« راستش مطمئنم...! | امتحان پایان ترم! » |
شربت اکسپکتورانت!
نوشته شده توسطصداقت...! 16ام خرداد, 1396خدا توفیق داد و ما امسال در ماه مبارک رمضان، یادی از جانبازان نخاعی داشتیم. چه حس بدی است تمام روز یکجا میخکوب شده باشی و نتوانی حرکت کنی. و دغذغه داشته باشی برای متفاوت بودن روز و شب و تلاشی و درک کنی از نظر جسم ناتوانی. البته با این تفاوت که از آنها دائمی و از حقیر موقتی است ان شاء الله. آنها را باورها و اعتقادات و جهاد برای حفظ دین زمینگیر کرده و مرا ویروس سرماخوردگی نا دیدنی.
لپ تاپ را منتقل کرده بودم روی زمین و هر از گاهی که به هوش می آمدم با کوشش فراوان کاری انجام میدادم. پزشک برای حداقل دو روز روزه را بدون توجه به تشخص خودم ممنوع کرده بود. هر چند تفاوتی نداشت مگر می توانستم چیزی بخورم.
نگاهم به ساعت لپ تاپ افتاد. نوبت شربت اکسپکتورانت بود. تا آمدم دارو را بریزم داخل پیمانه، پیمانه از دستم افتاد و با نمی که از شستشوی قبلی داشت غرق پرز قالی شد. این چند روز به خاطر احوالات مادر در اتاقم تبعید بودم و با مکاتبه ارتباط می گرفتم. نمی دانستم باید چه کار کنم که فرجی رسید و برادرم از روبروی درب اتاق رد شد، با صدای وحشتناکم او را صدا زدم و چند دقیقه بعد پیمانه شسته شده را به دستم داد. نمی دانم اگر حضرت ظهور می کردند این قدر خوشحال میشدم یا نه.
پیمانه را پر کردم و هنوز دارو با دهانم تماس نگرفته بود که ناخودآگاه آن را از دهانم دور کردم و صدایم بلند شد که «چقدرررررررررر تلخ است». دیشب این قدر تلخ نبود. شک کردم شاید اشتباه شده، نوشته روی شیشه تایید کرد، همان اکسپکتورانت دیشب است. آنچه عوض شده بود مزاجم بود. دیشب قبلش آب خورده بودم امروز خرما. به هم خوردن تعادل روحی از گناهان باید خیلی جدی باشد. شاید دیگر توان تحمل حرف حق و درمان کننده دین را نداشته باشیم. مخصوصا اگر قبلش شیرینی دل بستن به دنیا را تجربه کرده باشیم. خدایا به فضلت عاقبت همه ما را ختم به خیر کن.
نوشته شده توسط: صداقت/ 13 خرداد1396/ هفتم ماه رمضان 1438
سلام
متشکرم. زیبایی از نگاه شماست
از حضور شما سپاسگزارم
در پناه حق
سپاس فراوان
تطبیق جالبی بود
عاقبت همه ختم به خیر بشه ان شاء الله
سلام
متشکرم
ان شاء الله
از حضور ارزشمند شما سپاسگزارم
در پناه حق
فرم در حال بارگذاری ...