ملامتگو چه دريابد !

نوشته شده توسطصداقت...!

هوا خواه تو ام جانا و مي دانم كه مي داني

كه هم ناديده مي بيني و هم ننوشته مي خواني

ملامتگو چه دريابد ميان عاشق و معشوق

نبيند چشم نابينا، خصوص اسرار پنهاني

دريغا عيش  شبگيري كه در خواب سحر بگذشت

نداني  قدر وقت اي دل، مگر وقتي كه در   ماني

ملول از همرهان بودن طريق كارداني نيست

بكش دشواري منزل، به ياد عهد آساني



پادرمياني مي كني ؟!

نوشته شده توسطصداقت...! 23ام بهمن, 1393

زني از قبيله بني مخزوم دزدي كرد.

قريشيان به خاطر موقعيت بلند اجتماعي آن زن بيمناك شدند و مي خواستند پيامبر از مجازات او چشم بپوشد.

جز اسامه پسر زيد، محبوب پيامبر، كسي جرئت نداشت اين خواهش بي جا را با پيامبر بگويد.

اسامه خواسته قريشيان درباره عفو آن زن را مطرح كرد. حضرت فرمود:

آيا در حدي از حدود خداوند  پا در مياني مي كني؟

سپس برخاست و خطبه اي خواند. در آن سخنراني فرمود:

آناني كه پيش از شما نابود شدند، مردماني بودند كه مهترشان دست به سرقت مي زد، رهايش مي كردند؛

و اگر فرودستشان سارق بود، حد را در حقش اجرا مي كردند.

سوگند به خداوند، اگر فاطمه دختر محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) نيز دست به سرقت بزند،

محمد دستش را قطع خواهد كرد. و دست زن مخزومي بريده شد.

كسي كه وساطت او مانع از اجراي حدي شود، در معرض خشم يزدان است تا از [اين كار] دست كشد.

 

همنام گل هاي بهاري (نگاهي نو به شخصيت و زندگي پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله و سلم)/حسين سيدي/ ص139

لبخند!

نوشته شده توسطصداقت...! 21ام بهمن, 1393

شخصي تيري به مرغي انداخت، خطا رفت.

رفيقش گفت: احسنت

تير انداز برآشفت كه مرا مسخره مي كني؟

گفت: نه. مي گويم احسنت اما به مرغ!

گزيده طنز عبيد زاكاني / ابوالفضل زرويي نصر آباد/ ص 23

اين عقب ماندگي است!

نوشته شده توسطصداقت...! 21ام بهمن, 1393

… نقاط مثبت و منفى هر دو هست، افت و خيز هست، اما حركت ادامه داشته است؛ اين مهم است…

…. مهمترين نقطه‌ى قوّت ما در اين سى و دو سه سال عبارت است از غلبه‌ى بر چالش ها؛ اين خيلى مهم است. ما يك ملتى نبوديم كه سرمان را پائين بيندازيم، راهمان را برويم، كسى به ما كارى نداشته باشد؛ نه، از روز اول قدرتهاى مجهز جهانى، مسلطين جهانى با ما كار داشتند؛ بناى بر اذيت گذاشتند، بناى بر مانع‌تراشى گذاشتند: عليه ما جنگ تحميل كردند، صدام را به جان ما انداختند، هشت سال ما را گرفتار كردند، تروريست آوردند، تحريم كردند. ما تا امروز بر همه‌ى اين چالشها غلبه پيدا كرده‌ايم؛ يعنى هيچكدام از اين چالشها نتوانسته است ملت ما و انقلاب ما را پشيمان كند، به زانو دربياورد؛ ما بحمدللَّه راهمان را با قامت استوار ادامه داده‌ايم. اين مهمترين نقطه‌ى قوّت ماست…. …  يك نقطه‌ى قوّت ديگر در اين مدت، گسترش خدمات به ملت است، كماً و كيفاً. ….  نقطه‌ى قوّت ديگر، پيشرفت علمى است. عزيزان من! اين پيشرفت علمى را دست‌كم نگيريد….. يكى ديگر از نقاط قوّت ما، پيشرفتهاى كشور در ايجاد زيرساختهاى فنى و مهندسى و صنعتى است؛ كه هر وقت بينندگان خارجى آمدند ديدند و بازديد كردند، آنها را به تحسين وادار كرده است... يكى ديگر از نقاط قوّت ما در اين مدت، انتقال ارز ش هاى انقلاب به نسل دوم و سوم بود. امروز شما جوانها را نگاه ميكنيد، مى‌بينيد اين ارزشها را دريافت كرده‌اند….  يكى ديگر از نقاط مثبت ما در اين مدت، ارتقاء جهش‌وار در اثرگذارى در مسائل عمده‌ى منطقه و مسائل جهان است. امروز نظام جمهورى اسلامى، يك كشور اثرگذار است؛ «آرى» و «نه» او در مسائل منطقه، حتّى در مسائل جهانى اثر ميگذارد؛ اين براى كشور خيلى مهم است…. يكى ديگر از نقاط قوّت ما، بنيه‌ى قوى و ساخت محكم كشور و نظام در مواجهه‌ى با دشمنى‌هاست يكى ديگر از نقاط قوّت ما، ارتقاء كمّى و كيفى مراكز علمى ماست؛ يعنى دانشگاه‌ها و حوزه‌هاى علميه…

… ما البته ضعف هائى هم داريم؛ اين ضعف ها را بايستى از بين ببريم…

…. اولين ضعف ما گرايش به دنياطلبى بود كه گريبان بعضى از ماها را گرفت…  ما امروز متأسفانه دچار اسراف و مصرف‌زدگى هستيم. من بارها اين را عرض كرده‌ام، باز هم عرض ميكنم؛ اين خطر است در راه ما. مصرف‌زدگى را بايد كم كنيم، حرص به متاع و كالاى دنيا را بايد كم كنيم… يكى ديگر از ضعفهاى ما اين است كه ما به موازات علم، به موازات پيشرفتهاى علمى، پيشرفت اخلاقى و تزكيه‌ى اخلاقى و نفسى پيدا نكرده‌ايم؛ اين عقب‌ماندگى است…. در عدالت اجتماعى هنوز به نقطه‌ى مورد نظر اسلام - كه آرزوى خود ما بوده است - نرسيده‌ايم؛ اين هم از نقطه‌ضعف هاى ماست. اين ضعفها را بايستى جبران كنيم. اينها ضعف هائى است كه نميشود از آنها گذشت. هم مسئولين، هم آحاد مردم بايد احساس كنند وظيفه دارند اين ضعفها را برطرف كنند….

… خب، به نظر من كارهائى كه بايد انجام بگيرد براى اينكه اين ضعفها برطرف شود، در درجه‌ى اول اين نگاه به آينده است؛ در درجه‌ى اول مسئوليت‌پذيرى ماهاست…  كار اصلى ديگر اين است كه از ارزشهاى اصولى نبايد غافل شد…. حفظ اتحاد و همدلى، يكى ديگر از وظائف ماست… يكى از كارهاى اصلى كه بايد انجام بدهيم و همه بايد به آن توجه داشته باشيم، اين است كه فريب لبخند دشمن و وعده‌هاى دروغ جبهه‌ى دشمن را نخوريم. …يكى هم پرهيز از تنبلى و كم‌كارى است…

 

مقام معظم رهبري/ خطبه‌های نماز جمعه تهران  (۱۳۹۰/۱۱/۱۴ )

برگرفته از سايت http://www.leader.ir

انتخاب متن و عنوان سليقه اي است

هيزمش با من!

نوشته شده توسطصداقت...! 20ام بهمن, 1393

در سفر كار مي كرد و آن را ارزش مي دانست. در سفري به دوستانش فرمود گوسفندي را آب پز كنند.

كسي گفت: من گوسفند را ذبح مي كنم.

ديگري گفت: كندن پوستش با من

سومي گفت: پخت آن با من

پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: جمع آوري هيزم به عهده من

گفتند: اي فرستاده خدا[تعداد] ما براي كار كافي است. فرمود:

مي دانم تعدادتان كافي است؛ اما خوشم نمي آيد ميان شما فردي متمايز باشم؛

و همانا آفريدگار پاكيزه و والا خوش نمي دارد بنده اش را ميان دوستانش يك سر و گردن فراتر ببيند.

همنام گل هاي بهاري (نگاهي نو به شخصيت و زندگي پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله و سلم)/حسين سيدي/ صص 41 و 42

چشم مي گريد و دل دردمند مي شود!

نوشته شده توسطصداقت...! 18ام بهمن, 1393

مردي از خاندان پيامبر چشم از جهان فرو بست.

بانوان گرد آمدند و [بي فرياد] مي گريستند.

عمر برخاست تا مانع گريه آنان شود و آن را بپراكند

پيامبر فرمود:

آن ها را رها كن عمر! چشم مي گريد و دل دردمند مي شود و پيوند [خويشاوندي] نزديك است.

همنام گل هاي بهاري (نگاهي نو به شخصيت و زندگي پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله و سلم)/حسين سيدي/ ص 150

تابلو درخشان!

نوشته شده توسطصداقت...! 18ام بهمن, 1393

… برادران و خواهران عزيز!

اسلام براى ساخت يك جامعه ى سرافراز و پويا خصوصياتى را ترسيم كرده و راه رسيدن به آنها را براى ملت مسلمان و امت اسلامى در طول تاريخ تبيين كرده است. يكى از اين نشانه ها و خصوصيات عزت ملى است؛….

… عزت ملى چيست؟ عزت ملى عبارت است از اينكه يك ملت در خود و از خود احساس حقارت نكند. نقطه ى مقابل احساس عزت، احساس حقارت است؛ يك ملت وقتى به درون خود - به سرمايه هاى خود، به تاريخ خود، به مواريث تاريخى خود، به موجودى انسانى و فكرى خود - نگاه ميكند، احساس عزت و غرور كند، احساس حقارت و ذلت نكند. اين يكى از چيزهائى است كه براى يك ملت لازم است. قرآن در موارد متعددى به اين معنا اشاره كرده: «يقولون لئن رجعنا الى المدينة ليخرجنّ الأعزّ منها الأذلّ و للَّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين و لكنّ المنافقين لا يعلمون (منافقون، آيه 8)». منافقان با خودشان گفتگو ميكردند كه ما عزيزيم و مسلمانها را - كه ذليلند - از مدينه خارج خواهيم كرد! خداوند به پيغمبر وحى فرستاد كه اينها اينجور ميگويند، ليكن نميفهمند و نميدانند؛ آنكه عزيز است مؤمنانند؛ عزت از آنِ خداست و از آنِ پيامبر خدا و از آنِ مؤمنان باللَّه. اين يك تابلو درخشانى است كه هميشه جلوى چشم امت اسلامى بايد قرار داشته باشد؛ «عزت ملى». اگر يك ملتى احساس عزت نكند، يعنى به داشته هاى خود - به آداب خود، به سنن خود، به زبان خود، به الفباى خود، به تاريخ خود، به مفاخر خود و به بزرگان خود - به چشم حقارت نگاه كند، آنها را كوچك بشمارد و احساس كند از خودش چيزى ندارد، اين ملت به راحتى در چنبره ى سلطه ى بيگانگان قرار ميگيرد….

… يكى از اساسى ترين قلم هائى كه انقلاب اسلامى به ما ملت ايران عطا كرد، احساس عزت بود. امام بزرگوار ما مظهر عزت بود. آن روزى كه امام علناً فرمود «آمريكا هيچ غلطى نميتواند بكند»، اوج اقتدار سياسى و نظامى آمريكا در دنيا بود. امام احساس عزت را به اين مردم برگرداند و انقلاب احساس عزت را به ملت ايران برگرداند. امروز ايرانى به ايرانى بودن خود و به مسلمان بودن خود افتخار ميكند. امروز قدرتمندان عالم هم اعتراف ميكنند كه در مقابل ملت ايران، تهديد آنها، قدرت نظامى آنها و تبليغات سياسى آنها هيچ تأثيرى ندارد؛ ملت ايران راهى را و هدفى را كه انتخاب كرد، با قدرت تمام خواهد رفت و به آن هدف خواهيد رسيد.آنچه مهم است حفظ اين عزت ملى است..

… اين عزت ملى را بايد حفظ كنيم. عزت ملى فقط با زبان و با ادعا و با شعار حفظ نميشود؛ امروز اگر ملت ايران عزيز است و در سياستهاى بزرگ جهانى داراى نفوذ است، علتش در ايمان او، و در عمل و ابتكار او، و در اقدام شجاعانه ى او، و در وحدت و يكپارچگى اوست. هر كدام از اين عوامل را كه از دست بدهيم عزت ما دچار تهديد ميشود. اگر ما وحدت خودمان را از دست بدهيم، اگر ايمان خودمان را از دست بدهيم، اگر روحيه ى كار و تلاش خودمان را - كه بحمداللَّه امروز در مجموعه ى عظيم ملت، بخصوص در نسل جوان محسوس است - از دست بدهيم، عزتمان را از دست خواهيم داد. اين يك نقطه ى اساسى براى تحليل حوادث سياسى - بخصوص براى جوانها - است…

انتخاب متن و عنوان سليقه اي است.

بيانات در جمع مردم استان كردستان در ميدان آزادى سنندج (۱۳۸۸/۰۲/۲۲ - ۱۶:۴۲)

http://www.leader.ir