« بهترین سرگرمی برای روزهای کرونایی!کرونا قلب را درگیر می کند! »

وضعیت قرنطینه!

نوشته شده توسطصداقت...! 23ام فروردین, 1399

این روزها، تنها سرگرمی خارج از عادت قرنطینه خانواده، حضور مهمانان نیم وجبی از دیار همسایه است. نیلوفر و بنفشه دو سه سالی تفاوت سنی دارند. نیلوفر با 6 سال و اندی سن از بنفشه بزرگتر است. از اوایل اسفند که همسایه شده اند، تقریبا روزی حداقل دو سه ساعت، وقتشان را کنار ما می گذرانند. از تاریخ حضورشان و اینکه تنها محل رفت و آمدشان منزل ماست، امید داریم که حداقل در ناقل یا مبتلا نبودن خود و اطرافیانشان به کرونا مشابهیم.

گرم بازی بودند و تماشا کردنشان لذت خاصی داشت. درست مثل یک فیلم سینمایی زنده.  مادر حوصله اش سر رفته بود. دلش می خواست روی تخت استراحت کند ولی وروجک ها اجازه نمی دادند. نیلوفر بدون  هیچ قید و بند؛ کاملا حق بجانب و بدون اجازه،  وسایل را به اختیار خودش  انتخاب و جابجا میکرد.  نیلوفر نقش مادر خانواده را بازی می کرد و بنفشه که کوچکتر بود، شد بابای خانواده. عروسک گیس مشکی هم تک فرزند گلشان. تخت مادر، اتاق نیلوفر بود. در فاصله پایین تخت و دیوار، در دو ردیف چند تا بالش روی هم گذاشت. روی بالش های یک سمت، جا قلمی نازنینم را که از میز تحریر اتاقم برداشته بود جا داد، روی بالش های سمت دیگر،  روبروی دیوار نشست.  از جا قلمی خودکار و مداد نوشتن را بر می داشت و وانمود میکرد در حال رنگ و رو دادن به صورتش است. بنفشه اما فقط نقشش ساکت کردن بچه و اجرای فرامین نیلوفر بود. در بقیه قسمت های منزل دور می رفت و لیست شفاهی نیلوفر را تهیه می کرد. از بابا موز و پرتقال و آناناس خرید. از مادر آجیل و شکلات و از من هم کتاب گرفت.  کم کم بنفشه خسته شد. جای دشمنتان خالی، صدا را تا آخر بالا برد و فریاد  زد: «اصلا هم نمی روم. همه اش دستور می دهی… ». نیلوفر  در پاسخش ژست مغرور انه گرفت و با تندی و صدایی که کم از صدای بنفشه نداشت گفت: «زود باش برو. طلاق میگیرما!» و بنفشه تسلیم شد. نزدیک بود روح از کالبدم خارج شود. بچه ای که هنوز درست خواندن و نوشتن نمید اند را با این واژه چکار؟! بازی که به اینجا رسید، مادر کم کم عذر شان را خواست و گفت خوب نیست بیش از این خصوصی های زندگیشان را پیش ما آشکار کنند.

تماشای این بازی می گفت، قرنطینه عجب فرصت نابی است. بد نیست بعضی ها از این فرصت استفاده کنند و به شیوه خاله بازیشان جلوی چشم بچه ها نگاهی بیندازند. در رفتار بچه ها دقت کنند و خودشان را ببینند. عجب خاله بازی نا جوانمردانه ای است.  بزرگترها همیشه در تماشای بازی تلخ و شیرین بچه ها شاد می شوند و بازی بچه ها صفای قرنطینه بزرگترهاست؛ ولی بازی بزرگترها گاهی  قرنطینه جهنمی همه عمر بچه ها ست. بچه ها خیلی وقت ها در تماشای بازی بزرگترها غصه می خورند، می سوزند! خودشان، استعدادهایشان، انگیزه و آینده شان. محض رضای خدا نگاهی به وضعیت قرنطینه زندگیتان بیندازید. کمی بزرگتر شوید. این چه شیوه زندگی که نه، چه شیوه خاله بازی است؟!

نوشته شده توسط: صداقت/ 23 فروردین 1399

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: پژوهش مدرسه علمیه حضرت زینب (س) میناب [عضو] 

سلام وخداقوت از عمق وجودخواندم وآه کشیدم ودعاکردم والدین بیدار شوندتا بازی آنان جهنم فرزندان نباشد

1399/01/27 @ 12:16
پاسخ از: صداقت...! [عضو] 

سلام و احترام
بزرگوارید. آمین!
از حضور موثر شما سپاسگزارم.

1399/01/27 @ 18:42
نظر از: مهتاب [عضو] 
مهتاب
5 stars

سلام علیکم
عالی بود
یک واقعیت تلخ در قالب بازی‌های بچه‌گانه

حتما جایی دیده یا شنیده‌اند که در رفتارشان نمایش می‌دهند
خداوند آخر و عاقبت نسل آینده را با خیمه‌شب بازیهای پشت پرده سند ۲۰۳۰ ختم به خیر نماید من که فکر می‌کنم علاوه بر رفتار بزرگترها این سند کثیف بی تأثیر و بی‌تقصیر نیست

به موضوع مهمی پرداختید آموزنده و جالب
موفق باشید

از وبلاگ ما دیدن نمایید

http://najhlestan.kowsarblog.ir

1399/01/25 @ 19:32
پاسخ از: صداقت...! [عضو] 

سلام علیکم
متشکرم.
بله واقعا تلخ!
همچنین
متاسفانه لینک معرفی شده باز نشد و موفق به زیارت وبلاگ شما نشدیم.
از حضور پر مهر شما متشکرم.

1399/01/25 @ 21:51
نظر از: طوباي محبت [عضو] 
5 stars

چه بامزه بودن بچه‌ها
در عین حال تامل برانگیز
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

1399/01/25 @ 18:55
پاسخ از: صداقت...! [عضو] 

سلام علیکم
دقیقا
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
از حضور پر مهر شما سپاسگزارم

1399/01/25 @ 21:51


فرم در حال بارگذاری ...


 
مداحی های محرم