موضوعات: "نکته ها و آموزه ها" یا "دریای پر گهر" یا "فقط خدا" یا "مهدویت" یا "نشانه های خدا در زمین" یا "پیام قرآنی"
عمرت برفت و چاره کاری نساختی!
نوشته شده توسطصداقت...!چـون شـادمانی و غـم دنیـا مقیــم نیست فرعون کامـران به و ایـوب مبتـلا
غـم نیـست زخـم خـورده راه خـدای را دردی چه خوش بود که حبیبش کند دوا
مابین آسمان و زمین جای عیش نیست یک دانه چون جهد ز میان دو آسیا؟
عمرت برفت و چاره کاری نســاختی اکنون که چاره نیست به بیچارگی بیــا
کردار نیک و بد به قیامت قریـن توست آن اختیـار کن که تـوان دیـدنش لقـا
ای باد حدیث من نهانش میگو!
نوشته شده توسطصداقت...! 21ام شهریور, 1393ای شرم زده غنچه مستور از تو
حیران و خجل نرگس مخمور از تو
گل با تو برا بری کجا یارد کرد
کو نور ز مه دارد و مه نور ز تو
حکایت!
نوشته شده توسطصداقت...! 21ام شهریور, 1393معاویه همه روزه برای نماز صبح بیدار می شد. هیچ نماز صبحی از او فوت نشد
تا اینکه روزی شیطان را در خواب دید و به او سعادت خود را تذکر داد که
هنوز نماز صبح من به جماعت ترک نشده.
شیطان گفت: من از تو مراقبت می کنم و نمی گذارم در خواب بمانی
معاویه گفت: تو باید مردم را از سعادت باز داری نه آنکه
موجبات سعادت آنها را فراهم نمائی و برای نماز صبح بیدار کنی.
شیطان گفت: من حساب کرده ام در هر مرتبه ای که تو به مردم امامت نمائی
هزاران نماز مردم را باطل می نمائی و آنها را جهنمی می کنی.
پس چطور راضی شوم که چنین وسیله عصیانی برچیده شود و تو خواب بمانی
و بعضی نمازهای آنها صحیح واقع شود و به ثواب نماز صبح نائل گردند.
اندر لطایف روزگار/ علیرضا مرتضوی کرونی/ ص 52
حکمت!
نوشته شده توسطصداقت...! 21ام شهریور, 1393شخصی از مولانا عضد الدین پرسید که
یخ سلطانیه سردتر است یا یخ ابهر؟
گفت سوال تو از هر دو سردتر است
اندر لطایف روزگار / علیرضا مرتضوی کرونی / ص 116
باید چنین بود!
نوشته شده توسطصداقت...! 20ام شهریور, 1393باید درک کرد و دوست داشت نه این که
دوست داشت و درک کرد
ابوعلی سینا
کتاب 515 گفتار نیک / مجتبی رمضانی