موضوعات: "نکته ها و آموزه ها" یا "دریای پر گهر" یا "فقط خدا" یا "مهدویت" یا "نشانه های خدا در زمین" یا "پیام قرآنی"

عمرت برفت و چاره کاری نساختی!

نوشته شده توسطصداقت...!

چـون شـادمانی و غـم دنیـا مقیــم نیست     فرعون کامـران به و ایـوب مبتـلا

غـم نیـست زخـم خـورده راه خـدای را     دردی چه خوش بود که حبیبش کند دوا

مابین آسمان و زمین جای عیش نیست     یک دانه چون جهد ز میان دو آسیا؟

عمرت برفت و چاره کاری نســاختی       اکنون که چاره نیست به بیچارگی بیــا

کردار نیک و بد به قیامت قریـن توست     آن اختیـار کن که تـوان دیـدنش لقـا

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 27ام آبان, 1392

الهی!

یاریم کن

دیرتر برنجم

زودتر ببخشم

کمتر قضاوت کنم

و بیشتر فرصت دهم

امیری حسین(علیه السلام) و نعم الامیر

نوشته شده توسطصداقت...! 26ام آبان, 1392

دارد غلط درون لغت نامه دهخد ا

باید نوشت روبروی عشق کربلا…!


الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 26ام آبان, 1392

الهی

مرا سوختنی عطا کن پر از ساختن

نه سوختنی بی ثمر!

سیب زمینی!

نوشته شده توسطصداقت...! 15ام آبان, 1392

معلّم یک مهد کودک به بچه‌هاى کلاس گفت که می‌خواهد با آن‌ها بازى کند.
او به آن‌ها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکى بردارند و درون آن، به تعداد آدم‌هایى که از آن‌ها بدشان می‌آید، سیب‌زمینى بریزند و با خود به کودکستان بیاورند.
فردا بچه‌ها با کیسه‌هاى پلاستیکى به کودکستان آمدند. در کیسه بعضی‌ها ٢، بعضی‌ها ٣، بعضی‌ها تا ٥ سیب‌زمینى بود. معلّم به بچه‌ها گفت تا یک هفته هر کجا که می‌روند کیسه پلاستیکى را با خود ببرند. روزها به همین ترتیب گذشت و کم‌کم بچه‌ها شروع کردن به شکایت از بوى ناخوش سیب‌زمینی‌‌هاى گندیده. به علاوه، آن‌هایى که سیب‌زمینى بیشترى در کیسه خود داشتند از حمل این بار سنگین خسته شده بودند. پس از گذشت یک هفته، بازى بالاخره تمام شد و بچه‌ها راحت شدند. معلّم از بچه‌ها پرسید: «از این که سیب‌زمینی‌ها را با خود یک هفته حمل می‌کردید چه احساسى داشتید؟» بچه‌ها از این که مجبور بودند سیب‌زمینی‌هاى بدبو و سنگین را همه جا با خود ببرند شکایت داشتند.

آنگاه معلّم منظور اصلى خود از این بازى را این چنین توضیح داد: «این درست شبیه وضعیتى است که شما کینه آدم‌هایى که دوستشان ندارید را در دل خود نگاه می‌دارید و همه جا با خود می‌برید. بوى بد کینه و نفرت، قلب شما را فاسد می‌کند و شما آن را همه جا همراه خود حمل می‌کنید. حالا که شما بوى بد سیب‌زمینی‌ها را فقط براى یک هفته نتوانستید تحمل کنید

پس چطور می‌خواهید بوى بد نفرت را براى تمام عمر در دل خود تحمل کنید؟


 

 


 

برگرفته از وبلاگ  http://moasher.blogfa.com

(این مطلب کاملا اتفاقی از این وبلاگ مطالعه، انتخاب  و منتشر شده وصاحب
این وبلاگ نظری در مورد بقیه مطالب این وبلاگ ندارد.)

ماه عزای اشرف اولاد آدم است!

نوشته شده توسطصداقت...! 14ام آبان, 1392

اصلا حسین علیه السلام جنس غمش فرق می کند

این راه عشق پیچ و غمش فرق می کند

اینجا گدا همیشه طلبکار می شود

این درگه آمدی کرمش فرق می کند.

هر دو جمله را با خود شست!

نوشته شده توسطصداقت...! 13ام آبان, 1392

شخصی که امواج لنگه کفش او را گرفته بود روی ساحل نوشت: دریا کفش های مرا دزدید!

مردی که از دریا ماهی گرفته بود روی ماسه ها نوشت: دریا بخشنده ترین سفره دنیا،

ناگهان موجی آمد و هر دو جله را با خود شست

آری باید حرف های متفاوت را در وسعت خودمان هضم کنیم

تا به بیکرانی دریا باشیم