ملامتگو چه دريابد !
نوشته شده توسطصداقت...!هوا خواه تو ام جانا و مي دانم كه مي داني
كه هم ناديده مي بيني و هم ننوشته مي خواني
ملامتگو چه دريابد ميان عاشق و معشوق
نبيند چشم نابينا، خصوص اسرار پنهاني
دريغا عيش شبگيري كه در خواب سحر بگذشت
نداني قدر وقت اي دل، مگر وقتي كه در ماني
ملول از همرهان بودن طريق كارداني نيست
بكش دشواري منزل، به ياد عهد آساني
همراهی با کاروان کربلا17
نوشته شده توسطصداقت...! 10ام آبان, 1393لشکریان عمر سعد سوار بر اسب شدند. امام حسین علیه السلام بریر بن حصین را برای موعظه آنها فرستاد ولی سخنانش را گوش ندادند و تذکرشان داد ولی سودی نبخشید لذا امام حسین علیه السلام خود سوار بر راحله اش شد و آنها را امر به سکوت کرد و ساکت شدند و حضرت بعد از حمد و ثنای خدا و بیان آنچه سزاوار حضرت حق بود و درود بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم و فرشتگان و پیامبران و رسولان الهی خطابه دوم خود را ایراد نمودند.
توضیحات مختصر
* گزیده ای از خطابه دوم امام حسین علیه السلام با لشکر عمر سعد
هلاک و اندوه باد شما را ای جماعت غدار و ای بی وفاهای جفاکار. هنگامی که به جهت هدایت خویش ما را به سوی خود طلبیدید و ما اجابت شما کرده و شتابان به سوی شما آمدیم پس کشیدید بر ما شمشیرهایی که به جهت ما در دست داشتید و بر افروختید بر روی ما آتشی را که برای دشمن ما و دشمن شماها مهیا کرده بودیم. (1)
اکنون دوستان دشمنان شده اید و علیه دوستانتان اجتماع نموده اید درصورتی که اینان (بنی امیه) نه عدالتی را در شما برقرار کردند و نه امید خیری از آنها دارید.ای وای بر شما، پس چرا از ما دست کشیدید و حال آنکه شمشیرها در نیام بود، دلها مطمئن و رای ها محکم شده و نیرو داشت، لکن شما با شتاب مانند ملخ به سوی ما پریدید و همچون پروانه (که خود را به آتش می زند) بر این کار هجوم آوردید، پس دور باشید از رحمت خدا ای معاندین امت و بدترین احزاب و ترک کنندگان کتاب خدا و تحریف کنندگان سخنان الهی و ای پایه های محکم گناهان و پیروان وساوس شیطان و ای خاموش کننده سنت ها، آیا ظالمان را حمایت می کنید و از ما دست بر می دارید؟! (2)
… الحال آگاه باشید که زنا زاده فرزند زنازاده، مرا مردد کرده میان دو چیز، یا آنکه یا شمشیر کشیده و در میدان مبارزت بکوشم یا آنکه لباس مذلت بر خود بپوشم، و دور است از ما ذلت و خداند رضا ندهد و رسول نفرماید و مومنان و پروردگان دامن های طاهر و صاحبان حمیت و اربابان غیرت ذلت لئام را بر شهادت کرام اختیار نکنند. اکنون حجت را بر شما تمام کردم و با کمی یاران با شما رزم خواهم کرد. (1)
(1) منتهی الآمال/ شیخ عباس قمی/ صص 561 تا 563
(2) لهوف/ سید بن طاووس/ ترجمه علیرضا رجالی تهرانی / صص 133 تا 139
دقت کن!
نوشته شده توسطصداقت...! 10ام آبان, 1393از اینکه در معابر و جلوی چشم رهگذران چیزی بخورد ناراحت بود.
می گفت: اگر زن بارداری از کنار شما بگذره و از اون چیزی که می خورین هوس کنه
یا کودک گرسنه ای چشم بدوزه به خوردنی دست شما چه کار می کنین!
نقل ازبرادر شهید غلامعلی ترابی همت آبادی/ شهرگان شهر/ سیمین وهاب زاده/ ص 34
سبک زندگی حسینی 3
نوشته شده توسطصداقت...! 10ام آبان, 1393* جهل دو معنا دارد؛
عدمی یا سلبی مانند عدم علم. جاهل یعنی کسی که دانش ندارد . دانا در برابر نا دان
وجودی یا اثباتی. در این تعریف مقابل جهل، عقل است نه دانش.
* در قرآن و روایات و منابع دینی 90 درصد جهل، در مقابل عقل است.
* خداوند متعال دو موجود نیرومند مرموز قوی باطنی در وجود ما خلق کرده(هر دو مخلوق خدا) و هر دو هستند. مخلوقی از نور که همان عقل است و مخلوقی از تاریکی که همان جهل است.
* وظیفه عقل درک حقایق و خوبی ها و زیبایی هاست. عقل سلیم سر سوزنی در ادراک خوبی ها ضعف ندارد. پیامبر و حجت باطنی است و ما را به سمت خوبی ها و زیبایی ها دعوت می کند.
* جهل هم مخلوق خداست در باطن ما و یک شعور باطنی است و به معنای عدم علم نیست. هیچ نوع ادراکی نسبت به خوبی ها و حقایق ندارد و کار آن درک زشتی ها و بدی ها ست و انسان را به سوی انها دعوت می کند.
* خداوند ابتدا عقل را آفریده در نتیجه عقل اصیل و جهل به تبع آن و وجودش عارضی است.
* خداوند انسان ها را بین این دو شعور آزاد قرار داده این = اختیار/ انسان مختار است بین لبیک به دعوت عقل یا جهل
* چرا در روایات جهل مقابل عقل است و مقابل علم معنا نشده؟
سرش این است که اگر جهل بر تو حاکم شد و اگر عنان جهل را رها کردی و تحت سلطه و سیطره جهالت در آمدی علم تو برای تو سودی ندارد. اگر اینگونه شد کاری از مدرکت ساخته نیست چون جاهل، سوادش هم در جهت جهلش به او کمک می کند.
* مشکل ما این است که هر کس از دانشگاه و حوزه خارج شد را منطبق بر حق می دانیم خیر عزیز من ضرر عالم جاهل از هزاران بی سواد بیشتر است.
* در روایت است کمر دین را دو گروه می شکنند یکی از آنها عالم جاهل
* به استادم گفتم رفتم خانه خدا نگاهم که به خانه خدا افتاد چه بخواهم( این دعا مستجاب است) فرمود: از خدا بخواه عقلت را کامل کند. دوم توفیق غلامی امام حسین علیه السلام را از تو نگیرد.
*شخصی نزد امیر المومنین علی علیه السلام رفت و سوال کرد بهترین چیزی که خدا به آدم می دهد چیست: قال غریزه العقل. گفت اگر عقل ندارم چه کنم؟ امام فرمود یک رفیق عاقل پیدا کن که بتواند راهنماییت کند. گفت اگر عاقل پیدا نکردم چه کنم: امام فرمود کم حرف بزن و سکوت اختیار کن. گفت اگر نتوانستم این کار را کنم چه کنم. امام فرمود سر بگذار بر سجده و از خدا بخواه عمرت را کوتاه کند.
* فیض کاشانی در محجة البیضاء بیان می کند گناهان زبان 120 رقم است.
استاد سید ابراهیم حسینی اراکی/ سوم محرم 1436/ نکته برداری از سخنرانی استاد.
این راه عشق، پیچ و خمش فرق می کند!
نوشته شده توسطصداقت...! 9ام آبان, 1393اصلا حسین جنس غمش فرق می کند
این راه عشق، پیچ و خمش فرق می کند
اینجا گدا همیشه طلبکار می شود
این درگه آمدی کرمش فرق می کند
سبک زندگی حسینی 2
نوشته شده توسطصداقت...! 9ام آبان, 1393* سبک زندگی حسینی یعنی ببینیم حقیقت، روح و باطن زندگی امام حسین علیه السلام چه ویژگی هایی دارد و به عنوان محب طالب سعادت، به حد توان آن روح را در زندگی خود ایجاد کنیم.
* لازمه ایجاد سبک زندگی حسینی شناخت شخصیت، اولاد، قیام و واقعه کربلاست که با بررسی بتوانیم آموزه ها و درس های لازم را یاد بگیریم.
* دانشمندان اروپایی گفته اند اگر هر مکتبی فقط یک عدد حسین داشت تمام دنیا را از طریق فرهنگی گرفته بود.
* شیعه نه تنها یک عدد که چهارده عدد حسین دارد به جز ابوالفضل ها و اولیا و … اما از نظر فرهنگی ..
* ریشه دردها آنجاست که دینداری ها عاقلانه نیست. عاقلانه که نباشد آینده نگری تعطیل یا کمرنگ می شود. و آن وقت است که اهل نمازیم و اشک و مجلس امام حسین علیه السلام اما در منزل جمله دوم را نگفته با هم دعوا می کنیم و …
* انسان دو نوع حیات دارد
حیات حیوانی = همین که زنده است، غذا می خورد، تولید مثل دارد، چشم می بیند، قلبش کار می کند و …
حیات انسانی= یعنی اینکه مثل دو انسان بتوانیم کنار هم زندگی کنیم(انفال/ آیه 22). حیات باطنی همان شکوفایی عقل است.
* انسان فاقد عقل در باطن مرده است.امام علی علیه السلام: الجاهل میة متحرک بین الاحیا
* ساده ترین تعریف انسان = حیوان ناطق (اندیشه و تعقل) و بدون این ویژگی جنسش حیوانیت است.
* امام زمان به یکی از اولیای زمان ما فرمودند: بروید به این شیعیان من بگویید من از جدم حسین غریبترم.
* امام علی علیه السلام: اگر به هریک از شما نگاه کنم و ببینم یک خصلت نیک در او استوارشده به خاطر همان خصلت تحملش می کنم و ما بقی را که نداشته باشد می بخشم. اما اگر دو چیز در شما نباشد شما را نمی بخشم(نمی بخشم= شفاعت نمی کنم، امضات نمی کنم، ادعاهات را نمی پذیرم) اول اینکه عاقل نباشی دوم اینکه دیندار زندگی نکنی.
* رکن شیعه گری و زندگی ولایی دیندار عاقل بودن است.
* چرا در غیر این صورت به درد مکتب علی نمی خورد؟ چون این افراد از دین به پوسته ظاهری اکتفا می کنند و فکر می کنند دیندارند و نتیجه دینداری غیر عاقلانه این می شود که برای تقرب به خدا سر پسر فاطمه را می برد!!!!!
* در روایات است که خدا بخواهد خیر(چون مطلق است یعنی خیر دنیا و آخرت) به کسی بدهد دو چیز می دهد عقل درست و استوار و عمل مستقیم و معتدل و بخواهد نعمت بگیرد اول عقلش را می گیرد.
استاد سید ابراهیم حسینی اراکی/ دوم محرم 1436/ نکته برداری از سخنرانی(لازم به ذکر است بنده فقط نکته برداری کرده و هر گونه ابهام و … به دلیل عدم همراهی توضیحات و اصل احادیث و روایات است که متوجه این جانب می باشد.)
او بلدچی ماست!
نوشته شده توسطصداقت...! 9ام آبان, 1393ببینید، شب ها که می رویم رزم شبانه، یک بلدچی جلو ستون است. فقط او راه را می سناسد.
بقیه افراد حتی فرمانده پشت سر اوست. این بلدچی راه را رفته و برگشته.
اگر تندتر از او حرکت کنیم روی مین می رویم. اگر هم عقب بمانیم یا اسیر می شویم یا کشته.
ما الان در کشورمان یک بلدچی داریم که همه باید پشت سر او باشند.
او کسی نیست جز رهبر، رهبر عزیز ما.
شهید محمد رضا تورجی زاده/ حرف های شنیدنی 1/ پا به پای شهدا/ موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت/ ص 110