موضوعات: "نکته ها و آموزه ها" یا "دریای پر گهر" یا "فقط خدا" یا "مهدویت" یا "نشانه های خدا در زمین" یا "پیام قرآنی"

عمرت برفت و چاره کاری نساختی!

نوشته شده توسطصداقت...!

چـون شـادمانی و غـم دنیـا مقیــم نیست     فرعون کامـران به و ایـوب مبتـلا

غـم نیـست زخـم خـورده راه خـدای را     دردی چه خوش بود که حبیبش کند دوا

مابین آسمان و زمین جای عیش نیست     یک دانه چون جهد ز میان دو آسیا؟

عمرت برفت و چاره کاری نســاختی       اکنون که چاره نیست به بیچارگی بیــا

کردار نیک و بد به قیامت قریـن توست     آن اختیـار کن که تـوان دیـدنش لقـا

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 22ام تیر, 1393

الهی

عارف را با عرفان چه کار،

عاشق معشوق بیند نه این و آن


الهی نامه/ آیت الله حسن زاده آملی/ص 18

قسمتی از خطبه امام حسن علیه السلام پس از صلح

نوشته شده توسطصداقت...! 22ام تیر, 1393

امام حسن علیه السلام پس از حمد و سپاس خدا و فرستادن صلوات بر محمد و آل او فرمود:

هر که مرا می شناسد، می شناسد و هر که مرا نمی شناسد، بداند

من حسن فرزند پیامبر خدا، فرزند پیامبر بشارتگر و هشدار دهنده، فرزند برگزیده به رسالت هستم.

منم فرزند آن کس که فرشتگان بر او صلوات می فرستند، منم فرزند آن کس که امت در سایه او شرافت

یافتند، منم فرزند آن کس که جبرئیل از جانب خدا برای او سفیر بود، منم فرزند آن کس که به رحمت بر

جهانیان مبعوث شد … منم فرزند آنان که

خداوند، پلیدی را از ایشان دور ساخت و خوب پاکیزه و پاکشان نموده است.

پس معاویه گفت: ای حسن به گمانم هنوز دلت خلافت می خواهد؟

امام حسن علیه السلام فرمود:

وای بر تو ای معاویه! همانا خلافت حق کسی است که

به روش پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم رفتار نماید و به طاعت خدا پردازد،

به جان خودم سوگند که ما نشانه های هدایت و چراغ های  تقواییم.

ولی تو ای معاویه! از افرادی هستی که سنت های پیامبر خدا را تباه ساختند و بدعت ها را احیا نمودند

وبندگان خدا را به بردگی خویش در آوردند و دین خدا را بازیچه خود نمودند؛ موقعیتی که به دست آوردی

از بین رفتنی است و زندگی اندکی نمایی و عقوبت همیشگی آن را به دنبال داری….

تحف العقول/ ترجمه صادق حسن زاده/ ص 403

جزء پانزدهم، پیام زندگی

نوشته شده توسطصداقت...! 22ام تیر, 1393

عطای پروردگار تو از کسی منع نشده است(20 اسراء)

همین بس که پروردگار تو به گناهان بندگانش آگاه است(17 اسراء)

الله پروردگار من است و هیچ کس را شریک پروردگار خود نمی سازم(46 کهف)

اگر نیکی کنید به خود نیکی کرده اید و اگر بدی کنید به خود بد کرده اید(7 اسراء)

پروردگارتان بهتر می داند که در باطن شما چیست(25 اسراء)

همانا گوش، چشم  ، دل از همه آنها بازخواست خواهد شد(36 اسراء)

نیکی های ماندگار ثوابش نزد پروردگار تو بهتر و امید بخش تر است(46 کهف)

پس

به بندگان من بگو سخنی را که بهتر است بگویند(53 اسراء)

انتخاب و ترتیب آیات سلیقه ای است.

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 21ام تیر, 1393

مریدی گفت پیر را: چه کنم کز خلایق به رنج اندرم از بس که به زیارت من همی آیند و اوقات مرا از تردّد ایشان تشویش می باشد. گفت: هر چه درویشانند مر ایشان را وامی بده و آنچه توانگرانند از ایشان چیزی بخواه که دیگر یکی گِرد تو نگردد.

گر گدا پیشرو لشکر بود                      کافر از بیم توقع برود تا در چین

چه کنم کز… = چه کار کنم که از مردم در رنجم         تردد= رفت و آمد        تشویش= آشفته پریشان

گزیده گلستان سعدی/ سید اکبر میر جعفری/ ص 93

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 21ام تیر, 1393

الهی

هر که را  می بینم با خود است

مرا با خودت دار!


الهی نامه/آیت الله حسن زاده آملی/ ص 40

همه می فهمیم!

نوشته شده توسطصداقت...! 20ام تیر, 1393

وقتی که روح انسان به عالم دیگر رفت،

می فهمد این همه تشریفات در دنیا لازم نبود.

جرعه وصال/ چکیده ای از اندیشه های آیت الله بهجت/ ص 110