایشان دور ساخت و خوب پاکیزه و پاکشان نموده است.

پس معاویه گفت: ای حسن به گمانم هنوز دلت خلافت می خواهد؟

امام حسن علیه السلام فرمود:

وای بر تو ای معاویه! همانا خلافت حق کسی است که

به روش پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم رفتار نماید و به طاعت خدا پردازد،

به جان خودم سوگند که ما نشانه های هدایت و چراغ های  تقواییم.

ولی تو ای معاویه! از افرادی هستی که سنت های پیامبر خدا را تباه ساختند و بدعت ها را احیا نمودند

وبندگان خدا را به بردگی خویش در آوردند و دین خدا را بازیچه خود نمودند؛ موقعیتی که به دست آوردی

از بین رفتنی است و زندگی اندکی نمایی و عقوبت همیشگی آن را به دنبال داری….

تحف العقول/ ترجمه صادق حسن زاده/ ص 403

جزء پانزدهم، پیام زندگی

نوشته شده توسطصداقت...! 22ام تیر, 1393

عطای پروردگار تو از کسی منع نشده است(20 اسراء)

همین بس که پروردگار تو به گناهان بندگانش آگاه است(17 اسراء)

الله پروردگار من است و هیچ کس را شریک پروردگار خود نمی سازم(46 کهف)

اگر نیکی کنید به خود نیکی کرده اید و اگر بدی کنید به خود بد کرده اید(7 اسراء)

پروردگارتان بهتر می داند که در باطن شما چیست(25 اسراء)

همانا گوش، چشم  ، دل از همه آنها بازخواست خواهد شد(36 اسراء)

نیکی های ماندگار ثوابش نزد پروردگار تو بهتر و امید بخش تر است(46 کهف)

پس

به بندگان من بگو سخنی را که بهتر است بگویند(53 اسراء)

انتخاب و ترتیب آیات سلیقه ای است.