کلید واژه: "نگرانی های آینده"
نگاه به جنازه!
نوشته شده توسطصداقت...! 24ام خرداد, 1394چهار عدد بودند. سفید سفید . بی حرکت. بی آزار. ولی اعتراف می کنم ترسیده بودم هر چند بی سر و صدا و بدون هر گونه علامت رسوا کننده . سال ها بود ازاین فاصله ندیده بودمشان. فاطمه از عمه شجاع تر بود و ترسی در رفتارش دیده نمی شد. با کلمات نه چندان صحیح ولی… بیشتر »