« بر خاک راه یار نهادیم روی خویشفکر خوبی است! »

این هم راه حل!

نوشته شده توسطصداقت...! 5ام دی, 1393

برای رسیدن از مقصد باید از این کوچه عبور می کردم. جزء  محله های قدیمی و اصیل شهر است و یکی دو کوچه فرعی آن به نام شهدا نامگذاری شده. نزدیک خروج از کوچه با لشکری از دختر بچه ها و پسر بچه ها مواجه شدم. هر چه فکر کردم مدرسه ای این نزدیکی نبود. دیدم  به دیوار  منزلی که صاحبش جدیدا قصری ساخته و از آنجا نقل مکان کرده یک بنر زیارت قبول نصب شده اسم ها را که دیدم فهمیدم افغانستانی هستند. صاحب قصر جدید منزل قبلی را که از خیلی خانه های فرهنگیان شهر بهتر است برای منفعت بیشتر اجاره داده به چند خانواده افغانستانی و جوان های خودمان جا و مکان ندارند و هر روز با نا امیدی  و خستگی و پشیمانی از ازدواج دست و پنجه نرم می کنند. به چهره بچه ها نگاه کردم همه افغانستانی بودند بالای 30 نفر آمده بودند زیارت قبولی مادر بزرگ! زاد و ولد این مهمان ها ی لنگر انداخته عجیب است. چطور آنها این همه زاد و ولد دارند با اینکه هیچ امکانات خاصی ندارند حتی شناسنامه و هویت؟   به جوابش فکر می کردم تا رسیدم به محل مورد نظر. چند نفری نشسته بودند و بحث می کردند. اول شیرینی تعارف کردند پرسیدم مناسبتش؟ گفتند فلانی خاله شده. نفر دومی سوال کرد شیر می خورد؟ خاله جواب داد فعلا بله اما چند ماه دیگر که مادرش برگشت سر کار شیر را از او می گیرد و  شیر خشکش می دهد. حالا دو وعده در روز بخورد یا نه چه فرقی دارد. نمی توانستم مخالفتی کنم حتما می گویند  تو را چه به این حرف ها. بحث داغ بود. رو کردند به من و  گفتند خانم فلانی به نظر شما کدام راه حل بهتر است؟ خانم فلانی دو روز باید برود دوره آموزشی. بچه شیر می دهد. چه روشی بهتر است؟ بچه را بگذارد و برود و دو روز شیر نخورد. شب برگردد و روز دوم دوباره برود. از خواهر شوهرش بخواهد همراهش برود و بچه اش را نگه دارد و … عمه بچه را می شناختم. تحصیل کرده بود.  چرا باید می رفت و بچه را نگه می داشت تا او چند شغله شود و خودش ضمن توانایی بیکار؟!!!!. پرسیدم دوره اجباری  است؟ گفتند: نه . ولی ظاهرا مرکز تایید کننده افراد فقط این چند نفر را مطابق قوانین تشخیص داده. خنده دار بود این دوره مهارت آموزی است نه کاراین چه شرایطی است. چرا مرکز آموزشی به فکر استفاده از استعدادهای خانه نشین زیادی که داشت نبود و این چند نفر چند شغله  را شغل دیگری می داد و آسیب زنی می کرد به جامعه؟  حالا می شود فهمید چرا ما نمی توانیم مثل افغانستانی ها زاد و ولد کنیم . چون هنوز به اندازه  دوران جاهلیت خود خواهیم و حریص و ضعیف باور و دور از خدا وبعضی قانون های مسخره پشتوانه تایید خطاهامان.خیلی از  مادرهای امروزی باید بگویم بچه را هم تا زمانی می خواهید که مزاحم خواسته های شخصی نباشد. بچه خودش هم وسیله فخر فروشی است داشتنش، زیبایی اش، وسایل و امکاناتش، آراستنش، مدرن بودنش و چقدر زیاد است مصداق ها چقدر چقدر.  اگر بگویید این زحمت ها به خاطر بچه است به شما می خندم. بچه دوز  حس پناه بودن  مادر  برایش کم باشد خواسته های مادیش زیاد است بازهم ناراضی. امتحان کن ببین از همسرت ناراضی باشی گذشت اقتصادیت کمتر نیست!! محض رضای خدا مادری کنید نه ادعای مادری.

نظر از: بني جمالي [عضو] 

سلام دوست عزیز
نوشته خیلی خوب بود. در این مواردبه اندازه 700 تا کتاب حرف دارم!!! گاهی اوقات از دست مادرنماها(!)انقدر حرص میخورم که نگو!!! گاهی اوقات هم بعضی از جاهلیتهای مدرن به اندازه ای مسخره هست که بجای حرص خوردن، خنده م میگیره!!!
(اخیرا از خانمی شنیدم که گفت به شوهرم گفتم اگه بچه میخوایی شرط داره!باید بری فوق لیسانس بگیری، تا بعدا بچه مون تو مدرسه از لیسانسه بودن تو خجالت نکشه!!!)
جاهلیت مدرن واقعا بیداد میکنه!!خدایا……پناه بر تو…..

پاسخ دادن:
سلام مهربان دوست
کیفیت از درون زیبا پسند شماست.
واقعا. من هم همین حس را دارم.
چقدر مسخره
مشکل ما آدم ها این است که فراموش کردیم ان العزه لله جمیعا. هر کی عزت می خواد باید بره در خانه خدا نه مدرک و تحصیل و …
از حضور ارزشمند شما سپاسگزارم
در پناه حق

1393/10/24 @ 23:10
نظر از: یادگاری [عضو] 

سلام گهر عمر عزیز.خوبی؟کوچه خیابان های شهر شما هم همیشه پر از خاطره های نابند برای شما.ممنونم از سر زدنتان گلم. خوشحالم کردید.

پاسخ دادن:
سلااام مهربان دوست
الحمدلله خوب خوب
سر زدن به دوستان وظیفه ماست
از حضور پر عاطفه شما سپاسگزارم
در پناه حق

1393/10/05 @ 23:07


فرم در حال بارگذاری ...